مردم عادی، مردم کوچه و خیابان شاهد فشارهای گسترده و افسار گسیخته ای در روزهای اخیر هستند. هر جا که میروند، ماموران نیروی انتظامی و گشتهای مختلف، به صورت مهندسی و برنامه ریزی شده حضور دارند تا هر حرکت، لباس و رفتار مردم را بهانه ای برای برخورد و تذکر و بازداشت و ارعاب قرار دهند و یا هر مراسم وعزا و عروسی و جشنی را به بهانه حفظ شئونات مورد هجوم و حمله قراردهند و علنی و بی محابا قدرت خود را به رخ بکشند.
هیچ کجا در امان نیست. مهدکودک ها از نظر آقایان مرکز تعلیمات غربی شده است. کنسرت ها، ورزشگاهها و پارک هاو اتوموبیل ها، کافی شاپ یا چایخانه ها سوژه برخوردهای اخیر قرار گرفته است.
بدون شک چرایی این آزار و اذیت های دولتی را باید در تورم بی رویه و افزایش قیمتها و استیصال دولت در کنترل آن یافت. در هفته های گذشته جلسات متعددی در شورای امنیت ملی و وزارت اطلاعات و نهادهای اطلاعاتی مختلف در نیروی انتظامی و اطلاعات قوه قضاییه تشکیل شده است.
در تمام این جلسات عکس العمل مردم عادی در قبال تورم و گرانی را محتمل و حتی قریب الوقوع دانسته اند. حکومتی که وعده عدالت و رفاه اقتصادی داده بود این بار از مردم گرسنه ترسیده است وچه بسیار از مدعیان که به اتهام اختلاس و دزدی محاکمه میشوند و چه بسیاراز آقا زاده ها و روحانیون برجسته و وابستگان حکومت که در سایه ولایت فقیه در تنعم زندگی را سپری میکنند. آنچه مسلم است حکومت بر محدود بودن نیروهای عملیاتی خود آگاه است. میداند که توان کنترل مردم عادی را ندارد. حرکتی که می تواند با مطالبات ـ سیاسی مردم گره بخورد و فشاری دو چندان بر گرده حکومت سوار کند. یک قیام عمومی که توانایی زمین گیر کردن جمهوری اسلامی را دارد و میتواند تنها با چند روز پایداری سرنوشت نوینی برای ایران ایجاد کند.
سران نظام همواره در نسخه های حداکثری خود، به گلوله بستن مردم را در دستور کار نیروهای نظامی نوشته اند. آنها قبل از هر عملیاتی از نیروهای اعزام شونده به صحنه درگیری عکس می اندازند تا کنترل کامل خود را بر اجرایی شدن دستورات حفظ کنند. با این وجود آنها از مردم عادی در هراسند و میدانند که اگر آنها به خیابان بیایند کمر نظام در اندک زمانی خواهد شکست و به همین دلیل است که منتظر آمدن آنها به خیابان ننشسته اند. فرار به جلو کرده و تلاش میکنند با روش های ایذایی، چنان فضای ترسی ایجاد کنند که بقول خودشان سوژه در دست قرار بگیرد. آنها فضای ترس را با بمباران خبری ایجاد میکنند و منابع خبر همیشه غیر شفاف و نا مشخص است و فریبکارانه و خزنده عمل میکند.
در روزهای گذشته نیروهای عمل کننده صریح وارد عمل شده اند. اخبار مختلف مبنی بر حکم اعدام دو جوانی که مشروب خورده اند را پخش میکنند و یک جوان را با شک خوردن مشروب به گلوله می بندند بدون آنکه ضبط ماشین روشن باشد، ضبط ماشین ها را کنده و با خود می برند. به زنهایی که همراه شوهرشان هستند بی حرمتی میکنند. بسیاری از افراد معمولی را از ۲۴ تا ۷۲ ساعت به بهانه های واهی بازداشت و بقول خودشان جمع آوری میکنند تا کل تهران را داشته باشند. آنها بخوبی میدانند در فقدان مشروعیت و تورم بالا و اوضاع اقتصادی نابسامان، تنها راهی که می ماند پلیسی کردن جامعه و ترساندن مردم عادی است تا فضای شکل گیری هر حرکت مردمی در نطفه خفه شود.
سران نظام و اتاق فکر جمهوری اسلامی با اینکه نسخه کشتار مردم سوریه را به بشار اسد به عنوان آخرین راه کنترل مردم توصیه کرده اند اما خود نیز بهتر میدانند که این نسخه در سوریه جواب نداده وچه بسا چنین دستور العملی برای مردم ایران که از فشار زندگی به امان آمده اند نیز قابل اجرا نباشد و باید علاج واقعه را قبل از درد پیش بینی کرد.
آنها شروع به جنگ روانی با مردم و حتی اپوزسیون ایران کرده اند تا با خنثی سازی و مشغول کردن و حاشیه سازی امکان هر گونه اقدام جدی علیه خود را منتفی سازند.
رژیم با استفاده از وسائل تبلیغاتی سعی میکند خود را قدرتمند و ملت را ضعیف جلوه دهد.
رژیم میکوشد خطر دشمن خارجی را بزرگ کند و از نیروهای نفوذی خود در داخل و خارج از ایران و حتی رسانه ها برای گسترش این فضا استفاده نماید. آنها یک سوظن دایمی نسبت به دشمن های فرضی ایجاد میکنند و آن را به شکل یک ارزش برای جامعه جا می اندازند و در مواقعی که با خطر روبرو می شوند از خطر سو استفاده دشمن ها برای کنترل نا محسوس جامعه استفاده میکنند.
بطور مثال در کلاس هایی که برای متخصصین جنگ غیر عامل استفاده میکنند همواره می گویند: جمله تاریخی امام “آمریکا شیطان بزرگ است.” این یکی از اصول پدافند غیر عامل است که میتوانید بر آن تکیه کنید برخوردهای خیابانی و اعدامهای علنی و نمایش روشهای خشن در برخورد با مثلا اراذل و اوباش یاد آوری می کند که ما برای چنین برخوردهایی با مردم عادی نیز آمادگی داریم. این روشها مثل ارتعاشاتی است که جامعه را می لرزاند و از خود متاثر میکند و به آنها یادآوری میکند که ممکن است قربانی بعدی آنها باشند. رژیم همواره از سلسله عملیات بازدارنده استفاده کرده و این بار نیز در صدد استفاده از این شیوه است.
جمهوری اسلامی از روشهایی که مرتب با مردم اصطکاک دارد استفاده میکند. هدف خستگی و تضعیف روحیه و نا امید کردن مردم است. حکومت در کلیه تحرکات اخیر چند ساله از عناصری که در گروههای مختلف کاشته است ترمزهایی در جهت حرکت مردم ایجاد می کند که زمان را بخرد و در زمان خریداری شده حرکت را از انرژی خالی کند و حاملان آن حرکت را نا امید و به خانه ها بر گرداند.
توصیه های غلط و بدون برنامه ریزی برخی وابستگان اپوزیسیون، نا آگاهانه در تقدیم زمان لازم به نیروهای اطلاعاتی ایران برای کنترل مردم، ذیقیمت تر از حضور انصار در خیابان و فریادهای حیدر حیدر و بازداشتهای گسترده عمل کرده است.
مردم برای بازگشت به “دوران طلایی امام” انگیزه ای برای به خیابان رفتن و تحت خطر قرار گرفتن ندارند. تظاهرات سکوت و اسب تروا و کنفرانس های رنگارنگ بی نتیجه از دیگر خطاهایی است که اپوزیسیون مرتکب شده و می شود و همچنان بر همان طبل میکوبد.
جمهوری اسلامی بحران گرانی و تورم را جدی گرفته است ودر صدد ساماندهی تحرکات مردم است. آنها تدابیری اندیشیده اند تا حادثه اتفاق نیافتد و اگر اتفاق افتاد، تدابیری برای کنترل آن پیش بینی کرده اند. رهبری در جلسات متعدد بر این موضوع تاکید کرده است. حکومت که هنوزشکاف های ایجاد شده از سوی جنبش سبز را در پیکره حکومت پر نکرده است و هنوز در مرحله بازتوانی و ساماندهی قرار دارد، تحمل بحران مجدد را که میتواند شکاف های ایجاد شده در بدنه قدرت نظام را به گسلی عمیق تر تبدیل کند، ندارد؛گسل هایی که چه بسا منجر به شکست ساختار نظام شود.
در همین راستا سرتیپ یدالله جوانی مشاور عالی نماینده آیت الله خامنه ای در سپاه پاسداران طی اظهاراتی ضمن تایید گرانی های ۷۰ درصدی به دولت محمود احمدی نژاد هشدار داده که تلاش کند تا “اتفاق بدی” نیافتد و حبیب الله عسگر اولادی پیش بینی قحطی در ۶ ماه آینده راکرده و دولت را مورد خطاب قرار داده است. حجت الاسلام علی سعیدی گرانی را یکی از راههای “ساقط کردن نظام اسلامی” دانسته و، اعلام کرده که “تلاش های دولت برای مقابله با گرانی ها” ناکافی بوده است. همه این نظرات نشان دهنده طوفانی است که در راه است.
سخن پایانی آنکه هوشیار باشیم و بر نیروی مردم برای تغییر باور داشته باشیم و بدانیم نیروهای جمهوری اسلامی محدود است و جمهوری اسلامی قدرتش را چند برابر بزرگتر از آن چیزی که هست نشان میدهد. بحران اقتصادی و ناکارآمدی نظام بیش از بیش عیان شده و ریزش شدیدی در نیروها و هواداران جمهوری اسلامی ایجاد شده است
در این میان نقش شبکه های اجتماعی در تحولات آتی تاثیر گذار است و اپوزیسیون خارج از ایران با هر حرکت نا بجا میتواند بازی برده را در مسیر نادرست هدایت کرده و فرصت تاریخی دیگری را حراج نماید.