مراجع تقلید: ستمگری و اسارت در گذشته

اکبر گنجی
اکبر گنجی

پنجم- مراجع و سلطان ستمگر: اگر مراجع تقلید از موضع دفاع از حقوق بشر، دموکراسی و آزادی در برابر سلطان/دولت/حکومت بایستند، به سود ایران و مردم ایران خواهد بود. همین مدعا را به زبان دینی هم می توان بیان کرد. علی بن ابی طالب گفته است:

” افضل الجهاد کلمه عدل عند امام جائر : با فضیلت ترین جهاد، سخن گفتن از عدالت در برابر حاکم ستمگر است”[46].

 مراجع تقلید حاضر کجا چنین کرده اند؟ این استوانه ها کجا به میدان آمده و از عدالت دفاع کرده اند؟ جز آیت الله منتظری، یکی یکی - با عمری بلند- می روند و از آن ذخیره هیچ گاه استفاده نمی کنند. به آیت الله جعفر سبحانی که در این شرایط حساس سکوت خود را شکسته است، بنگرید. چه اتفاق مهمی افتاده که این استوانه ی اسلام به میدان آمده؟ نخست وزیر ترکیه در مراسم عزاداری امام حسین شرکت کرده است. این واقعه آن قدر مهم است که این مرجع تقلید/استوانه ی اسلام قلم به دست گرفته و نامه ی تشکرآمیزی به نخست وزیر ترکیه نوشته است[47]. وقتی عبدالکریم سروش در گفت و گویی از آیت الله جعفر سبحانی پرسید چرا به ظلم و ستم ها اعتراض نمی کنید، آیت الله به دلیل سیاسی شدن بحث، گفت و گو را قطع کرد و به آن ادامه نداد[48]. برخی از اینها فتوای خود را با نظر سلطان هماهنگ می سازند[49].

البته، وضعیت آیت الله صانعی متفاوت است. وی از اصل ولایت فقیه گذر کرده و دیگر به اجرای حدود هم باور ندارد. او در پاسخ استفتایی گفته است:

“در اجرای حدود در زمان غیبت امام عصر (عج) می ‌توان به فتوای علمای فاضل و محققی همانند میرزای قمی عمل کرد که معتقد است، اجرای حدود در زمان غیبت محل تأمل و توقف است و باید به جای آنها تعزیر کرد”[50].

فتوای او در باره ی زنان طی سال های گذشته، توجه بسیاری را به خود معطوف داشته است. به اعتقاد وی، اسلام مدافع عدالت و عقلانیت و حقوق بشر است. عدل “مستقل از دین” و “معیار” داوری دین است. هر حکمی که با عدالت تعارض داشته باشد، حکم اسلام نیست[51]. مطابق فتوای او، زنان، حق قضاوت، حق ولایت، حق ریاست جمهوری، حق ولایت فقیه، و حق مرجعیت دارند. ازدواج دختر باکره ی بالغ رشید، منوط به اذن پدر نیست. ازدواج مجدد مرد بدون رضایت همسر اول حرام و خلاف عدالت است. زوجه از تمام اموال زوج ارث می برد. زن و مرد به طور یکسان بر کودکان حق ولایت(تصرف در اموال و نظارت بر فعالیت ها و کارهای او) دارند. در صورت فوت پدر، حق ولایت با مادر است، نه شخص دیگری. در صورت جدایی(طلاق) حق حضانت(تربیت بدنی و روحی کودک) تا هفت سالکی با مادر است. پس از آن هم اگر پدر صالح نباشد(یعنی معتاد، دزد، دارای بیماری مسری، و… )، حق حضانت با مادر است. قصاص زن و مرد(مسلمان و غیر مسلمان) یکسان است و منوط به پرداخت دیه نمی باشد. دیه ی زن و مرد مسلمان برابر است[52].

وقتی مرجع تقلیدی ولایت فقیه، اجرای حدود، پیاده کردن زوری احکام فقهی توسط دولت/حکومت را رد کرد و در برابر سلطان سرکوبگر ایستاد، این به سود گذار به نظام دموکراتیک ملتزم به حقوق بشر و آزادی است و باید از آن استقبال کرد. آیت الله صانعی، گام به گام در برابر کردن احکام تبعیض آمیز پیش آمده است.

این فرایندی است که اگر تداوم یابد و “برابری” حقوقی همه ی انسان ها- مستقل از جنس و دین- مبنای صدور احکام قرار گیرد، فقهی تازه و سازگار با زمان، برای مومنان فراهم می آورد. فقیه زمانه بودن چنین معنایی دارد، اما فقیه اسیر در سیاق/زمینه ی جامعه ی بدوی/قبایلی 1400 پیش، برساخته های آنان را احکام الله قلمداد می کند. برساخته هایی که اعراب ساخته بودند و پیامبر گرامی اسلام آنها را “امضا” کرد تا زندگی شان بچرخد. تنها هنر مراجع تقلید آن است که این برساخته های متعلق به جامعه ی ساده/بدوی را، بلادلیل، به جامعه ی پیچیده/توسعه یافته ی کنونی تعمیم می دهند.

ششم- نتیجه: ایستادن در برابر دولت/حکومت/سلطان از موضع ماقبل مدرن هیچ سودی به حال جنبش دموکراسی خواهی ندارد. سلطان علی خامنه ای می گوید زندانیان سیاسی را با مشت و لگد بزنید و سر آنها را در کاسه توالت فرو کنید. حال فرض کنید که فردی به او اعتراض می کند که چرا چنین کردی، می بایست دست و پای زندانیان سیاسی را با اره می بریدی. آیا چنین مخالفت/اعتراضی خشنود کننده است؟ افتضاحی که زوج علی خامنه ای/محمود احمدی نژاد به بار آورده اند، استیصالی پدید آورده که برخی از سر ناچاری به هر مخالفتی دل می بندند. به تعبیر دیگر، اعتراض های از موضع ماقبل مدرن را چاره ی “ بی چارگی ” قلمداد می کنند.

“نظام سلطانی فقیه سالار” جمهوری اسلامی بیش از سه دهه احکام فقهی را به زور پیاده کرده است. پیامدهای ناپذیرفتنی اجرای احکام، واکنش های داخلی و جهانی نسبت به آن؛باعث گردیده تا در برخی زمینه ها نظام عقب نشینی هایی صورت دهد و کمی خود را با زمانه سازگار سازد. اعتراض مراجع تقلید به همین فرایند است[53]. آنان می خواهند که ما همچنان در “جهان مفهومی” اعراب 1400 زندگی کنیم. مردم آن زمان، متناسب با سطح معرفت و معیشت خود، نظام حقوقی ساده/مردسالار/حاکم سالار/خشنونت آمیزی برای خود برساخته بودند. آن لباس در حد قد و قامت آنان دوخته شده بود. 1400 سال از آن زمان گذشته و آدمیان بسیار بزرگ شده اند. آن لباس در اندازه ی آدمیان امروزین نیست. وقتی آن لباس را به زور بر تن انسان های امروز می کنیم، لباس پاره می شود. فقیهان برای حل مسأله، از طریق خشونت آدمها را کوچک و کوچک می کنند تا اندازه ی همان لباس ها شوند. به تعبیر علی بن ابی طالب، پوسته ی خشنی را واژگونه بر تن اسلام کرده اند( و لبس الاسلام لبس الفرو مقلوبا : نهج البلاغه، خطبه ی 108).

الگو بودن پیامبر گرامی اسلام برای مومنان( لقد کان لکم فی رسول الله اسوه : احزاب، 21) باید معنایی داشته باشد. پیامبر اسلام عرف/برساخته های اعراب زمان خود را “ امضا ” کرد. “ نظام برده داری ” یکی از آن برساخته ها بود که با تعدیل هایی به امضا رسید(“احکام الله” قلمداد کردن برده داری همان قدر خردستیز است، که احکام الله قلمداد کردن حدود و قصاص و تبعیض های جنسیتی/قومی/دینی). در اینجا چه امری باید الگو قرار گیرد؟مراجع تقلید بر این باورند که برساخته های اعراب الگوی زندگی امروز است و باید به همه آنها عمل شود. اما الگو بودن معنای دقیق تری دارد. آن برساخته ها متناسب با سطح زندگی و دانش آن عصر بود. پیامبری پیامبر، منوط به تغییر تمامی رسم و رسوم زمانه نبود. او به زبان(فرهنگ) قوم خود سخن می گفت( و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه : ابراهیم، 4) و موظف بود در حد سطح عقلی آنان سخن بگوید( انا معاشر الانبیاء امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم : الکافی، ج1، ص23). نرمخو و مهربان و اخلاقی بود(آل عمران، 159- توبه، 128- قلم، 4) و موظف به مشورت با مردم در امور آنها بود( وشاورهم فی الامر : آل عمران، 159). امام فخر رازی در مفاتیح الغیب در تفسیر همین آیه از قول پیامبر آورده است که:” شما به امور دنیاتان آشناترید و من به امور دینتان “[54]. آن بزرگوار که مردم زمان را به امور دنیا آشناتر از خود می یافت، برساخته های دنیوی آنان را پذیرفت و “ امضا ” کرد.

تا حدی که من می فهمم، امضای “ عرف عقلای زمانه “، چیزی است که باید الگو قرار گیرد[55]. دموکراسی و حقوق بشر و آزادی، عرف و برساخته ی عقلای دوران مدرن اند. اگر پیامبر اسلام امروز آمده بود/می آمد؛ دموکراسی/آزادی/حقوق بشر/کثرت گرایی/کنوانسیون منع تبعیض از زنان را- به عنوان عرف عقلای امروز جهان- امضا می کرد.

به تعبیر دیگری هم می توان مدعای بالا را بیان کرد. اجتماعی که پیامبر در آن به پیامبری رسید، “ متن ” را تشکیل می داد. آن چه پیامبر گرامی اسلام گفت، “ حاشیه ” هایی بر آن متن بود. در آن متن ، برده داری و سنگسار و قصاص و انواع نابرابری ها وجود داشت. حاشیه های پیامبر، متن را اصلاح و تعدیل می کرد. او نمی توانست نظام برده داری را ملغی سازد. برده داری اساس آن متن را تشکیل می داد. حاشیه های پیامبر در این خصوص، تعدیل کننده بود(بلد، 11 و 12- نور، 31 و 32 و 33 و 58- توبه، 60- بقره، 177 و 178 و 221- نساء، 92 و 36 و 25- مائده، 89- مجادله، 3- احزاب، 59). مفهوم “الله” در آن متن وجود داشت. الله، “خداوند بلند مرتبه، بسی بلند مرتبه” ای است که دست یافتن به او بسیار دشوار بود. او، “خدای خدایان” و “خالق علی الاطلاق” بود. در حاشیه ای که پیامبر بر آن متن زد، الله را به مرکز و اساس آن متن در آورد و حدود 980 در قرآن از آن استفاده کرد. مفهوم “اجل” در آن متن وجود داشت. اعراب اجل را به دهر (روزگار) نسبت می دادند. در حاشیه ای که پیامبر بر آن متن زد، اجل را خداوند قطعی می سازد( آل عمران، 145- منافقون، 11- آل عمران، 154). “جن” یکی از باورهای نامدلل اعراب بود و در متن اجتماع عربی وجود داشت. پیامبر هم در حاشیه ای که بر آن متن زد، چون به لسان قوم(مطابق فرهنگ و باورهای مردم زمانه) سخن می گفت، وجود موجودی به نام جن را پذیرفت و از دیدار خود با گروهی از آنان سخن گفت[56]. به همین ترتیب می توان درباره ی دیگر موضوع هایی که قرآن آمده گفت و گو کرد و محققانه نشان داد که قرآن حاشیه ای است بر متن اجتماع عربی دوران پیامبر گرامی اسلام . تصویری که قرآن از زندگی پس از مرگ ارائه می کند(معاد)، دقیقاً حاشیه ای است بر متن جامعه ی عربی.

 

دموکراسی و حقوق بشر و آزادی و برابری همه ی انسان ها، متن جامعه ی دوران معاصر را تشکیل می دهند. اگر پیامبر گرامی اسلام امروز آمده بود، بر این متن حاشیه می زد. یعنی ضمن پذیرش ارزش های دوران مدرن، آنها را عادلانه تر می کرد. استوانه ی اسلام بودن/شدن؛ به چنین شجاعت های نظری ای نیازمند است.

استوانه های شیعه ی امروز کسانی هستند که با جهد نظری اسلام را با دموکراسی و حقوق بشر و آزادی و کثرت گرایی و برابری سازگار می کنند، و در عمل در برابر “سلطان ستمگر” می ایستند. اگر در میان روحانیون کنونی کسانی قرار باشد استوانه های اسلام به شمار روند، آنها آیت الله صانعی، مهدی کروبی(74 ساله) و احمد قابل(53 ساله) اند، نه مراجع تقلیدی که اگر به دستوراتشان عمل شود، وضع از این که هست، بدتر و بدتر خواهد شد. یوسف صانعی، مهدی کروبی و احمد قابل نواندیش دینی اند[57]. برنامه های انتخاباتی مهدی کروبی، برابری طلبانه، آزادی خواهانه و دموکراتیک بود. در هر صورت، او می بایست به نوعی فقه اش را با این دیدگاه ها سازگار کرده باشد[58]. شجاعت نظری- خانه تکانی اندوخته های پیشین- بیشتر از شجاعت عملی ارزشمند است.

 

پاورقی ها:

46- نهج البلاغه، کلمات قصار 374.

48- سروش نوشته بود:

“حالا که “قوس نزول” عقیدت مرا رصد کرده اید، ای کاش “قوس صعود” خشونت را نیزاز سرشفقت رصد می فرمودید و از شبهه همسویی با جفاکاران می گریختید و با سکوت خود، تیغ قساوت آنانرا تیزتر نمی کردید و سراغی از جفاها که بر صاحب این قلم بل همه صاحب قلمان رفت نیز می گرفتید و بانگی بلند و بیدادستیزانه بر بی رسمی ها برمی آوردید و ستم ها و حق کشی های ظالمان را تقبیح می نمودید. از من بگذرید، آن مرجع یگانه “آن قطب زمان دیده ور / کز ثباتش کوه گردد خیره سر” مگر چه کرده بود که به آن صاعقه عذاب گرفتار آمد و چرا شما و دیگر مراجع سرها در گلیم کشیدید و در کنج خاموشی خزیدید و اعتراضی آشکار نکردید؟ مظلمه آن حصر و حبس و رنج و زجر ناروا را که بر آن فقیه نزیه رفت و همچنان می رود، آسمانها نمی توانند کشید. “تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما”. و چون او بسی بسیار. آخر این مردم حساسیت نسبت به ستم را در کجا و در که ببینند؟ و چگونه باور کنند که در جامعه اسلامی “حق مظلوم از ظالم بدون لکنت زبان گرفته می شود”… روحانیت ما نقش ناپسند خود را در کاهش ایمان جوانان نمی بیند و به یمین و یسار می رود تا مجرم و مقصر پیدا کند”. رجوع شود به لینک

49- پس از این که سلطان علی خامنه ای پرداخت نقدی یارانه به مردم را “هدیه ی نظام” قلمداد کرد، برخی از مراجع تقلید مطابق میل سلطان فتوا صادر کردند. آیت الله مکارم شیرازی گفته است:

“یارانه‌ها یک نوع هدیه است و هدیه هم از نظر ما اگر سال بر آن بگذرد خمس دارد، ولی به خاطر مصالح و ملاحظاتی می‌ گوییم امسال خمس یارانه‌ها را به مقلدین می‌بخشیم”.

حجت الاسلام والمسلمین محمودی نماینده آیت‌الله سیستانی در پاسخ به یک استفتاء درباره خمس یارانه‌های نقدی گفت: “نظر آیت‌الله العظمی سیستانی درباره این مبالغی که به حساب افراد واریز می ‌شود این است که این‌ها جزء جوایز سلطان هست و تا زمانی که دریافت نکردید، خمس ندارد؛ چنان ‌چه دریافت و برداشت کردید، به حساب دیگر ریختید یا این‌که برداشت کردید و به جیب خودتان گذاشتید یا جای دیگر گذاشتید؛ چنانچه سال بر آن گذشت، بله آن وقت است که خمس دارد، اما سال نگذشته باشد این مشکلی ندارد و شما می ‌توانید در آن تصرف کنید و اگر در حساب مانده باشد به عنوان جوایز سلطان هست و خمس ندارد”. رجوع شود به لینک

51- آیت الله صانعی در این خصوص گفته است:

“اسلام هیچ مخالفتی با حقوق انسان ندارد، بلکه عقل و درک انسان را هم تأیید می کند و حقوق بشر او را هم تأیید می کند “عدل” از اصول مسلّم اعتقادی ماست… شهید مطهری در این زمینه حرف ارزشمندی دارد می گوید: “ما باید عدالت را معیار شناخت دین قرار دهیم، یعنی از راه عدالت بفهمیم که چه چیزی دین هست و چه چیزی دین نیست، نه اینکه دین را معیار عدالت قرار دهیم”. این اشتباه بزرگی است که چیزی را که با عدالت نمی سازد، بگوییم خوب نسازد، حالا که دین گفته است قبول می کنیم. ما باید قوانینی را که می یابیم با عدل اسلامی بسنجیم و ببینیم آیا با عدل اسلامی می سازد یا نه؟ با ظلم سازگاری دارد یا نه، اگر با ظلم سازگاری دارد در آن تجدید نظر کنیم و نظرمان را بیان کنیم اساس بر عدالت است، هر چند به رغم اینکه عدل جزو اصول دین ماست گاهی در فهم قوانین به عدل توجه نمی شود، در خطبه نماز جمعه غالباً می خوانیم ان الله یأمرکم بالعدل و الاحسان امّا وقتی امر به عدل می کنیم نمی آییم در قوانین فقهی هم اگر قانونی با عدالت نمی سازد بگوییم آقا برداشت ما اشتباه بوده، می خواهم بگویم اسلام هیچ تناقضی با عدل وعقل و حقوق بشر ندارد”.

http://www. saanei. org/page. php?pg=showzanan&id=3&lang=fa

 

52- مستندات احکام ایشان در لینک های زیر موجود است:

http://www. saanei. org/page. php?pg=showistifta&id=559&lang=fa

http://www. saanei. org/page. php?pg=showzanan&id=12&lang=fa

http://www. saanei. org/page. php?pg=showzanan&id=7&lang=fa

http://www. saanei. org/page. php?pg=showzanan&id=3&lang=fa

53- آیت الله مکارم شیرازی اخیراً در پاسخ به استفتایی درباره ی استفاده ی از ماهواره برای رویت شبکه های استانی جمهوری اسلامی نوشته است:

“این کار ذاتا اشکال ندارد، ولی دو اشکال جنبی دارد. یک اشکال آن این است که داشتن ماهواره طبق مقررات حکومت اسلامی جمهوری اسلامی ممنوع است و مخالفت با مقررات و قوانین حکومت اسلامی شرعا جایز نیست. اشکال دوم این است که تجربه نشان داده ماهواره‌ در هر خانه که وارد می ‌شود منشاء مفاسدی می ‌شود؛ به ‌ویژه برای جوانان که در آن خانه هستند و خیلی از این جوانان قربانی ماهواره می ‌شوند”. رجوع شود به لینک

در این شرایط شاهد یک مورد موضع گیری مثبت توسط آیت الله وحید خراسانی بودیم. وی با نقل این روایت که از سوی بزرگترین مفسران و محدثان اهل سنت نقل شده و در کتابهایی مانند مناقب خوارزمی، ذخائرالعقبی ثبت شده، پرداخت و گفت:

“زنی باردار در نزد خلیفه دوم اقرار به زنا کرد و خلیفه دستور داد تا او را رجم کنند. حضرت امیر علیه السلام با اطلاع از این ماجرا، به خلیفه فرمود: تو بر خود این زن قدرت و سلطنت داری و بر او حکم می کنی، ولی تقصیر طفلی که در شکم دارد چیست و چرا او را به قتل می رسانی؟ “هذا سلطانک علیها فما علی ما فی بطنها؟!” خلیفه پاسخ داد: او زناکار است! علی علیه السلام فرمود: مگر نشنیدی که رسول خدا فرمود: کسی که پس از بلا و گرفتاری اعتراف می کند، مورد حد قرار نمی گیرد: “اما سمعت رسول الله (ص) : “لا حد علی معترف بعد بلاء”؟! “بالاخره خلیفه آن زن معترف را آزاد کرد و گفت: عجزت النساء ان تلد مثل علی بن ابیطالب لولا علی لهلک عمر:زنان عاجزند که فرزندی مانند علی بن ابیطالب بزایند اگر علی نبود عمر هلاک می گشت”. کسی که در حبس است، اقرارش اعتبار ندارد . قاضی ای که به چنین اقراری قضاوت کند، از اهلیت قضا ساقط است. اگر تهدیدی هم وجود داشته باشد، آن اقرار اثر ندارد”. رجوع شود به لینک

54- فخر رازی نوشته است:

“آن حضرت با این که کامل ترین مردم به عقل بوده، ولیکن دانش های مردم متناهی است، و بعید نیست که به فکر انسانی از وجوه مصالح چیزی بگذرد که به خاطر حضرتش نگذرد، بویژه آنچه در امور دنیا می کند، زیرا آن حضرت می گوید: “ انتم اعرف بامور دنیاکم و انا اعرف بامور دینکم ” و به همین سبب بود که آن حضرت گفت:” ما تشاور قوم قط الا هدوا لا رشد امرهم :مشورت نکردند قومی جز این که به بهترین و درست ترین صورت کارشان راه یافتند”( امام فخر رازی، تفسیر کبیر، مفاتیح الغیب، ترجمه ی علی اصغر حلبی، انتشارات اساطیر، جلد نهم، ص 3762).

این حدیث به احتمال زیاد با پیش فرض های نامدلل فقیهان شیعه درباره ی پیامبر گرامی اسلام سازگار نیست. اما ابن خلدون هم در مقدمه این حدیث را آورده است.

55- آیت الله مهدی حائری یزدی گفته است که در باب معاملات، شارع تابع عرف عقلا است، نه برعکس. اگر عرف عقلا تغییر کرد، عرف جدید به امضای شارع می رسد. بدین ترتیب، آنچه معیار موقتی یا دائمی بودن احکام فقهی است، “عرف عقلا” است. پس فقیهان باید به عرف عقلای “معاصر” توجه کنند(مهدی حائری یزدی، “حکمت احکام فقهی”، ماهنامه ی کیان، شماره ی 46).

56- برای نقش موجودی به نام جن در متن اجتماع عربی و بازتاب آن در قران، رجوع شود به “ارتباط بشر با جن” در:

نصر حامد ابوزید، معنای متن، پژوهشی در علوم قرآن، ترجمه ی مرتضی کریمی نیا، صص 91- 79.

قرآن شناس معاصر، بهاء الدین خرمشاهی، در مقاله ی درباره ی بازتاب فرهنگ زمانه در قرآن، ضمن رد وجود موجودی به نام جن، نوشته است که در اینجا به لسان قوم سخن گفته شده و باور آنان عالماً و عامدا وارد قرآن شده است:

 

“خداوند صاحب قرآن به همانگونه که قطعه یا قطاعی از زبان مردم عربستان سده ی هفتم میلادی، یعنی زبانی با زمان و مکان و تاریخ و جغرافیای معین و معلوم برای بیان وحی خود استفاده برده است، به همانگونه قطعه یا قطاعی هم از کل فرهنگ آن عصر برگرفته است، تا بر مبنای آن بتوان نامتناهی را در متناهی بازگفت و دریا را در برکه انعکاس داد، لذا اگر در قرآن کریم هیئت بطلمیوسی یا طب جالینوسی منعکس باشد، نباید انکار کرد و اگر پیشرفت علم، هیئت بطلمیوسی یا طب جالینوسی را ابطال کند نباید نتیجه گرفت که احکامی از قرآن را ابطال کرده است، زیرا قرآن فرهنگ زمانه را باز یافته است، نه لزوماً و در همه ی موارد، حقایق ازلی و ابدی را” (بهاالدین خرمشاهی، قرآن و بازتاب فرهنگ زمانه، مجله بینات، شماره 5، 1374، ص95). “در قرآن کریم هم سخن از وجود جن می رود و سوره ای به نام جن و در شرح ایمان آوردن بعضی از آنها و در استماع مجذوبانه آنان از آیات قرآن هست(سوره جن= سوره هفتاد و دوم)، حال آنکه بعید است علم یا عالم امروز قایل به وجود جن باشد”(بهاالدین خرمشاهی، قرآن و بازتاب فرهنگ زمانه، مجله بینات، شماره 5، 1374، ص95).” چون جن و پری در ادبیات قوم عرب از رواج کاملی برخوردار بوده، که قرآن کریم سوره ای به نام جن آورده و در شرح حال ایمان آوردن بعضی از آنها و استماع مجذوبانه آنان، آیاتی را نازل کرده”(همان).

57- به آرای آیت الله صانعی تا حدودی در متن اشاره شد. احمد قابل در مقاله های زیادی در زمنیه ی دین(از جمله مسأله ی حجاب) سخنان نواندیشانه بیان کرده است. نامه های شجاعانه ی او به سلطان علی خامنه ای و متن دفاعیه اش، حاکی از شجاعت عملی اوست که از استاد بزرگوارش آیت الله منتظری آموخته است.

58- پیام مهدی کروبی به مناسبت 65 سال تولد عبدالکریم سروش، موید مدعای ماست. این پیام نشان می دهد که مهدی کروبی در این زمینه ها فکر کرده است. وی در این پیام از تلاش برای “ جمع دموکراسی و دینداری ” سخن گفته و از این باور دفاع کرده که “ مسلمانی ملازم با دفاع از حقوق انسانهاست “. می گوید:

“آرای دینی سروش در باب وحی و قرآن و پیامبر اسلام نه بی سابقه است و نه بی پاسخ. تاریخ اسلام پر است از مساله‌های که سبب رونق بازار دین و دانش شده اند و جواب های درست و قانع کننده ای یافته اند و سروش یکی از طراحان این مسئله هاست…. اسلام هرگز از آزادی بیان حتی بیان کفر در محضر امام صادق(ع) آسیب ندیده است… سوال های ایشان از فقیه عالیقدر مرحوم آیت الله منتظری در حوزه فقه چه مباحثه پر ثمری را رقم زد… اما اگر به سوال های مهمی که او حداقل در سی سال گذشته طرح کرده، بیش از پاسخ های او توجه کنیم و با ایجاد رابطه ی مناسب میان علمای حوزه مانند فیلسوف و فقیه بزرگوار حضرت آیت الله جوادی آملی و بزرگان دانشگاه فرصت طرح این سوال ها و جواب ها را ایجاد کنیم، همواره از این که افرادی مانند او در جامعه ی امروز ایران حضور ندارند افسوس خواهیم خورد و سعی می کنیم که در اوج پختگی این متفکران آنان را به وطن بازگردانیم و نسل جوان را بیش از این در دریای شبهات بی پاسخ رها نکنیم”.  رجوع شود به لینک

آیت الله محمد یزدی به این مکتوب مهدی کروبی این گونه پاسخ داد:

“در فتنه 88 کارهای زشت و قبیحی انجام دادند قوانین کشور و سخنان رهبری را کنار گذاشتند و می ‌بینیم دشمن سر سخت این نظام کسی[عبدالکریم سروش] است که روزی نهج البلاغه درس می ‌داد و امروز متن قرآن کریم را کنار گذاشته است. امروز انحراف به اندازه‌ای رسیده که کسی [سروش] که وحی را منکر شده است، ملاصدرای نظام معرفی می ‌شود این اهانت به ملاصدرا است چون کسی که این حرف را زده اصلا سواد ندارد که بخواهد ملاصدرا را بشناسد تا به کسی نسبت دهد”.

سایت تابناک، 6دی ماه 1389.