یعنی هر چه فکر کنید این دشمن چطوری تا این حد به عمق ما نفوذ کرده، غیرممکن است که دلیلش را بفهمید. حالا، بقول حسین درخشان و مقام معظم رهبری: دشمن کیه؟ دشمن همان آمریکاست، فتنه گران است، اسرائیل است، انگلیس است، غرب است و همه اینها هستند. حالا، شما ۳۷ سال است سفارت دشمن را گل گرفتید، فیلم آمریکایی ممنوع است، فتنه گران پنج شش سال است در زندان اند، هیچ روزنامه ای از دشمن منتشر نمی شود، هیچ مدل لباسی از دشمن وجود ندارد، هر روز هم یکی از رهبران کشور می شود عامل دشمن، و این دشمن همچنان نفوذ می کند.
چطوری می شود که حکومت این همه شبکه تلویزیونی دارد، ولی نمی تواند در ملت نفوذ کند، ولی دشمن که کلا ممنوع است و بقول رئیس قوه قضائیه نفوذش مشهود است، این همه تا دسته نفوذ می کند؟ چطوری است که این دشمن که دهانش در کلیه جبهه ها آسفالت شده، همچنان در حال نفوذ است، و این همه دوستان جمهوری اسلامی نمی توانند در دل مردم نفوذ کنند؟ آن وقت سردار حسین سلامی از فرماندهان سپاه پاسداران لطف فرموده و گفته که “آمریکا می خواهد بین افکار عمومی و ولی فقیه فاصله بیاندازد.” یعنی واقعا این سردار سلامی چرا فکر می کند آمریکا اینقدر قدرت دارد که می تواند بین افکار عمومی و ولی فقیه فاصله بیاندازد؟ اصلا فرض کنید آمریکا همین الآن تصمیم بگیرد که از همه قدرتش استفاده کند و میان ولایت فقیه و مردم دوستی ایجاد کند، من تعهد می کنم که اگر این اتفاق بیافتد، آمریکای جنایتکار کلا در نظر ملت ایران ابهتش را بکلی از دست می دهد.
اصلا بگو کسی می تواند میان افکار عمومی و ولی فقیه رابطه ایجاد کند؟ شما اسم ولی فقیه را ببرید، نصف ماشین های تهران با هم تصادف می کنند، اصلا طرف خدا را به این خاطر انکار می کند که پیامبرش حضرت محمد است و با حضرت محمد به این دلیل مشکل دارد که دامادش حضرت علی است و با حضرت علی به این دلیل درگیر است که نوه اش امام زمان است و اصولا با خود امام زمان هم که کسی مشکل ندارد. والله ما در این چهل پنجاه سال که در ایران زندگی کردیم، این ملت از امام زمان جز طاق نصرت و شله زرد و شیرینی و تعطیلی نیمه شعبان خاطره بدی ندارند، اصلا تمام مشکل شان این است که امام زمان به چه دلیل جانشینش ولی فقیه است؟
همین الآن اعلام کنند که ولی فقیه هیچ رابطه ای با امام زمان ندارد، نصف مردمی که نماز نمی خوانند، از فردا نماز خوان می شوند. ما به امام زمان چکار داریم. ۱۳۰۰ سال نشسته بود یک گوشه ماستش را می خورد، ما هم هی شیرینی و شله زردش را می خوردیم، دعوایی هم در کار نبود. از وقتی گفته شده که ولی فقیه جانشین امام زمان است، این همه ملت با امام زمان مشکل پیدا کردند.
طرف رفته بود سوریه، برای زیارت حضرت زینب، روز دوم دیدند در هتل زینبیه نیست، رفتند سر قبر حضرت زینب، دیدند آنجا هم نیست، رفتند سر قبر دکتر شریعتی دیدند آنجا هم نیست، تماس گرفتند با عراق بلکه سر قبر امام حسین و حضرت علی جامانده باشد، دیدند آنجا هم نیست، آخر کار رفتند دیدند سر قبر یزید بن معاویه دارد زار زار گریه می کند، گفتند: مرد حسابی! برای چی اینجا گریه می کنی؟ اینجا که قبر پیغمبر و امام و حضرت زینب نیست.
با گریه و آه و ناله گفت: می دانم، این مظلوم خیلی بدبختی کشید. گفتند: این مظلوم نیست، اینجا قبر یزید است، یزید ظالم است، چرا اینجا گریه می کنی؟ گفت: این یزید خیلی مظلوم بود. دعواش کردند و گفتند: بی شعور! یزید مظلوم نبود، امام حسین مظلوم بود. گفت: نه، این یزید از همه مظلوم تر بود. گفتند: برای چی می گوئی یزید مظلوم بود؟ گفت: بخاطر اینکه ما یک نایب الامام داشتیم، پدر ما را درآورد، این یزید به دو سه تا امام دعوا داشت، ببین این چقدر مظلوم بود.
اصلا کسی با خدا و پیامبر و امام و علی و حسین و تقی و نقی و امام زمان مشکل ندارد، اتفاقا همه با ولی فقیه مشکل دارند، آمریکا هم جرات پدرش را دارد یک جمله از ولی فقیه دفاع کند تا امت شهیدپرور سه سوت فوتش کنند برود در زباله دانی تاریخ تا ابدآلآباد پیدا نشود.
منظورش ظریف نبود
خوب، نمی فهمید. چکارتان باید بکنیم؟ اگر عقل داشتید که لابد می فهمیدید. آقای محسنی اژه ای گفته: “هر کسی که با اوباما دست بدهد جاسوس است.” حالا شما فکر کردید که منظور آقای محسنی اژه ای آقای ظریف است؟ اصلا بیخود چنین فکری کردید. همین امروز آقای محسنی اژه ای در کمال دندان و قندان و سحرخیز و گاز و این جور چیزها گفته: “منظور من آقای ظریف نبود.” خیال تان راحت شد؟ ریخت؟ خلاص شدید؟ منظورش کی بوده؟ من چه می دانم؟ منظورش همان هایی بود که با اوباما دست دادند. مثلا همین خاتمی. حالا درست است که با اوباما دست نداد، ولی دلیل نمی شود که جاسوس نباشد. یا مثلا همین احمدی نژاد، درست است که طرف با فهد و قذافی و عمرالبشیر دست داد و با اوباما دست نداد، ولی فرض کنید یک دفعه هوس می کرد و با اوباما دست می داد. خب، می شد جاسوس. چه ربطی به ظریف دارد؟
اصلا همین آقای سریع القلم یا همین زیبا کلام، حالا کاری به قلم این یکی و کلام آن یکی نداریم، ولی هر کدام شان می توانستند جاسوس باشند، غلط کردند با اوباما دست دادند، امروز دست دادند، فردا جاسوسی می کنند. همین زیبا کلام که با اوباما دست داده، دقیقا مصداق جاسوس است. حتما می خواهید بگوئید زیباکلام اصلا نیویورک نرفته. مگر محمد قوچانی که با وزیر خارجه امارات در دوبی ملاقات کرده بود اصلا از ایران بیرون رفته بود؟ اصلا برای دست دادن زیبا کلام و اوباما مگر لازم است این دو تا همدیگر را دیده باشند؟ مگر سریع القلم که اوباما را ندیده، با او دست نداده و جاسوسی آمریکا را نکرده؟
همین سریع القلم اوباما را ندیده باهاش دست داده، ببین اگر دیده بود، الآن چند بار ماچش کرده بود. اصلا همین آقای خاتمی. جورج سوروس را ندیده ولی کلی با او حرف زده، مگر ایت الله بهجت از قم بیرون رفته بود؟ اصلا مگر ایشان از ایران خارج شده بود؟ هزار بار همین آیت الله بهجت با انشتین و مادر ترزا و گاندی و امام زمان و بقیه ملاقات کرد. اینکه دلیل نمی شود که یکی برای اینکه با یکی دیگر دست بدهد، حتما او را ببیند.
وقتی محسنی اژه ای می گوید منظورم ظریف نبود، یعنی منظورم ظریف نبود. حالا شما می خواهید بفهمید طرف مزخرف می گوید؟ اصلا منظورش اصلا هیلاری کلینتون بود که هر روز با اوباما دست می دهد و جاسوس آمریکاست. اصلا منظورش جرج بوش بود که با اوباما دو بار دست داد و جاسوس آمریکاست. اصلا خود میشل اوباما، نه فقط با اوباما دست داده که هزار تا چیز دیگر، این وسط ممکن است جاسوسی هم کرده باشد. حالا شما هم الکی گیر بدهید به این محسنی اژه ای. محسنی اژه ای اگر منظورش ظریف بود که اصلا مصاحبه نمی کرد، می رفت چنان از انتهای ظریف گاز می گرفت که سحرخیز شود آنکه کامروا باشد.
پیکارجویان و ختنه گران
من نمی توانم بفهمم چطور می شود که آدمها از این سوراخ ریز رد می شوند، ولی از آن دروازه به آن بزرگی عبور نمی کنند؟ طرف از میان سی چهل میلیون زن ایرانی همان ۱۲۴ تا زن ختنه شده را می بیند ولی از میان ده هزار سر بریده یک تروریست نمی بیند. من اصلا نمی توانم بفهمم چطور می شود به داعش گفت پیکارجو؟ این گروه با همه استانداردهای خبرنگاری و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی تروریست است.
رادیو فلان کاشف ختنه زنان در ایران، موضوع ختنه زنان ایرانی را همچنان از این سوراخ ریز می بیند، و هنوز، و همین امروزهم، اسم تروریست های داعش در ادبیات این رادیوها همچنان پیکارجویان است. یعنی در یک سال باید داعشی ها چقدر سر ببرند؟ آدم بسوزانند؟ زنان را به عنوان کنیز بفروشند، دختران ایزدی را بکشند یا وادار به خودکشی کنند، و هنوز خبرنگار رادیو فلان یا خبرگزاری بهمان همچنان به تروریست های داعشی بگوید تپیکارجو. تروریست چه مصداقی متفاوت با داعش دارد؟ باور می کنید که من از ترس دوستان طرفدار حقوق بشر و برای اینکه له نشوم جرات نمی کنم به چهار تا خبرنگار درجه سوم حرف بزنم و بگویم این داستان ختنه زنان ایرانی مزخرف است؟
چطور می شود به این حیوانات آدمکش داعش گفت پیکارجو؟ گروهی که ابتدا به ساکن، برای کسب قدرت، برای ایجاد وحشت، بدون توجیه قانونی، آدم می کشند، غیر از تروریست چه نامی می توانند داشته باشند؟ پیکارجو واژه ای است برای آدمی که مورد حمله قرار گرفته و برای دفاع از خودش مجبور است با اسلحه بجنگد. موجودی مثل حیوانات داعش که سر می برد، گروگان می فروشد، زنان را به غارت می برد، تجاوز می کند، وحشت ایجاد می کند، اسمش تروریست است. چطور می شود که این همه جنایت را ندید و داعش را تروریست نخواند، بعد وقتی که موضوع ختنه دختران به میان می آید، طرف یادش می رود، که ختنه دختران در ایران، یک سنت قبیله ای است، یک سنت مذهبی است و فقط در برخی مناطق مشخص و معین انجام می شود، و به کل ایران مربوط نیست.
موضوع ختنه زنان را در نظر بگیرید. ۷۹ درصد ختنه دختران مربوط به آفریقاست. در آسیا و کشورهای اسلامی هم ختنه زنان در کشورهای حاشیه خلیج فارس، کشورهای عربی، مالزی، اندونزی و مصر ختنه انجام می شود. اسم هیچکدام از این کشورها نمی آید، بخاطر اینکه همه آنها حواس شان به داستان حقوق بشر است. آدمی مثل مهرداد درویش پور که اصلا مخالف کل حکومت و دین و همه این چیزهاست، می گوید اصلا ختنه دختران ربطی به دین و مذهب ندارد، موضوعی است که در سنت برخی مناطق است و سنت احمقانه ای هم هست. آنوقت کسی درباره ختنه دختران در کشورهای عربی که مذهبی خاص دارند و آن هم ناشی از اعتقادات قبیله ای است حرف نمی زند، وقتی هم که درباره ایران حرف می زنند، با ایما و اشاره با صدای آهسته می گویند که در بلوچستان، کردستان و هرمزگان که تمام مواردش در قبایل و مناطقی خاص ختنه وجود دارد.
ختنه زنان در همان جایی است که قاچاق مواد مخدر است، در همان جایی است که راهزنی است، در همان جایی است که یک مشت دزد و راهزن به دلیل اعتقادات دینی شان هروئین قاچاق می کنند، و به همین دلیل هم ختنه می کنند. چطور می شود که برخی خواهران فمینیست طرفدار استقلال بلوچستان و کردستان و خوزستان هستن اما نمی بینند که ختنه دختران دقیقا در همین مناطق است. چطور می شود که طرف نمی بیند همان آقایی که سربازان و مرزبانان ایرانی را سر می برد، همان آدم هم ختنه می کند؟
برای چی چهره یک کشور و یک جامعه را سیاه می کنید؟ زنان ایرانی این همه مشکل دارند، از نفکیک جنسیتی تا حجاب تا ممنوعیت در حضور در استادیوم، تا مشکلات حقوقی و قانونی، بعد چهار تا آدم برای اینکه از استانداردهای دوگانه استفاده کنند و موقعیت سیاسی و جوایز احمقانه با استاندارد هفتگانه به دست بیاورند، یک دفعه موضوع ختنه دختران را در ایران علم می کنند. این همه زنان ایرانی در فعالیت های اجتماعی شان از حقوق زنان دفاع می کنند، یعنی واقعا مشکل ختنه دختران در ایران به دلیل وضعیت اجتماعی و سیاسی کل ایران است؟ یا وضعیت اجتماعی مناطق عقب مانده ای که اتفاقا حتی اگر آدمکشی و قاچاق مواد مخدر و راهزنی در آن صورت بگیرد، یک نفر حاضر نیست بگوید که ریشه همه این جرایم در عقب ماندگی اجتماعی است. آن جایزه بخورد توی سرمن اگر با دروغ و بلاهت چهره یک جامعه را آلوده کنم. راستی چرا عده ای جنایت یک گروه تروریست را می پوشانند؟