عکس: ویشی مغان
سپیده فارسی، با فیلم تازه اش “گل سرخ” در جشنواره تورنتو حضور دارد. فیلمساز ایرانی مقیم فرانسه، در آستانه سفر، در گفت وگوی کوتاهی به پرسش های “ هنرروز” پاسخ داده است.
- شما بعنوان فیلمساز اجتماعی شناخته شده اید؟ گل سرخ هم در همین مسیر است؟
نمی دانم تعریف دقیق شما از “فیلمساز اجتماعی” چیست. میتوانم بگویم فیلمهای من همیشه تلفیقی از مضمونهای اجتماعی و دغدغههای ذهنی شخصی من هستند. گل سرخ هم در این راستا است.
- فکر اصلی فیملمنامه از کجا امد و چگونه گسترش یافت؟
فکر اصلی فیلمنامه از جواد جواهری است. ایده اولیه فیلم در اولین روزهای اعتراض به کودتای انتخاباتی شکل گرفت. وقتی بچه های نسل بعد ازما آمدند تو خیابان و ما ناگهان دیدیم که اینها چقدرزیبا هستند و چقدر با آنها احساس نزدیکی می کنیم۰ با حقیقی کردن این عشق نمادین در بستر فضای پرتشنج ۸۸ داستان فیلم ساخته و پرداخته شد۰
هدف ما به نمایش کشیدن بی ملاحظه و بی پروای رابطهای عاشقانه بود بین دو نفر از دو نسل مختلف، دو نسلی که تا سال ۸۸، تجربه تاریخی مشترکی نداشتند، نسل علی که انقلاب و جنگ و سرکوب مخالفان سیاسی در دهه ۶۰ را تجربه کرده بود و نسل سارا که در دورهٔ به اصطلاح اصلاحات بالیده بود. خیزش سال ۸۸ این دو نسل را به هم نزدیک کرد.
- گل سرخ که نماد عشق در فرهنگ ایرانی است، نماد فیلم است و عشق را بجای سیاست تجویز می کند؟
در ایران بدبختانه هیچ چیز از سیاست جدا نیست. فیلم در این مورد نسخه خاصی نمی پیچد. این فقط انعکاس شور و هیجان روزهای امید و روزهای شکست در شخصی ترین رابطه دو انسان یعنی دوست داشتن و عشق ورزی است که به تصویر کشیده شده. گمانم انسان هیچ وقت و در هیچ شرایطی- خوشبختانه -از عاشق بودن و عشق ورزیدن غافل نمی شود.
- پیدا کردن بازیگر برای نقش اول زن فیلم که اجرای جسورانه ای را می طلبد چگونه ممکن شد؟
کار دشواری بود. بازیگر هم باید به نقش می خورد و جسارت شخصیت سارا را می داشت. و هم باید بازیگری می بود که بتواند با ایران نرفتن کنار بیاید. و این نه تنها انتخاب سارا، که انتخاب علی و همهٔ بازیگران را دشوار کرد، چون من تاکید داشتم که با بازیگران ایرانی کار کنم و اینان باید علاوه بر خوب بودن و انطباق با شخصیت، کسانی می بودند که قید بازگشت به ایران، تا زمانی که وضع ایران به صورت قابل ملاحظه ای عوض نشده، را میزدند.خوشبختانه مینا کاوانی، واسیلیس کوه کلانی، شبنم طلوعئ و باقی بازیگران همه با این شرایط سازگاری داشتند
- برای اولین بار در سینمای ایران با سکانس عاشقانه جسورانه ای ربروهستیم؟ هدف تابو شکنی است؟ فروش را تا مین می کند؟
تابو شکنی حتما، تامین فروش واقعا نه. چون آنچه شما آن را سکانس عاشقانه جسورانه میخوانید، در خارج از ایران، سکانسی بسیار معمولی است و بر فروش فیلم تأثیری نخواهد داشت، و در داخل ایران هم که بحث فروش این فیلم منتفی است به دلایلی روشن. اما در مورد تابو٬راستش من و جواد حتی به تابو شکستن یا نشکستن فکر نکردیم. نه به هنگام نوشتن فیلم نامه و نه در ساختن فیلم. من فیلمی ساختم در آزادی کامل، بدون رعایت ملاحظات تحمیل شده بر سینمای ایران در چند دهه اخیر.
ملاحظاتی که حتی در فیلم سینماگران ایرانی ساخته شده در خارج هم حس می شود.
در فیلم رابطه دو شخصیت و عشقشان در منطقی که در داستان ایجاب می کند نشان داده شده . تاکید می کنم بی هیچ رودربایستی و فارغ از دغدغه های سانسوری جمهوری اسلامی. فیلمی که نه فقط زبان بلکه دل و روحش ایرانی است و قصه ای را روایت می کند به غایت عاشقانه و اینبار با شانس مثله نشدن زیر تیغ سانسور و خودسانسوری.
سپیده فارسی، کارگردان ایرانی مقیم فرانسه، در سال ۱۹۸۴ میلادی، ایران را به مقصد این کشور ترک کرد. با این وجود سوژه فیلمهای این کارگردان ایرانی، همواره در ارتباط با کشور زادگاهاش، ایران، بوده است. او پس از چند سال کار در زمینه عکاسی، از سال ۱۹۹۵ فیلمسازی را با ساختن فیلمهای کوتاه و مستند آغاز کرد و در کارنامه کاری خود مستند های “دنیا خانه من است”، “هُمی ستنای فیلمساز” و “مردان آتش” و مستند-داستانی “سفر مریم”را دارد. اولین فیلم بلند داستانی خود را بانام “خواب خاک” در سال ۲۰۰۳ ساخت و دو سال بعد دومین فیلم بلندش باعنوان “نگاه” را کارگردانی کرد که نامزد جایزه اول جشنواره روتردام در سال ۲۰۰۵ بود. سپیده فارسی در سال ۲۰۰۷ با فیلم مستند “هرات” به جشنواره لوکارنو رفت و با این فیلم جایزه بهترین فیلم مستند را از جشنواره “Dei Popoli” فلورانس ایتالیا گرفت. وی در سال ۲۰۰۹ با فیلم مستند “تهران بدون مجوز” دوباره درجشنواره لوکارنو حضور یافت و پس از آن در ۲۰۱۰ فیلم بلند دیگری را باعنوان “زیر آب” (اقتباسی از چند داستان بیژن نجدی) ساخت که در جشنواره های متعددی شرکت کرد و برنده جایزه “نت پک” از جشنواره مسکو شد.