اضطراب در اشعار فروغ و غاده السمان
پروین پناهی در کتاب «اضطراب در اشعار فروغ فرخ زاد و غاده السمان» با بررسی آثار این دوشاعر، در صدد است تا نشان بدهد که زنان در زندگی خود با نوعی اضطراب و پریشانی روبرو هستند که ناشی از شرایط نامساعد زندگی و رفتاری است که جامعهٔ مرد سالار برای آنان تعریف میکند. ضرورت پرداختن به این مساله از شهرت و اهمیت دو شاعری ناشی میشود که علیه سنتها و کلیشههای جامعهٔ سنتی خود قد برافراشتند. فروغ فرخزاد به عنوان یکی از نمایندگان جریان نو ظهور در ایران و غاده السمان نیز به عنوان روشنفکری که برای زنان در بند عرب، آزادی طلب میکند. مسئلهای که این دو شاعر را به هم نزدیک میکند جنسیت آن هاست و در شعر هر دو شاعر رگههایی از دغدغهها و اضطرابهایی وجود دارد که ناشی از (جنس دوم) محسوب شدن آن هاست. آنچه که اضطراب مشترک زنان جهان است. علاوه بر این، در آثار فروغ و غاده، اضطرابهای دیگری همچون اضطراب تنهایی، اضطراب جنگ، اضطراب غربت و دوری از وطن و اضطراب مرگ نیز مشترک هستند که البته اضطراب جنگ در اشعار غاده السمان به خاطر جنگهای جهان عرب، بیش از فروغ فرخزاد است.
مولف: پروین پناهی، کارشناسارشد ادبیات و زبان فارسی(گرایش ادبیات تطبیقی ایران و عرب(
این پژوهش بر آن است افکار و اندیشههای دو شاعر روشنفکر، فروغ فرخ زاد و غاده السمان را با محوریت اضطراب در آثارشان مورد بررسی قرار دهد. به نظر میرسد که این دو شاعر اشتراکات بسیاری با هم داشته باشند زیرا هر دو زن هستند و هر دو در جامعهٔ مرد سالار شرقی، متولد شدهاند. آنها برای بیان عقاید خود دشواریهای بسیاری کشیدند و ادبیات تطبیقی با هدف بر شمردن این اشتراکات و نزدیکتر کردن ملتها، سعی دارد این دو را با هم مقایسه کند. یکی از اهداف ادبیات تطبیقی یافتن وحدت هاست زیرا صدای مشترک بین انسانها میتواند پیام آور صلح و درد مشترک باشد و بشریت را به هم نزدیک کند.
ادبیات تطبیقی به بررسی تلاقی ادبیات در زبانهای مختلف و روابط آن در گذشته و حال و روابط تاریخی آن از حیث تاثیر و تاثر در حوزههای هنری، جریانهای فکری مکاتب ادبی، موضوعها و افراد میپردازد. در ادبیات تطبیقی بیش از هر چیز میتوان به نقاط وحدت اندیشهٔ بشری پی برد که چگونه اندیشهای در نقطهٔ از جهان توسط اندیشمند، ادیب و شاعری مطرح میشود و در نقطهٔ دیگر همان اندیشه به گونهای مجال بروز مییابد. گفتیم یکی از اشتراکاتی که باعث نزدیکی این دو شاعر شده، زن بودن آن هاست. این دو، زبانی زنانه دارند و هر دو به اوضاع نابه سامان جامعهٔ جهان سومی خود معترضند. هر دو سعی دارند اعتراض خود را در اشعارشان نمایان سازند و برای بیان رسالت سختی که خود برگزیدهاند اضطراب دارند. شعر آنها شعری زنانه است که خواستار برابری حقوق مردان و زنان است. در این میان گرایشات فمینیسمی پدید میآید که هدفش از بین بردن ستم و تبعیض علیه زنان است. باید توجه داشت که در هیچ جای فمینیسم زن سالاری مورد هدف نبوده و نیست بلکه خواهان شرایط برابر و پایان دادن به تمام تحقیرهایی ست که در شرایط زنان وجود دارد.
غاده السمان در این باره میگوید: «من همواره در برابر وارد کردن آزادی از نوع آمریکایی، که مرد را دشمن زن میداند، ایستادهام و خواستار همانندی بین زن و مرد نیستم بلکه خواستار تکامل هستم. به نظر من زن جاهل با مرد جاهل برابر، و زن دانا با مرد دانا برابر است. همچنین بر این باورم که ماموریت متحول کردن وضع زن و آزادی او، ماموریتی صرفا مردانه یا زنانه نیست؛ زیرا وطن نمیتواند برخیزد در حالی که نیمی از بدن او لمس و فلج باشد.»
با مطالعهٔ آثار فروغ فرخ زاد و غاده السمان به این مهم پی میبریم که وقتی آنها از رنجشان در شعر میگویند آوای مشترکی دارند. آنها همواره عشق میطلبند اما نه در قفس، بلکه در آزادی!
اگر چه پیشوایان و راهنمایان اقوام وملل با پیشرفت تاریخ و بسط تمدن در هر عصر و زمانی خواستهاند از سختی فشار مرد بر زن بکاهند و تا حدی نیز کاستهاند، با این همه، در بیشتر دورههای تاریخی، کمابیش زن، کنیز و اسیر مرد بوده است. چیزی که در آثار این دو شاعر مورد بررسی قرار میگیرد نقد اضطرابی است که ناشی از سرخوردگیهای آنها در جوامعی مرد سالار است. هر دو شاعر سعی دارند علیه سنتها و کلیشههای دست و پا گیر جامعهٔ خود قیام کنند. تا جایی که هر دو در شعر زنانه، سردمدار جامعهٔ خویشند. روشنفکر همواره در پی آبادانی وطن خود بوده و به خصوص زنان روشنفکر هرگز به فکر جدایی زنان و مردان نیستند بلکه آنها سعی بر آگاه نمودن جامعه به طور همگانی دارند. این دو معتقدند که اگر مردان جوامع شرقی بر حقوق زنان تبعیضی قائل شدند باید تغییر کرده و آنان را آگاه کرد و این تبعیضات، دردی همگانی و یکی از رنجهای انسان مدرن است. درک بسیار عمیق از رنجهای آدمی در جهان هستی و بیان غریزی آن از دیگر وجوه تشابه این دو شاعر محسوب میشود. هر دو درد و رنجهای بشرجدید را در دورهٔ مدرنیته با عمق جان حس کردند و از روح حساس خود بر زبان لطیف شاعرانهشان جاری کردهاند. نظریات فمینیستی و روشنگرانه فروغ، گرایش نظری است که از دل اشعارش به بیرون میترواد. فروغ فرخ زاد به زنان طوری نگاه میکند که تاکنون به رسمیت شناخته نشدهاند و به عنوان دیگری وجنس دوم، تلقی شدهاند. همین امر باعث میشود که اشعار و شخصیت خود شاعر به مسئلهای قابل مطالعه تبدیل شود. اما جامعه زمان فرخ زاد از پذیرش چنین بینشهایی که بسیار تازه و نو بوده است سر باز میزند و طبعا یک نوآور، از لحاظ اجتماعی باید متنبه شود تا با گذشت زمان حرفها و عقایدش مورد پذیرش قرار بگیرد.
در این پژوهش از این اضطرابها به عنوان اضطراب «جنس دوم» یاد میکنیم. به جز این دو شاعر ممکن است بسیاری از دیگر زنان نیز در ناخود آگاه خود نوعی دلهره و اضطراب داشته باشند. تا جایی که برخی از زنان مجبورند برای اینکه مورد پسند مردان قرار بگیرند خود را تغییردهند یا حرفهایشان را نگویند. ناگفته نماند خودآگاه مجموعهای از عواطف و حالاتی است که در قسمت روشن ذهن قرار دارد و ناخود آگاه قسمتی است که پس از طی مدتی کوتاه در زیر لایههای ذهن پنهان میشده و فراموش میشود اما از بین نمیرود. اضطرابهایی که در نقد آثار این دو زن وجود دارد تنها به اضطراب جنس دوم خلاصه نمیشود آنها دلهرههای دیگری چون اضطراب وطن، تنهایی و مرگ را نیز دارند. البته غاده از غربت به ظاهر پر زرق و برق خود نیز در رنج است و بارها اشاره میکند که از غربتش احساس رضایت نمیکند. فروغ و غاده به عنوان دو روشنفکر و انسان مدرن نه تنها برای وطن خویش نگرانند بلکه اضطراب جامعهٔ جهانی و بشریت را نیز یدک میکشند. چرا که این دو حس مسئولیت دارندو این مسئولیت خاصیت انسان مدرن و از شاخصههای اگزیستانسیالیست است. میدانیم که انسان در برابر خود و دیگران مسئول است. او تصویری خاص از انسان برگزیدهٔ خود را میآفریند و در انتخابش انسان بودن را بر میگزیند. این امر به ما یاری میدهد تا محتوای واژههایی چون اضطراب، اندوه، پوچی و یأس و مرگ را بهتر درک کنیم. چرا که اگزیستانسیالیست ثابت میکند که انسان مضطرب است. اضطرابی که از آن به عنوان اضطراب ابراهیم یاد میکند. اضطرابی که هر چقدر آن را کتمان کند باز هم در او جاری است. انسان با گزینشهای خود، خود را درگیر میکند و در مییابد که نه تنها خود را برگزیده است بلکه با قانونش همهٔ بشیریت را درگیر کرده است. در نتیجه نقطهٔ اوج در شکل گیری جهان مدرن اصل انسانگرایی است. انسان چنان به خودباوری میرسد که قصد دارد هدایتگر کائنات باشد. بیاعتمادی انسان به مذهب و کلیسا او را انسانی خود مختار و تک رو بار میآورد. انسانی که میخواهد سرنوشت را خود به دست گیرد. او خود را محور همه چیز دانسته تا اندک اندک خود را مسئول هر اتفاقی که میافتد بداند. این خود زیر بنای فلسفهٔ اگزیستانسالیست است.
این فلسفه از انسان میخواهد که با وجود تمامی جبرهایی که در زندگی دارد انتخابی اصلح و آگاهانه داشته باشد. او خود میتواند سرنوشتش را تغییر دهد. شاید یکی از دلایل عقب ماندگی کشورهای جهان سوم و کمتر توسعه یافته همین باشد که اکثر اتفاقات جوامع خود را متاسفانه به قسمت نسبت میدهند. دقیقا چیزی که غاده و فروغ مد نظر دارند این است که با بسیاری از خرافات مبارزه کنند و در این راه هم حضور مردان الزامی است و هم زنان. این دو قصد دارند با اعتراضی که در اشعارشان میآورند وضع موجود انسان جامعهٔ خود را تغییر دهند. این دو از تبعیض در جنس خود شروع کرده و خواستار تغییر وضع زنان هستند.
اولین گام آن، انسان دانستن زن است، و غاده السمان و فروغ و امثال اینها، با درکی ژرف از این تبعیض و پیامدهای آن خود را فدای آرمان بزرگ انسانگرایی خویش کردهاند.
این دو با شعر خود ثابت کردهاند که زنان نه تنها ضعفی ذاتی ندارند بلکه میتواند در زمینههای مختلف ادبی و هنری پا به پای مردان حرکت کنند و گاهی حتی بالاتر از آنها نیز گام بردارند.
در این پژوهش نشان خواهیم داد که زنان چگونه اضطرابهایی دارند و چرا این اضطرابها در زنان بیشتر از مردان است. علاوه بر آن نمودی از اضطرابهایی که فروغ و غاده در شعر دارند را نیز مورد بررسی قرار خواهیم داد.
در این راه از دیوان فروغ فرخ زاد و کتابهای شعر غاده السمان که به زیبایی با همت دکتر فرزاد ترجمه شدند بیشتر بهره گرفتهام. از سویی عدم دسترسی به همهٔ منابع عربی از دیگر مشکلات تحقیق بوده است و از سویی دیگر به نظر میرسد تعداد اشعار ترجمه شدهٔ جهان معاصر عرب در ایران انگشت شمار است و امید است که در این زمینه شاهد پیشرفت روز افزون باشیم.
نتیجه گیری
فروغ فرخ زاد و غاده السمان هر دو شاعرانی هستند نو جو، عصیانگر و سنت شکن که خط بطلانی روی جامعهٔ سنتی خود میکشند. جامعهٔ ایران و عرب به سبب اشتراکات دینی و قرابت فرهنگی، اشتراکات بسیاری دارند. هنگامی که در جوامع سنتی زن روشنفکر قصد دارد که با کلیشهها مبارزه کند و تصویری از زن در معنای حقیقی کلمه نشان بدهد با نوعی تشویش و پریشانی روبرو میشود. تصویری که فارغ از نگاه جنسیتی و اهداف تملک طلبانهٔ اوست. این اضطراب زنانه در آثار هر دو شاعر به وفور دیده میشود.
این دو شاعر با نگرشی اومانیستی سعی دارند انسان را متوجه خود کنند. انسانی که خود تعیین کنندهٔ سرنوشت خویش است و میتواند شرایطش را تغییر دهد. این آزادی در انتخاب، مسئولیتی نیز در بر دارد که انسان را ملزم به پاسخ گویی میکند. انسان مداری، آزادی، مسئولیت و انتخاب که همه زیر بنای مکتب اگزیستانسیالیست هستند در انسان مدرن نوعی دلهره و اضطراب به وجود میآورد. اضطرابی که پس از هر گزینش به وجود میآید.
فروغ فرخ زاد و غاده السمان به عنوان دو انسان متجدد و آوانگارد که آثار مدرن عصر خود را مطالعه کردهاند سعی در نمایان ساختن این معضلات و اضطرابهای نوع انسان و بشریت هستند. این اضطراب میتوانند علتهای مختلفی داشته باشند و به اشکال گوناگون بروز نمایند که ما به نمود این اضطرابها در شعر فروغ و غاده اکتفا میکنیم:
اضطراب تنهایی: در اشعار فروغ و غاده بارها از تنهایی گفته شده، این تنهایی میتواند به انزوای مرسوم در میان قشر روشنفکر جامعه دیده شود و یا صرفا خود احساس تنهایی باشد و اضطراب ایجاد کند. این اضطرابها میتوانند در قالب نشانگانی عمومی خود را به تصویر بکشند. همانند: شب، ترس، انزوا، تنهایی، سردرگمی، یاس، عزلت طلبی، سردی، سکوت و…
اضطراب جنس دوم: فروغ و غاده اعتراضاتشان را از خود و همجنسان خود آغاز کردهاند و سعی دارند تبعیضهای مرسوم در جهان سوم را نشان بدهند. ظلم و جورهایی که در طول تاریخ بر سر زنان آمده کم نیستند و تبعیضهای موجود (حتی از ابتدایی کودکی در دختران) بیانگر این نابرابریها هستند. اضطرابهای زنان در جوامع کمتر توسعه یافته انواع مختلفی دارند که ما نمود آن را در شعر فروغ و غاده با نامهای «اضطراب جنس دوم» و «اضطراب چند همسری» مطرح کردیم. اضطراب جنس دوم هم در آثار فروغ و هم غاده وجود دارد چرا که هر دو در جامعه یزاده شدند که زن را جنس ضعیف میپندارند. اما به نظر میرسد اضطراب چند همسری در آثار غاده بیشتر از فروغ است چرا که ازدواج یک مرد با چند زن یا همان چند همسری در کشورهای عربی بیش از ایران مرسوم است. علاوه بر آن متاسفانه ممکن است مردان معشوقههایی داشته باشند که هرگز منجر به ازدواج نشود و تنها به شکل خیانت بروز نماید.
اضطراب مرگ: هر دو شاعر بر مرگ خویش آگاهند و میدانند که نوع بشر جاودانه نیست. آنها دلهرههای خود را از مرگ به واسطهٔ شعر نشان میدهند. انسان و فلسفهٔ مرگ که یکی از موضوعات مورد بحث مکتب اگزیستانسیالیست است هم در شعر فروغ و هم غاده وجود دارد اما نوع نگاه به مرگ و عوامل احساس نزدیکی با آن در میان این دو شاعر متفاوت است. به نظر میرسد فروغ در اثر یأس و ناامیدی و افسردگی خود را به مرگ نزدیک میبیند و گاهی میل به خودکشی دارد اما غاده به دلیل حضور در میان جنگ از مرگ میهراسد و صداهایی چون انفجار بمب و خمپاره اضطرابش را بیشتر میکند.
اضطراب دوری از وطن و غربت: هر دو شاعر مدتی دور از وطن خویش بوده و احساس غربت را تجربه کردهاند. احساسی که منجر به افسردگی و عزلت میشود. هر دو نسبت به اوضاع سیاسی و اجتماعی وطن خود نگرانند و شعرهایی در وصف وطن دارند اما احساس غربت غاده السمان به مراتب بیش از فروغ فرخ زاد است. زیرا او سالیان بیشتری را در پاریس و دور از وطنش بوده است. جنگ و شرایط سیاسی ناامن او را از موطن اصلیاش دور ساخته است.
اضطراب جنگ: جنگ پدیدهای ست سراسر رنج و اضطراب که تمام بشریت را تهدید میکند. نابه سامانی و تخریب پس از جنگ میتواند سالها پس از پایان آن نیز اثرات جبران ناپذیری داشته باشد. بیماران بسیاری در سراسر جهان وجود دارند که دچار اختلالات پس از جنگ شدهاند؛ حال جسمی و یا روحی. فروغ و غاده هر دو مخالف جنگ هستند و جنگ را تهدیدی نه برای خود، بلکه برای بشریت میدانند زیرا آنها از من فردی دست کشیده و من اجتماعی را شایستهٔ نام انسانیت میدانند.
مسلما «تعریف جنگ» در ناخود آگاه افرادی که جنگ را از نزدیک تجربه کردهاند متفاوت از دیگران است. غاده در سرزمینی میزیسته که در آن جنگ بوده و کشورهای همسایه نیز در همین تهدید زندگی کردهاند. از این رو اضطراب جنگ به همراه سیاستهای استعمارگران، مسئلهٔ لبنان و فلسطین هر لحظه او را میآزارد. بنابراین سزاست اگر غاده السمان نیمی از اشعارش را به موضوع جنگ اختصاص دهد و از تلخیهای جنگ بسراید. در نتیجه پرداخت غاده به اضطراب جنگ چندین برابر فروغ است.
در مجموع فروغ فرخ زاد و غاده السمان توانستهاند با ظرافت و زبانی زنانه اهداف والایی را دنبال کنند اگرچه در این راه اضطرابها و دشواریهایی دارند. از آن میان اضطراب جنس دوم، اضطراب مرگ و اوضاع سیاسی – اجتماعی وطن مشترک است با این تفاوت که احساس دلتنگی در غربت و اضطراب جنگ در آثار غاده السمان بیش از فروغ به چشم میخورد.
کتاب “اضطراب در اشعار فروغ فرخزاد و غاده السمان” به قلم خانم پروین پناهی و توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان در سال ۱۳۹۴ و با قیمت ۱۵۰۰۰ تومان به منصه طبع رسیده است.
منبع: فمینیسم