خاتمی، خاتمی است ‏

کریم ارغنده پور
کریم ارغنده پور

مخالفان خاتمی دو دسته اند گرچه هر یک در منتهی الیه فاصله از یکدیگر قرار دارند و از دو خاستگاه متفاوت برمی ‏خیزند ولی در اصل مخالفت با خاتمی گویی نوعی اشتراک استراتژیک یافته اند. گروهی که خاتمی را از موضع ‏راستگرایانه تخریب می کند بیشتر با شعارهای آزادیخواهانه و دموکراسی جویانه او مشکل دارد و چنین می پندارد که ‏این شعارهای خاتمی منافعش را با تهدید روبه رو می کند.‏

‏ از سوی دیگر گروهی که از موضع سوپرچپ روانه با خاتمی مخالف است بیشتر با اعتدال و میانه روی خاتمی مساله ‏دارد و او را به دلیل عدم تبعیت از رادیکالیسم محکوم و تصور می کند با آمدن خاتمی رویای حرکت های آوانگارد ‏برای مدتی خریداری نخواهد داشت. به نظر من این دو دسته با وجودی که در ظاهر با هم تفاوت محوری دارند ولی در ‏حقیقت دو تیغه یک قیچی هستند. و تاسف بیشتر زمانی است که واقع گرایانه بیندیشیم که نتیجه کارگروه دوم عملاً به ‏سود گروه اول- که دستی هم در حاکمیت دارند- خواهد شد، به عبارت دیگر- به قول دوست گرامی آقای جلایی پور- ‏اولترا اصلاح طلبان با این ادبیات و رفتار در نهایت جاده صاف کن بی جیره و مواجب مخالفان دموکراسی و آزادی ‏هستند‎.

یکی از مهم ترین دستاویزهای رادیکال ها درباره خاتمی طرح این نکته است؛ ‏‎«‎خاتمی تغییری نکرده و همان خاتمی ‏ناتوان گذشته است اگر تا حدودی عقب تر نرفته باشد.» این سخن از وجوه مختلف قابل ارزیابی است. اول و قبل از هر ‏چیزی آنان می خواهند القا کنند که تصویر خاتمی گذشته مطلوب نبوده و چنانچه خاتمی با همان کاراکتر بخواهد وارد ‏میدان شود مطلوب نخواهد بود. این ادعا از اساس مردود است. پرسش اساسی در این باره آن است که اگر تصویر آن ‏خاتمی در نگاه عمومی مثبت نبوده پس علت نگرانی ها درباره حضور مجدد یا ضرورت عدم حضور او چیست؟ اگر ‏او به دلیل عملکرد گذشته اش در میان افکار عمومی شخصیت مورد قبولی ندارد، مادامی که نتواند آن چهره را نزد ‏عموم بازسازی کند از اقبال عمومی هم برخوردار نخواهد بود. ولی مساله و واقعیت اینجاست که خاتمی نه تنها با همان ‏عملکرد گذشته محبوب است بلکه این محبوبیت پس از کنار رفتن از قدرت بیشتر هم شده است. این نکته در اینجا بسیار ‏محوری است چرا که معمولاً سیاستمدارانی که عملکرد مطلوبی نداشته اند محال است بتوانند ظرف کوتاه مدت ‏محبوبیت خود را نزد عموم ارتقا دهند. ولی برعکس این گزاره صادق هست. این یک تجربه تاریخی مستند است. شما ‏یک نمونه به غیر از این مثال بزنید. ‏

با این وصف فردی که هشت سال در مسند ریاست جمهوری بوده و پس از چهار سال تقاضاهای بسیار برای حضور ‏مجدد او به وجود می آید، این خود به معنای مقبولیت راه، روش و منش اوست تا عدم مقبولیت او. در شرایط فعلی ‏هرچه تریبون برای رساندن صدای خاتمی به جامعه محدود است ولی میدان برای مخالفان او فراخ تر شده و آنان با ‏وجود همه کارت های زردی که در گذشته از حاکمیت دریافته اند گویی در این مورد خاص نه تنها محدود نیستند که ‏تشویق هم می شوند و این هم از نکاتی است که آنها ترجیح می دهند چشم از آن برگیرند و فراموشش کنند‎.

خاتمی از آنجا که فردی بااصالت است همان خاتمی است. افرادی که عادت دارند هر روز بنا بر مد روز رنگ عوض ‏کنند، یا فرصت طلب هستند یا ریشه ندارند‎. ‎خاتمی اما نیازی به فرصت طلبی ندارد. او نه نیازی به جایگاه و پستی دارد ‏و نه منافع شخصی دارد که با این پست ها به آلاف و الوفی برسد. خاتمی اگر رئیس جمهور شود به این جایگاه اعتبار ‏بیشتری می بخشد بیش از آنکه از قبل آن اعتباری طلب کند. اما خاتمی امروز مثل هر فرد رو به رشد دیگری طبعاً ‏تفاوت هایی هم با خاتمی 12سال پیش دارد. اولاً خاتمی هشت سال تجربه مدیریتی برجسته دارد. او به سبب همین ‏تجربه صاحب شناخت شده است. ظرفیت های کشور را اعم از نیروهای بالقوه و بالفعل و نیز سرمایه های مادی و ‏معنوی حالا بهتر و بیشتر می شناسد. و این شناخت می تواند تصمیم گیری و قدرت انتخاب را در او افزون سازد که ‏فوق العاده مهم است. همچنین خاتمی تجربه چهار سال پس از قدرت را دارد. ‏

این فرصت به او این امکان را بخشیده که یک بازنگری کلی به عملکرد خود و بررسی نقدهای وارده بر آن داشته باشد. ‏این هر دو زمینه یی را برای او ایجاد می کند تا این بار شعار های خود را واقع گرایانه تر برگزیند. اتفاقاً از همین رو ‏می توان گفت توان خاتمی اینک دقیقاً برخلاف آنچه تبلیغ می شود بیشتر از گذشته است. خاتمی به دلیل اینکه خاتمی ‏است حتماً با برنامه وارد کارزار خواهد شد و این برنامه هم برنامه یی برای اجرا خواهد بود و نه برای تبلیغات. آری ‏از این منظر خاتمی دیگر آن خاتمی گذشته نیست بلکه شخصیتی مجرب تر است همان طور که همه ما هم دیگر آن ‏افراد پیش از دوم خرداد 76 نیستیم‏‎. ‎
منبع:اعتماد، چهارده اسفند