ایلام و رنج هایش

پروین بختیارنژاد
پروین بختیارنژاد

درچند هفته اخیر، دو نفر سراغ ایلامی ها را گرفته اند، اول حسن روحانی که در ادامه سفرهای خود به مناطق محروم به ایلام سفر کرده، دوم ئاسو خان محمدی با دوربین عکاسی اش به سراغ خانواد هایی رفته که زنی جوان در آن خانه خود را به دل آتشی جانسوز زده است. شنیدن حرفهای ئاسو، مرا به یاد خودم انداخت، وقتی در سال ۸۰، خبر خودسوزی زنان ایلامی را شنیدم، به سرعت به همراه دوستم و فرزندان کوچکم خود را به ایلام رساندم تا از چرایی خودسوزی زنان ایلامی مطلع شوم.

 عکسهای ئاسو حکایت از غیبت کسی دارد که تا چند روز پیش از این، در آن خانه بوده حتی هنوز مانتو وروسری اش بر چوب رختی خانه آویزان است، دمپایی های او در راهرو خانه منتظر صاحبش است ولی او غایب است، او نیست، دیگر نیست، اما خانه هایی که ئاسو از آنها عکس گرفته، هنوزاز حس آن کسی که دیگر نیست، خالی نشده. ئاسو در مصاحبه اش می گوید: خودسوزی در ایلام به امری عادی و به یک روز مرگی تبدیل شده، مردم براحتی می گویند دیروز دختر همسایه خود را سوزاند، هفته پیش نوعروس فلانی در آتش سوخت و…

من نیز وقتی به ایلام رفتم تا سراغ زنان خوسوخته را بگیرم اولین حسی که تمام وجودم را پر کرد، همین بود، خودسوزی های روزمره.

 من با هر کسی که می توانستم به صحبت نشستم هم با زنان ایلامی و هم با مردان. زنان از خشونت، تبعیض و مرگ حرف می زدند و مردان از فقر، بیکاری، بی پولی و تبعیض.

خوب بخاطر دارم در سفری که در سال ۸۰ به این استان داشتم، یکی از کارمندان این شهر با تاسف فراوان گفت: شاید باورنکنید وقتی کارمندی می میرد یا بازنشسته می شود مردم خوشحال می شوند، وقتی من باتعجب از او پرسیدم چرا؟ گفت: برای آنکه جای کار کردن برای یک نفر دیگر باز می شود.

یا آن کارمند دیگری که با تاسف می گفت: تنها کارخانه این استان، کارخانه سیمان است و آن کارخانه مگر چقدرمی تواند نیروی جوان را مشغول به کار کند؟

 دوباره با تاسف سری تکان داد و گفت: قرار بود پتروشیمی اراک را در ایلام تاسیس کنند ولی یکی از بدشانسی های ما همرزی با کشور عراق است و بدلیل این هم مرزی دولت از احداث کارخانه پتروشیمی در ایلام منصرف شد و جوانان ما، چه آنان که درس خوانده اند و دانشگاه رفته اند و چه آنان که درس نخوانده اند، بیکارند.

هر چه بیشتر این استان را میدیدم، بیشتر به زیبایی هایش پی می بردم، به خانم علیان عضو علی البدل شورای شهر آن سال ایلام گفتم: ایلام بسیار زیباست و جاذبه های توریستی فراوانی دارد. چرا برای جذب گردشگر تلاش نمی کنید؟

او هم به من گفت : ایلام مثل کوچه بن بستی می ماند که گذر کمتر تازه واردی به آن می افتد جذب گردشگر احتیا ج به جاده هایی دارد که مردم راحت بتوانند در آن تردد کنند، احتیاج به خطوط هوایی دارد که بطور مرتب پرواز داشته باشد و صحبتهای او مرا به یاد پرواز خودمان به ایلام انداخت که وقتی بطرف هوا پیما می رفتیم تا سوار شویم، با خودم گفتم این که هواپیما نیست، این یک مینی بوس پرنده است و زمانی که از زمین بلند شد و اوج گرفت، آن مینی بوس پرنده بسان پر کاهی اینور و انور می شد و زمانی که چرخهایش را باز کرد و بر زمین نشست، با خود گفتم آخ که چقدر زمین خوب است!

وقتی وارد تنها هتل این شهر شدیم، من، دوستم و دوفرزندم تنها مسافرین این هتل بودیم که بعد از مدتی شنیدم که آن تنها هتل ایلام نیز تعطیل شده و به درمانگاه تبدیل شده است.

خلاصه آنکه خانم علیان درست می گفت مسافر وتوریست به جایی سفر می کند که امکان رفتن داشته باشد و جایی برای ماندن.

 زمانی که گلیم های گل برجسته ایلامی ها را دیدم از زیبایی آن شگفت زده شده بودم، ولی درهرخانه ای را که باز می کردم، می دیدم، فرشهای ماشینی دراز به دراز کف اتاقهای ایلامی ها را پوشانده، از آنها سوال می کردم که چرا از این گلیهمای زیبای خودتان در خانه هایتان خبری نیست؟

آنها می گفتند گران است، نمی توانیم بخریم. از دختران جوان سوال می کردم که خودتان چی، گلیم بافی بلد نیستید ؟ گفتند بله، بلدیم، اما صرف نمی کند که ببافیم، پرسیدم چرا ؟ گفت : برای آنکه سه ماه باید بشینیم سر یک گلیم، آخر سر مغازه دار آن را از ما می خواهد ۳۰ هزار تومان بخرد یعنی برای ۳۰ روز کار در یک ماه ۱۰ هزار تومان پول بدست ما می اید.

اطراف ایلام را باغهای میوه پوشانده بود، خصوصا باغ زرد آلو، زردآلوهای درشت وآب دار، به مرد جوانی که همراه ما بود گفتم: اگر این زردآلو ها به تهران برسد خدا می داند که کیلویی چند فروخته می شود.

او در جواب من گفت: ایلام سرد خانه ندارد که این میوهها بدست تهرانی برسد یا حداقل تبدیل به خشکبار شود. بیشتر اینها سر همین درخت، خوراک پرنده ها می شود یا خشک می شود!

حالا امروز می بینم که رییس جمهور در سفر خود به این استان، به ایلامی ها قول تکمیل سه سد و افتتاح فاز اول مجتمع پتروشیمی ایلام را داده، از طرح پتروشیمی دهلران صحبت کرده که ظرف چهار سال اینده قدم به قدم به اجرا خواهد رسید. حسن روحانی خبر از ایجاد بازارچه در مناطق مرزی ایلام داده و نیز قول حفاظت از جنگلهای زاگرس را داده است.

باید منتظر ماند و دید که اجرای این طرحها چگونه پیش خواهد رفت؟ مردم ایلام ۸ سال جنگ خانمانسوز ایران و عراق را تحمل کرده اند و بعد از جنگ نیز تاوان همسایگی با کشورعراق را با فقر و تنگدستی داده اند، حال منتظرعمل به وعده های داده شده هستند!