درباره پنج فرمانده

نویسنده
مازیار رادمنش

» شکست طرح برقراری امنیت در سیستان بلوچستان؟

یکشنبه 26 مهرماه سال جاری، 5 تن از فرماندهان ارشد سپاه، مستقر در جنوب شرق کشور، طی حمله ای انتحاری کشته شدند. این انفجار در ساعت هشت و بیست دقیقه صبح در محل برگزاری همایش وحدت میان عشایر شیعی و سنی کشور (در محل درب ورودی سالن تربیت بدنی شهر پیشین) در منطقه “پیشین”، در حد فاصل شهرستان‌های “سرباز” و “چابهار” در جنوب استان سیستان و بلوچستان رخ داد. این عملیات تروریستی را گروه جندالله منتسب به عبدالمالک ریگی که چندی است به “جنبش مقاومت مردمی ایران” تغییر نام داده، برعهده گرفته است. گفتنی است پس از پایان جنگ این اولین بار است که گروهی از فرماندهان نظامی طی عملیاتی تروریستی کشته می شوند.

جوانی 20-21 ساله با پوشیدن کمربندی انفجاری نزدیک به درب محل برگزاری نمایشگاه خود را منفجر کرد و به موازات آن صدای انفجار دیگری شنیده شد که هنوز پیگیری در مورد علت آن، ادامه دارد. پایگاه اینترنتی جندالله، شخصی به نام “عبدالواحد محمدی سراوانی” را به عنوان عامل این حادثه معرفی کرده است. تروریست های جندالله علت این اقدام را انتقام به دلیل اعدام 13 تن از اعضای این گروه و مخالفت با اقدامات و طرح های امنیتی سپاه در منطقه اعلام کردند. در این اقدام تروریستی؛ سردار نورعلی شوشتری (جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده قرارگاه قدس)،‌سردار محمدزاده (فرمانده سپاه استان سیستان و بلوچستان)، سردار علی علویان (فرمانده تیپ پیاده صاحب الزمان سپاه ثارالله و فرماندهی سپاه سرباز)، سردار حسین مرادی (فرمانده سپاه شهرستان ایرانشهر و قرارگاه داخلی سپاه) و سردار حسین اسدی خانوکی (معاون تبلیغات و روابط عمومی نمایندگی ولی فقیه در “قرارگاه قدس”) کشته شدند. طی این انفجار نزدیک به 50 تن کشته و قریب به 50 نفر نیز زخمی شدند. 10 تن از سران قبایل بلوچ نیز در میان کشته شدگان قرار دارند.

سردار رمضان شریف از روابط عمومی سپاه در مورد جزئیات این حادثه و نقش سردار شوشتری می گوید که این انفجار در محل برگزاری پنجمین نشست سران قبایل و طوایف در منطقه پیشین بلوچستان روی داده است. او در مورد سلسله نشست های سران قبایل و طوایف می افزاید که این اقدام پس از به دست گرفتن امنیت منطقه توسط سپاه به ابتکار فرمانده آن نورعلی شوشتری صورت گرفته و طی پنج ماه اخیر نیز تکرار شده است. گویا طی طرحی که فرماندهان سپاه روی میز داشتند قرار بود امنیت منطقه چون پیش از انقلاب به عشایر منطقه سپرده شود. با این همه برخی از کارشناسان مسائل منطقه می گویند که منطقه پیشین اساسا منطقه ای سنی نشین بوده و شیعیان در آن منطقه حضوری ندارند که فرماندهان بخواهند میان آنها آشتی برقرار کنند.

در همین حال در میان نظامیان تهران گفته می شود ماموریت این گروه نظامیان هماهنگی با سران عشایر بلوچ برای برخورد با اشرار منطقه به ویژه عبدالمالک ریگی بوده است. یک کارشناس مسائل نظامی می گوید: “عدم اعدام برادر ریگی و برخی از اشرار منطقه، سیاستی برای آرام سازی و برقراری امنیت بود که با این حمله به جای دیگری ختم خواهد شد.”
جندالله که مسئولیت این حادثه را برعهده گرفته، یک گروه تروریست سنی است که برای احقاق حقوق اقلیت بلوچ علیه حکومت مرکزی فعالیت چریکی می کند. حادثه تروریستی تاسوکی، حمله به پاسگاهی در سراوان و گروگان گرفتن تعدادی سرباز، بمب گذاری اتوبوس حمل و نقل سپاهیان از جمله فعالیت های تروریستی این گروه است. آنچنان که مقامات ایران می گویند این گروه در آنسوی مرزهای ایران و در پاکستان مخفی شده است. در این حال، جلال سیاح معاون امنیتی-انتظامی استان سیستان و بلوچستان با بیان اینکه اطلاعاتی هم در خصوص ارتباطات این عامل به دست آمده اما نتایجی که منجر به دستگیری فردی در این زمینه شود هنوز به دست نیامده، می گوید: “احتمال می‌دهیم افراد پشتیبانی کننده این حادثه بعد از انجام این اقدام به آن سوی مرز متواری شده باشند.”

علی لاریجانی رئیس مجلس به عنوان اولین مقام رسمی، آمریکا را به حمایت از اقدامات جندالله محکوم کرد. سردار نجار وزیر کشور نیز با همتای پاکستانی خود برای تعقیب تروریست ها در خاک پاکستان گفت و گو کرد. ساعتی بعد محمود احمدی نژاد ریاست دولت دهم با آصف علی زرداری رئیس جمهور پاکستان درباره این حادثه، تلفنی سخن گفت و هر دو طرف برای پیگیری ماجرا بر یک جدول زمان بندی شده به توافق رسیدند. هر دو رئیس جمهور که بر سر طرح مقابله با تروریسم توافق کرده اند، با کشته شدن و ترور گروهی از مردم سرکار آمده اند. آصف زرداری همسرش بی نظیر بوتو را در جریان رقابت های انتخاباتی از دست داده است، و از زمان روی کار آمدن احمدی نژاد حداقل 150 نفر به دلایل مختلف سیاسی کشته شده اند.
 آیت الله خامنه ای نیز تلویحا غرب را مقصر این امر دانسته است. در این میان اظهارات فرمانده سپاه درخور توجه است. این اولین بار است که یک مقام رسمی نظامی، آمریکا و انگلیس را به عملیات تلافی جویانه تهدید می کند. سردار محمد علی جعفری روز دوشنبه گفت: “البته این برخورد باید از طریق مقتضی و تلافی‌جویانه باشد که امیدواریم در وقت مقتضی بتوانیم این امر را انجام دهیم.”
فرمانده سپاه که در حاشیه مراسم معارفه رئیس جدید سازمان بسیج مستضعفین با خبرنگاران گفت و گو می کرد، افزود: “مدارکی از طریق دستگاه‌های امنیتی ارائه شده است که طبق این مدارک مشخص می‌شود گروهک خبیث ریگی تحت حمایت سازمان اطلاعات آمریکا، انگلیس و متاسفانه دستگاه اطلاعاتی پاکستان است و برنامه‌هایش با دستورات آنها اجرا می‌شود.”

کشورهای پاکستان، انگلیس و آمریکا نیز این حادثه را محکوم کرده و سخنان مقامات ایران در مورد حمایتشان از جندالله را بی اساس خوانده اند. در همین حال یک گروه 13 نفره به سرپرستی محسن رضایی بدون اطلاع قبلی به ترکیه رفت که از دلایل آن خبری در دست نیست.
“روز” در این مطلب، به خلاصه ای از زندگینامه 5 فرمانده کشته شده سپاه می پردازد.

سردار سرتیپ حاج نورعلی شوشتری که بود؟ (جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده قرارگاه قدس)
نورعلی شوشتری سال 1327 در روستای “یِن گجه” بخش “سرولایت” نیشابور و در خانواده ای کشاورز متولد شد. پدرش روزگار را از طریق کشاورزی می گذراند. خانواده پرجمعیت شوشتری وضعیت مالی متوسطی داشتند. دوران نوجوانی و جوانی، به دلیل خاستگاه اجتماعی اش رو به فعالیت های مذهبی و انجمنی آورد. همزمان برای ادامه تحصیل به نیشابور و سپس به مشهد رفت. او همزمان به تحصیل علوم مذهبی نیز روی آورد. نوجوان بود که پایش به جلسات آیت الله خامنه ای باز شد. وی به طور مرتب در جلسات سید علی خامنه ای شرکت داشت و به این ترتیب توانست با فعالین مبارز آن زمان ارتباط بگیرد. بخشی از فعالیت هایش مانند جوان های آن دوره، فعالیت آئینی در مراسم های مذهبی و برخوردهای شدید با مراکز فروش مشروبات الکلی و کافه ها بود.

پس از انقلاب، او به سرعت به کمیته های انقلاب در بخش سربخش و سپس نیشابور پیوست و برای برقراری امنیت تلاش کرد. با تشکیل سپاه به عضویت سپاه در آمد و سپس به کردستان اعزام شد. درگیری ها در آن منطقه شدت داشت و نورعلی شوشتری به عنوان مسئول بسیجیان انتخاب شد و در نبرد آزادسازی سنندج نقش موثری ایفا کرد. او در نبردهای میان نیروهای حکومتی با کومله های کرد در غرب کشور به طور مرتب حضور داشت. با آغاز جنگ و تهاجم گسترده به جنوب کشور، نورعلی شوشتری همراه با گروهی از سپاهیان خراسان به جنوب رفت و در جبهه جنگ سلسله مراتب فرماندهی را از فرمانده گروهان، گردان، محور، تیپ، لشکر تا فرماندهی قرارگاه های عملیاتی سپری کرد. طی این مدت 6 بار به طور جدی مجروح شد و از این لحاظ او جانباز نیز محسوب می شد.

او اغلب فرماندهی تیپ و لشگرهای خط شکن با مسئولیت های مختلف به ویژه فرماندهی محورهای عملیاتی را عهده دار بود. ابتدا فرماندهی تیپ جوادالائمه و سپس فرماندهی لشکرهای امام رضا و نصر خراسان را برعهده داشت. طی این مدت نقش موثری در آزادسازی مناطق جنوبی کشور ایفا کرد. آزادی بستان، فتح المبین و شکست ارتش عراق در عملیات فتح خرمشهر، عملیات هایی چون رمضان (شرق بصره)، خیبر (جزایر مجنون و شمال شرق بصره)، بدر (شرق دجله) و فتح فاو (والفجر8) از جمله نبردهایی هستند که نورعلی شوشتری در آنها نقش ویژه ای برعهده داشته است.
شوشتری در اواسط دهه شصت به غرب اعزام شد و در آزادسازی میمک نیز شرکت کرد. وی سپس به فرماندهی قرارگان نجف اشرف نیروی زمینی سپاه در غرب کشور منصوب شد و در اولین حضورش در عملیات هایی چون فتح مهران، پیشروی در استان سلیمانیه عراق و کربلای 5 و پیشروی نیروی زمینی سپاه بسوی بصره به عنوان فرمانده قرارگاه حضور یافت. پیش از این، وی به فرماندهی ارشد سپاه خراسان و سپاه هشتم نیز رسیده بود.

در آخرین روزهای جنگ و با وقوع عملیات مرصاد وی به توصیه آیت الله خامنه ای مسئولیت این عملیات را زیر نظر سپهبد صیاد شیرازی برعهده گرفت. با گزارش پیشروی نیروهای سپاه و ارتش در عملیات مرصاد، آیت الله خمینی از شوشتری قدردانی کرد. لازم به ذکر است که ارتباط ویژه ای میان رهبر فعلی نظام با شوشتری وجود داشت. فرزندان آیت الله خامنه ای و هاشمی رفسنجانی در زمان سربازی شان در جبهه زیر نظر وی خدمت کرده اند. حضور این آقازاده ها در عملیات های بیت المقدس و مرصاد زیر نظر وی و سردار فضلی بود. با پایان جنگ، وی در سپاه ماند و به منطقه شمالغرب کشور رفت و فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهداء را عهده دار شد.

چندی پس از آن و در دهه هفتاد با ارتقای درجه به سرتیپی به عنوان جانشین نیروی زمینی سپاه منصوب شد که تا زمان مرگش ادامه داشت. او تا ریاست جمهوری خاتمی از فعالیت های سیاسی دور بود. پس از وقایع 18 تیر 78 و سرکوب جنبش دانشجویی توسط سپاه و بسیج، شوشتری از جمله 24 فرمانده سپاهی بود که در نامه به خاتمی، سیاست های وی را نقد کرد و خود را فدایی رهبر و انقلاب دانست. این فرماندهان خواستار برخورد دولت با دانشجویان شده و تلویحا خاتمی را تهدید کرده بودند. 
نورعلی شوشتری پس از خاتمی، چون دیگر فرماندهان سپاه از احمدی نژاد حمایت کرد. وی از اول فروردین 88 نیز با حفظ سمت، فرماندهی قرارگاه قدس زاهدان را عهده دار و مسئولیت برقراری امنیت جنوب شرق کشور را برعهده گرفت.
سردار سرتیپ رجبعلی محمد زاده که بود؟ (فرمانده سپاه استان سیستان و بلوچستان)
رجبعلی محمدزاده سال 1335 در روستای “نوده” شهرستان بجنورد متولد شد. وی در خانواده ای کشاورز متولد شد. کودکی اش در همان روستا سپری شد و برای ادامه تحصیل به بجنورد آمد. همان زمان به فعالیت های مذهبی روی آورد و در مراسم های آئینی شرکت جست. او پیش از انقلاب چون دیگر فعالین نظامی خراسان با آیت الله خامنه ای آشنا شد. پیش از انقلاب در برخی از فعالیت های انقلابی همچون تظاهرات ها شرکت داشت. پس از انقلاب به عضویت کمیته های انقلاب در آمد و در بجنورد مشغول به خدمت شد. او مدتی نیز با جهادسازندگی همکاری کرد. با شروع جنگ به عضویت بسیج در آمد و سپس چون دوستان دیگرش شوشتری و رمضانی به عضویت سپاه در آمد و به جنوب اعزام شد.

“آقا رجب” و “برادر محمدزاده” القاب او بودند که چه در زمان جنگ و چه پس از آن مایل بود با آن اسامی مورد خطاب قرار گیرد. او در دوران جنگ در تیپ های خط شکن به همراه شوشتری مشغول به خدمت بود. آنچنان که همرزمانش از وی یاد می کنند وی رزمنده ای خنده رو و مهربان بود و در میان خراسانی ها با بقیه متفاوت بود. او سپس در گردان نصرالله لشگر 5 نصر مشغول به خدمت شد. پس از تشکیل نیروهای 5گانه سپاه در سال 64، محمدزاده به فرماندهی یگان دریایی لشگر نصر رسید. طی دوران جنگ در عملیات های بسیاری همچون عملیاتهای فتح المبین، والفجر 8، کربلای 4 و 5، بیت المقدس 2 و3 نقش موثری ایفا کرد.

حاشیه اروندکنار، فاو، شلمچه، خرمشهر و جنگل های ارتفاعات ایلام، مهران و کله قندی از جمله مهمترین مناطقی هستند که محمدزاده در آنها به فرماندهی تیپ های خط شکن و گردان های رزمی مشغول بوده است. وی از جمله فرماندهانی بود که جانباز جنگ نیز بود. در عملیات کربلای 4 که اکثر نیروهای ایرانی کشته شدند، وی در کنار نهر خین از ناحیه پا مجروح شد. مجروحیتی که باعث شد نیمی از پایش را از دست بدهد. وی با همان مجروحیت در بیت المقدس 2 عملیات های متعددی در ارتفاعات ماووت و کوههای مشرف بر سلیمانیه را عهده دار بود که منجر به فتح بخشی از خاک عراق شد.
او در عملیات مرصاد نیز در کنار شوشتری نقش موثری برای نیروهای جمهوری اسلامی ایفا کرد. پس از جنگ سپاه را ترک نکرد و در کادر فرماندهی سپاه قرار گرفت. وی از جمله فرماندهانی بود که در فعالیت های سیاسی شرکت نداشت. محمدزاده خود طی سال ها بعد به فرماندهی سپاه سلمان، سپاه ایرانشهر، سپاه سرباز و فرمانده تیپ امیرالمومنین ارتقاء یافت. سرتیپ محمدزاده پس از تفکیک استان خراسان به سه استان جدید فرماندهی سپاه پاسداران در خراسان شمالی را برعهده گرفت. موقعیت محمدزاده از آن جا دارای اهمیت بود که برای مدتی فرماندهی تیپ امیرالمومنین را عهده دار بود. این تیپ از جمله تیپ هایی است که موقعیت خود را حفظ کرده و در صورت بروز مشکل در شرق کشور به سرعت حالت جنگی به خود می گیرد. محمدزاده در انتصابات جدید پس از فرماندهی جعفری بر سپاه، فرماندهی سپاه استان سیستان و بلوچستان را برعهده گرفت تا در کنار نورعلی شوشتری امنیت را در این استان بحران زده برقرار کند.
سردار سرتیپ علی علویان که بود؟ (فرمانده تیپ پیاده صاحب الزمان سپاه ثارالله و فرماندهی سپاه سرباز)
علی علویان سال 1325 در شهربابک و در خانواده ای مذهبی متولد شد. کودکی و نوجوانی اش را در شهربابک سپری کرد. وضعیت خانوادگی متوسطی داشتند. وی تحصیلات خود را در این شهر و سپس در کرمان ادامه داد. آنچنان که در پایگاه سپاه آمده؛ پیش از انقلاب فعالیت های بسیاری علیه رژیم پهلوی داشته است. مدتی با گروه موتلفه نیز همکاری کرده است. پس از انقلاب به عضویت کمیته های انقلاب و جهادسازندگی در آمد و در کرمان مشغول به کار شد. با تشکیل سپاه و پس از فتوای آیت الله خمینی مبنی بر دفاع از انقلاب اسلامی به عضویت سپاه پاسداران در آمد.

چندی بعد با بسیجیان کرمان به جبهه های جنوب اعزام شد و در اغلب عملیات های آزادی سازی و تخریبی حاضر بود. وی خدمت در جنگ را از رده‌فرماندهی دسته آغاز و در سمت فرماندهی گردان های رزمی در عملیات‌های مختلف حضوری فعال داشت. طی همین دوران وی رابطه بسیاری با وزارت اطلاعات برای برخورد با فرقه های مذهبی-سیاسی برعهده داشت. علویان پس از جنگ در سپاه ماند و در مسئولیت‌هایی چون فرمانده عملیات و معاون هماهنگ ‌کننده تیپ دوم لشکر ثارالله در برقراری امنیت در منطقه جنوب شرق کشور فعالیت خود را ادامه داد.

چندی بعد و در اواسط دهه هفتاد، به ‌منظور برقراری امنیت در مرزها، عازم استان سیستان و بلوچستان شد و با راه‌اندازی تیپ عملیاتی امام علی، ابتدا به عنوان جانشین فرمانده و پس از مدتی به عنوان فرمانده تیپ عملیاتی امام علی استان سیستان و بلوچستان منصوب شد. طی این دوران تحصیلات خود را ادامه داد و در اوایل دهه هشتاد، کارشناسی ارشد علوم نظامی از دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گرفت و به عنوان یکی از مدرسین در این دانشگاه نیز مشغول بود.

علویان پس از چند سال در بلوچستان به عنوان فرمانده تیپ دوم صاحب‌الزمان سپاه ثارالله استان کرمان انتخاب و تا زمان مرگ در این مسئولیت برای برقراری امنیت به کار مشغول بود. ویژگی تیپ صاحب الزمان برخورد با فرق و گروه های دینی است. وی در این مدت نقش موثری در برخورد با فرقه های سیاسی- مذهبی در جنوب شرق کشور ایفا کرد.
سرهنگ حسین مرادی که بود؟ (فرمانده سپاه شهرستان ایرانشهر و قرارگاه داخلی سپاه)
حسین مرادی سال 1340 در روستای بدرآباد بخش نرماشیر بم و در خانواده ای کشاورز متولد شد. وضعیت خانوادگی شان ضعیف بود و عمده فعالیت خانواده کشت خرما بود. کودکی اش در همان روستا سپری شد و سپس برای ادامه تحصیل به بم آمد. در زمان انقلاب در حرکت های مذهبی-سیاسی دانش آموزی فعالیت داشت. شعار نویسی و شرکت در تظاهرات علیه رژیم پهلوی از جمله مواردی است که همرزمان وی به یاد می آورند. پس از انقلاب به عضویت کمیته های انقلاب در آمد. عضویت در کمیته های مساجد و همراهی با نیروهای کمیته برای آرام سازی شهر از جمله اقدامات وی بود.

با شروع جنگ وی به عنوان بسیجی عازم جبهه شد. چندی پس از آن نیز به عضویت سپاه پاسداران در آمد. طی دوران جنگ از رده سربازی آغاز کرد و در سال های میان تا پایانی جنگ در سمت‌های مختلف فرماندهی واحد تخریب و گردان‌های رزم لشکر 41 ثارالله حضوری موثر داشت. عمده فعالیت های وی در جنوب؛ فاو، شلمچه، خرمشهر بود و در عملیات های بسیاری همچون بیت المقدس ها شرکت داشت. طی دوران جنگ، بارها در معرض گازهای شیمیایی قرار گرفت به نحوی که به عنوان جانباز 60 درصد محسوب شد. پس از جنگ در کادر سپاه باقی ماند و در مناطق مختلف شرقی کشور به فعالیت مشغول بود. بخش عمده ای از فعالیت هایش در نیروی اطلاعات لشکر ثارالله سپری شد.

مرادی سپس در منطقه جنوب شرق مستقر شد و به عنوان فرمانده گردان رزمی و مسئول اطلاعات تیپ یکم سیدالشهدا لشکر ثارالله مستقر در شهرستان بم، اقدامات امنیتی-نظامی بسیاری برای برخورد با گروه های مخالف نظام و آرام سازی منطقه انجام داد. وی سپس چندین سال به عنوان جانشین اطلاعات لشکر 41 ثارالله و سپس مسئول اطلاعات قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در منطقه جنوب شرق و به ویژه استان سیستان و بلوچستان مشغول به خدمت بود. شغل وی از آنجا حساس محسوب می شود که وی در سمت مسئول اطلاعات قرارگاه قدس نقش موثری در شناسایی و ارائه مسائل مربوط به حوادث ضد امنیتی در سیستان و بلوچستان و دستگیری ستیزه جویان و مخالفین نظام ایفا کرد. اهالی شهرهای پیشین، راسک و سرباز سیستان و بلوچستان با وی آشنایی نزدیکی دارند.

مرادی سپس به سمت فرماندهی قرارگاه شهید فولادی راسک منصوب شد و از طرف قرارگاه قدس نیز در میان گروهی قرار گرفت که می بایست از فروردین امسال، امنیت را به سیستان و بلوچستان باز می گرداندند.
سرهنگ حسین اسدی خانوکی که بود؟  (معاون تبلیغات و روابط عمومی نمایندگی ولی فقیه در قرارگاه قدس)
حسین اسدی در سال 1339 در شهر خانوک از توابع شهرستان زرند و در خانواده ای مذهبی متولد شد. کودکی اش در همان شهر سپری شد و سپس به زرند آمد. پیش از انقلاب به فعالیت های مذهبی تمایل پیدا کرد و با گروه های سیاسی مبارز آن دیار که به آیت الله رفسنجانی نزدیک بودند، ارتباط برقرار کرد. در دوران انقلاب از جمله فعالین پرشور بود و در تظاهرات های زرند و مبارزه با ماموران حکومت پیشین شرکت داشت. دو برادر دیگر وی نیز از جمله فعالین پیش و پس از انقلاب بودند که از اعضای پیشین سپاه نیز بوده اند.

با پیروزی انقلاب به همراه برادرانش به عضویت کمیته های انقلاب در آمد. با شروع جنگ به عنوان بسیجی به جبهه جنوب اعزام و سپس در آبان ‌ماه سال 1360 به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد. با عضویت در سپاه پس از مدتی عازم مناطق جنگی شد و با شروع عملیات‌هایی چون فتح‌المبین و بیت ‌المقدس به همراه دو برادر دیگرش در نبردهای ایران و عراق حضوری مداوم داشت. او فعالیت رزمی خود را از بسیجی سرباز آغاز کرد و مسئولیت های متعددی را در سال های میانی جنگ عهده دار شد. مسئولیت در ستاد منطقه 6 سابق سپاه و لشکر 41 ثارالله در زمان جنگ از آن جمله هستند. در همان جا با سرهنگ مرادی آشنا شد و این دوستی تا زمان مرگ ادامه داشت.
 
اسدی در کنار خدمت در سپاه به عنوان بسیجی فعال با حوزه مقاومت خانوک و هیات‌های مذهبی آن منطقه همکاری فعالی داشت و برگزاری چند همایش برای شهدای منطقه خانوک از اقدامات وی محسوب می شود. طی دوران جنگ در جبهه های جنوب دو برادر خود را از دست داد و به این ترتیب، حسین اسدی، سومین فرزند نظامی این خانواده محسوب می شود که کشته شده است. پس از پایان جنگ و آغاز دوران سازندگی به دفتر نمایندگی ولی‌فقیه در لشکر 41 ثارالله رفت و سال ها در آنجا مشغول به کار بود. او همچنین مسئول دفتر نمایندگی ولی‌فقیه در قرارگاه قدس و معاون تبلیغات و روابط عمومی قرارگاه قدس نیز بود. با آغاز ناامنی‌ها در منطقه شرق کشور و شروع ماموریت قرارگاه قدس، وی در زاهدان مشغول به خدمت شد. مسئولیتی که تا روز مرگش ادامه داشت.

لازم به ذکر است هر 5 فرمانده از دوستان و همرزمان دوران جنگ بودند که برای مبارزه با گروه ریگی از سوی فرماندهی جدید سپاه ماموریتی خاص داشتند که پس از این انفجار به نظر می رسد با موفقیت روبرو نبوده است. گفتنی است قرار است این فرمانده 5 شنبه هفته جاری در شهرهای محل تولدشان دفن شوند.