زهر چشم از بی بی سی

محمدرضا یزدان پناه
محمدرضا یزدان پناه

“خط و نشان رهبر” نام فیلم مستندی بود که شنبه شب 26 شهریورماه 1388 (17 سپتامبر 2011) از تلویزیون فارسی بی بی سی پخش شد.

این مستند درباره زندگی شخصی و سیاسی سیدعلی خامنه ای متولد مشهد است. در ابتدای آن شرح حالی از تولد و دوران نوجوانی و جوانی او به مخاطب ارائه می دهد، سپس از علاقه او به شعر و ادب و موسیقی می گوید، به پیشرفت پله به پله آقای خامنه ای پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کمک افرادی مانند آقای هاشمی رفسنجانی و آقای محمد بهشتی اشاره می کند، جنگ هشت ساله ایران و عراق را آغازگر نزدیکی او با نظامیان می داند، به افراد و مقامات نزدیک و مورد اعتماد او در بیت رهبری اشاره می کند، نحوه رسیدنش به رهبری را به تصویر می کشد و در پایان برخورد سرکوبگرایانه او با جنبش سبز، رهبران این جنبش و تشبیه آن به برخورد با دیگر منتقدانش از جمله آیت الله حسینعلی منتظری را به نمایش می گذارد.

فارغ از نقدهای مثبت یا منفی که در رابطه با جزئیات و کیفیت ساخت این فیلم مستند بیان شده، باید گفت که سازندگان خط و نشان رهبر نهایت تلاش خود را انجام داده بودند تا مستند پخش شده مانند تمام برنامه های دیگر بی بی سی از زبانی مودبانه و حرفه ای برخوردار باشد، به هیچ وجه از ادبیات هتاکانه مورد کاربرد توسط برخی اشخاص و گروه های اپوزیسیون جمهوری اسلامی در توصیف آیت الله خامنه ای استفاده نشود و از حداکثر اطلاعات مستند و قابل وثوق در نمایش زندگی شخصی، خانوادگی و سیاسی رهبر جمهوری اسلامی بهره برده شود.

اگرچه مستند خط و نشان رهبر به طور قابل مشاهده ای به نسبت دیگر گزارش های نوشتاری یا تصویری بی بی سی فارسی، از چارچوب بی طرفانه سنتی این رسانه با تعریف مختص به خود آن خارج شد و در برخی موارد به طور بی سابقه ای آیت الله خامنه ای را یک دیکتاتور سرکوبگر توصیف کرد اما این واژه ها در دانشنامه های علوم سیاسی، در رده مفاهیم تاریخی - فلسفی علم سیاست طبقه بندی می شوند و اگرچه حاملان آنها در جهان امروز از احترام ویژه ای در افکار عمومی برخوردار نخواهند بود ولی بر مبنای قاعده اصولی، جز حامیان دیکتاتورها کس دیگری نمی تواند مدعی غیر محترمانه بودن آنها باشد.

این در حالی است که در هیچ کدام از بخش های متنوع فیلم مستند بی بی سی، هیچ اهانت یا بی احترامی کلامی به شخص رهبر جمهوری اسلامی، اعضای خانواده او یا دیگر مسئولان ارشد جمهوری اسلامی وجود نداشت.

هیچ رسانه یا روزنامه نگار مدعی فعالیت حرفه ای اجازه بی احترامی، هتک حرمت یا تخریب غیر واقعی شخصیت هیچ فرد حقیقی یا حقوقی را ندارد. این اصل حقوقی و اخلاقی روزنامه نگاری و فعالیت رسانه ای در رسانه های حرفه ای بین المللی به شدت رعایت می شود تا مخاطبان آنها آگاه باشند که با یک بنگاه سیاسی که وظیفه اش تخریب و در نهایت حذف یک جریان مشخص سیاسی در قالب فعالیت رسانه ای است، روبرو نیستند.

اما واکنش رسانه های رسمی جمهوری اسلامی یا رسانه های حامی حکومت به مستند خط و نشان رهبر به شکل بی سابقه ای تند، توام با خشونت کلامی و به صورت بسیار تاسف باری هتاکانه، شرم آور و حتی پرده درانه بود.

از بازداشت تعداد زیادی از افراد به علت همکاری با بی بی سی و تکذیب وجود چنین همکارانی توسط مدیران این رسانه که بگذریم، رسانه های طرفدار رهبر جمهوری اسلامی در هفته های اخیر سرشار از اخبار و گزارش هایی درباره پرسنل بخش های مختلف بی بی سی فارسی بودند که به غایت تاسف برانگیز بود.

انتشار گسترده، نامحدود و آزادانه اتهامات مختلف جنسی، دینی، سیاسی و…، به کار بردن الفاظ شرم آور درباره عده ای خبرنگار و روزنامه نگار که تنها جرمشان تلاش برای اطلاع رسانی مستقل است، فشارهای گسترده روانی و احضار خانواده پرسنل بی بی سی در داخل ایران به نهادهای امنیتی و تهدید آنها، تماس های تلفنی با محتوای رکیک و بیان سخنان بی شرمانه در پخش زنده تلویزیونی و مسائل متعدد دیگری مانند اینها همه نشاندهنده واکنش غیر متعارف مسئولان جمهوری اسلامی به یک فیلم مستند است که صد البته از اذهانی بیمار و غیر طبیعی ناشی می شود.

مسئولان جمهوری اسلامی که ادعای رعایت اخلاق اسلامی توسط آنها گوش فلک را کر کرده، چگونه به رسانه های زیر نظر خود اجازه می دهند که چنین پرده درانه و بی ادبانه، حریم زندگی شخصی و حرمت و کرامت انسانی عده ای روزنامه نگار و خبرنگار را بشکنند.

چگونه است مخاطبان این رسانه ها که مدعی پیشه کردن روش و منش بسیجی و حزب اللهی هستند به جای اعتراض به گردانندگان آنها، با صدور پیام های تلفنی یا نظر دادن در پای اخبار و گزارش های بی شرمانه منتشر شده در سایت های اینترنتی، بر حجم و میزان این بی حرمتی ها و پرده دری ها می افزایند.

آیا نظام جمهوری اسلامی با امکانات رسانه ای وسیع و بودجه صدها میلیاردی تبلیغاتی خود آنقدر در واکنش منطقی و حرفه ای به یک فیلم مستند ناتوان یا تا این اندازه از روشن شدن ابعاد زندگی رهبر خود برای افکار عمومی در هراس است که به جای اتخاذ روش های معمول رسانه ای و سیاسی به چنین انتقام گیری غیر اخلاقی دست می زند؟

بد نیست آمران، عاملان و حامیان این پرده دری های شرم آور اگر اعتقادی به اصول اخلاق انسانی به علت منشاء غربی آنها ندارند لااقل نگاهی گذرا به اصول اخلاقی توصیه شده در دین اسلام که ادعای التزام به آن را دارند بیندازند و در پیش وجدان خود قضاوت کنند که آیا چنین برخوردی با انسان های دیگر جایی در دین و آیین آنها دارد یا نه.

مسئولان تصمیم ساز و تصمیم گیر جمهوری اسلامی در امور رسانه ای و سیاسی می توانند با ساخت برنامه های مستند و غیر مستند (حتی با تعریف خود جمهوری اسلامی) به مقابله با برنامه های شبکه های بین المللی بپردازند. کما اینکه چنین اتفاقی در 32 سال گذشته با فراز و نشیب هایی رخ داده و کماکان هم می دهد.

اما این میزان از فشارهای امنیتی به خانواده ها و چنین روندی از هتک حرمت و پرده دری، چیزی نیست که در هیچ منطق، آیین و اعتقادی قابل دفاع باشد. ادامه این روند تنها بی اعتباری بیش از پیش آن را اثبات می کند.