جو ماکارون
محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین ایران، به تازگی احتمال بازگشت خود به صحنۀ ملی را اعلام کرده است. اما بسیاری از افراد، ارتباط این بازگشت را با چگونگی تاثیر آن بر تلاشهایی که در مورد اصلاحطلبی صورت میگیرد و بحران هستهای تهران در رابطه با جامعۀ جهانی مورد پرسش قرار میدهند.
5 ماه پس از اینکه رئیس جمهور آیندۀ آمریکا فعالیت خود را شروع کند، ایرانیها در ژوئن 2009 برای دادن رای و انتخاب رئیس جمهور مسئلهساز ایران، محمود احمدینژاد برای دورۀ دوم ریاست جمهوری، یا هدایت کشور در مسیری دیگر به پای صندوقهای رای خواهند رفت.
خاتمی در یک گردهمایی که دو هفته پیش در یزد، شهر موطنش برگزار شد، با دریافت گلهای رُز از مردم و درمیان اشکهای فراوان در این استان کویری، نیروی خود را در ارتباط با انتخابات به نمایش گذاشت. گزارشها میگویند که مردم با فریاد زدن شعار “خاتمی پاینده، رئیس جمهور آینده”، پذیرای رهبری شدند که برای شرکت در یک گردهمایی و گفتگو آمده بود. همانطور که انتظار میرفت، وی گفت: “افراد سیاسی و لایق زیادی وجود دارند… اصلاحطلبان با صلاحیت ترین نامزدها را معرفی خواهند کرد.”
بسیاری بر این باورند که وی تنها فردی است که میتواند با احمدینژاد، که هنوز از حمایت آیتالله علی خامنهای، رهبر معظم ایران برخوردار است، رقابت کند. یکی از وابستگان نزدیک خاتمی اعلام کرد که رئیس جمهور سابق ایران، پیش از اینکه در این رقابت شرکت کند، در مورد اختیارات خود مطابق با قانون اساسی، خواستار تعهداتی از خامنهای خواهد شد. خاتمی هنوز تجربۀ دورۀ ریاست جمهوری خود را، هنگامی که اهداف اصلاحطلبی نتوانست پیش برود، به یاد دارد.
برای بیشتر ایرانیان، خاتمی یادآور برخی از موفقیتهای اقتصادی است؛ در آن دوران ایران با همسایگان اروپایی و عرب خود روابط خوب و معقولی داشت. وی در سال 1997 با دریافت 80 درصد از کل آرا، و 70 درصد از آرای مربوط به اصلاحطلبان سیاسی و بازار آزاد انتخاب شد؛ اما دارای اختیار قانونی بر نیروهای امنیتی، قوۀ قضائیه و رسانهها نبود.
وی تلاش کرد قوانین مربوط به انتخابات را تغییر دهد و اختیارات رئیس جمهور را افزایش دهد. اما مانوور قضایی او توسط شورای نگهبان، که قوانین و نامزدهای دفتر ریاستجمهوری را ممیزی میکند، رد شد.
گزارش شده است خاتمی پس از اینکه تعداد زیادی از اصلاحطلبان از نامزدی برای انتخابات مجلس منع شدند، با خامنهای رو در رو شد و پس از آن گفت: “ما با موقعیتی روبرو بودیم که میبایست میان برگزاری انتخابات و خطر بروز ناآرامیهای زیادی که به نظام صدمه میزد، یکی را انتخاب کنیم.”
خاتمی اغماض کرد. اصلاحطلبان اعلام کردند که انتخابات را بایکوت خواهند کرد، تعداد زیادی از وزرا استعفای خود را اعلام کردند، وزیر کشور گفت انتخابات را تحت چنین شرایطی برگزار نمیکند. با وجود همۀ این موارد، خاتمی بر برگزاری به موقع انتخابات در فوریۀ 2004 تاکید کرد. این رایگیری کمترین شرکتکنندگان را از زمان پیروزی انقلاب اسلامی داشت.
چند ماه بعد، دور دوم انتخابات در ماه مه برگزار شد. این بار نیز بسیاری از نامزدهای اصلحطلب رد صلاحیت شدند. در حدود 100 نفر از نماینگان مجلس تحصنی را به مدت سه هفته پیش از افتتاح مجلس برگزار کردند، 120 نفر از نمایندگان به نشانۀ اعتراض استعفا دادند و بسیاری از اصلحطلبان تصمیم گرفتند که انتخابات را بایکوت کنند؛ اما گروه سیاسی خاتمی، موسوم به “اتحادیۀ روحانیون مبارز” تصمیم گرفتند که ادامه دهند. این حادثه در صحنۀ سیاسی ایران، موجب درمانده شدن اصلحطلبان شد و به گونهای به آرزوهای بلند خاتمی، که زمانی تعهد انجام آنها را داده بود، خیانت کرد.
امروز، بار دیگر اصلاحطلبان در حال به دست آوردن نیروی خود، و اتحاد با یکدیگر هستند تا فهرستی از نامزدهای خود را به “مجلس خبرگان” و نیز برای انتخابات شورای شهر در برابر سد یکپارچۀ محافظهکاران ارائه کنند. در انتخابات سال 2006، اصلحطلبان سعی کردند تا دو اصلاحیه را صورت دهند: یکی حضور اعضای غیرروحانی در مجلس خبرگان، و دیگری حذف اختیار شورای نگهبان برای رد صلاحیت نامزدها.
علاوه بر این، اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور اسبق ایران، کرسی ریاست مجلس خبرگان رهبری را که یک شورای 86 نفره برای انتخاب و رسیدگی به امور رهبر معظم ایران است، از سپتامبر 2007 در اختیار دارد.
وی همچنین ریاست شورای تشخیص مصلحت نظام را بر عهده دارد که میتواند از آن موضع با شخصیتهای محافظهکاری چون احمد جنتی، قربانعلی دُرّی نجفآبادی و محمد ریشهری مقابله کند.
احمدینژاد با وعدۀ تقسیم درآمد نفت، بازسازی ارزشهای انقلاب اسلامی و مقابله با غرب بر سر قدرت آمد. اما اکنون به دلیل عدم رسیدگی مناسب به موقعیت تجاری با نرخ بالای تورم به میزان 30 درصد، مورد انتقاد بسیاری از محافظهکاران قرار گرفته است.
اکنون به نظر میرسد که وی قصد دارد توجه عموم را به مشکلاتی که برای سلامتی وی ایجاد شده است جلب کند. گزارش شده است که وی 22 ساعت از روز را به کار مشغول است. به اعتقاد بسیاری از افراد، وی چنین حرکتی را در تلاش برای افزایش تایید اعتبار توسط روستاییان انجام می دهد.
محمد عطریانفر، یکی از وابستگان نزدیک رفسنجانی گفت: “من آرزو میکنم که ای کاش او اصلاً کار نمیکرد. زیرا کارهایی که او میکند، به جای اینکه مفید باشد، بیشتر اسفبار است.” این اظهارات نشان دهندۀ افزایش مخالفتها با احمدینژاد است.
اما نیروهای دیگری که در ایران ظاهر شدهاند، میتوانند در هدایت رژیم ایران به سوی یک رهیافت میانهرو برای دولت و سیاست، ضربۀ موثرتری را وارد نمایند.
ائتلاف وسیع اصولگرایان، که به عنوان محافظهکاران واقعگرا نیز شناخته میشوند و 53 کرسی را در مجلس در اختیار خود دارند و شامل چهرههایی چون محمد باقر قالیباف، شهردار تهران و علی لاریجانی، مذاکره کنندۀ هستهای پیشین ایران میشوند، اکنون در حال مقابله با سیاستهای احمدینژاد هستند.
نامزهای ریاست جمهوری از جمله میرحسین موسوی، علیاکبر ولایتی، یا حسن روحانی که پیشینۀ مشابهی دارند، از آنجایی که به اندازۀ کافی به خامنهای نزدیک هستند، میتوانند در رقابت انتخابات بر احمدینژاد غلبه کنند.
آنچه که در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در هفتۀ بعد اتفاق خواهد افتاد، و از آن مهمتر رهیافتهای سیاسی متعاقب آن در خصوص ایران در شش ماه اول ریاست جمهوری، میتواند بر نتایج انتخابات ریاستجمهوری ایران تاثیرگذار باشد.
احمدی نژاد هنگامی بر سر قدرت آمد که خامنهای پس از تهاجم نیروهای آمریکایی به افغانستان و عراق، احساس انزوا میکرد. این محیط برنامه ریزی شده ممکن است دستخوش تغییر قرار گیرد.
منبع: میدل ایست تایمز – 29 اکتبر