نارگول هایی برای دایی ناصر

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

بقول صادق هدایت در زندگی زخمهایی است که مثل خوره روح انسان را می خورد و می خراشد. اصولا این زخم ها در مواقع مختلفی به انسان وارد می شود، ولی وقایع حیاتی مهم زندگی انسان چند واقعه اصلی است، تولد، ازدواج، طلاق، مرگ. فکر می کنید اولین جمله ای که گفت چه بود؟ موقع خواستگاری چه کرد؟ در زندگی چگونه آدمی بود؟ روی سنگ قبرش چه نوشتند؟

 

اولین جمله ای که وقتی شروع به حرف زدن کرد، گفت چه بود؟

سید علی خامنه ای: ننه، شما چه دشمنی با من دارین؟

محمود احمدی نژاد: من پی پی دارم.( دروغ می گفت، گرسنه اش بود.)

علی لاریجانی: ایندانب چدونه خلگ شدم؟( ترجمه: اینجانب چگونه خلق شدم؟)

سید محمد خاتمی: دیده از حالا حرف می زنم.( ترجمه: دیگر از حالا حرف می زنم)

اکبر هاشمی رفسنجانی: فعلا حرفی ندارم.

میرحسین موسوی: دیده دیر من چیز شده. ( شیشه شیر من کجاست؟)

مهدی کروبی: نندون! نندون! منو ببر بیرون!( مادر بزرگ، مرا ببر برای راهپیمایی)

احمد جنتی: نارگول بدن تو سر دایی ناصر( نارگیل بزن توی سر دایناسور)

سعید مرتضوی چیزی نگفت، سینه مادرش را گاز گرفت.

 

جمله ای که موقع خواستگاری به کار برد چه بود؟

سید علی خامنه ای: چیزی ندارم، چیزی هم نخواهم داشت، ولی اگر ندهید من می دانم و شما.

محمود احمدی نژاد: باشه، من دخترتون رو می گیرم و همین جا می مونم تا شما برای خودتون یک خونه پیدا کنید و برید.

علی لاریجانی: می خواستم از حضرتعالی تقاضا کنم اجازه بدهید تا از این طریق من و صبیه به معراج برویم.

سید محمد خاتمی: من برای گفتگو با دخترتان آمادگی دارم، امیدوارم حاصل آن فرزندانی رشید و اندیشمند باشد.

اکبر هاشمی رفسنجانی: مسائلی هست میان زنان و مردان که می خواستیم این مسائل را با دختر شما با اجازه مقامات ذیربط در میان بگذاریم.

میرحسین موسوی: بدین که دادین، ندین هم فرار می کنه می آد به من با هم می ریم زیندقانی می کنیم.

مهدی کروبی: فاطمه! خودت بیا، من نمی دونم به اینها چی بگم، ولی مراسم عروسی را با شرکت همه جناحین برگزار می کنیم.

احمد جنتی: اینو بدین به من، قول میدم راه غار اصحاب کهف را نشونش بدم.

سعید مرتضوی: حکم بازداشت تون آماده است ولی یک راه دارد، مهریه رو هم می بخشید، به عنوان وثیقه هم یک خونه برامون می خرید.

 

زیر دوش حمام با خودش چه می گوید؟
سید علی خامنه ای: علی! تو خیلی خوبی، درسته هیچ کس دوستت نداره، ولی بالاخره نجات پیدا می کنی.

محمود احمدی نژاد: واااااای، آب، خیس شدم، فکر کنم زیر پوستم خودم باشم.

علی لاریجانی: مرتیکه الدنگ، پدر سگ، نامرد، ابروی منو بردی…. علی؟ تو نباید اینجوری حرف بزنی، می شنون، اللهم صل علی محمد و آل محمد.

سید محمد خاتمی: باران باران است، زمین ها تر می شود، گلنسا خانم در شالیزار تشریف دارند، برنج می کارند…. بقیه اش چی بود؟

اکبر هاشمی رفسنجانی: اول سمت راست را به نیت جریان راست می شویم قربه الله، بعد سمت چپ را به نیت جناح چپ می شویم قربه الی الله، این وسطی را هم به نیت کارگزاران می شویم قربه الی الله.

میرحسین موسوی: غسل شهادت می کنم تا آخرین گطره خون یک گدم هم عگب نمی روم گربه الی الله.

مهدی کروبی: فاطمه! فاطمه! این صدای تیر چیه از بیرون می آد، به حسین بگو یک خشک بیاره، من ای جا یخ زدمه.

احمد جنتی: پوستم کجاست؟ پس چرا روی استخوانم چیزی نیست؟

سعید مرتضوی: فعلا می مالم، اگر این دفعه لازم شد می خورم. ( کار واجبی را انجام می دهد.)

 

وقتی نصف شب از خواب می پرد، زنش به او چه می گوید؟

زن سید علی خامنه ای: حاج آقا! دشمن کیه، منم، منزل تون.

زن محمود احمدی نژاد: بگیر بکپ، نیویورک نیستی، خونه خودمونه.

زن علی لاریجانی: علی جان! از دست شما کاری ساخته نیست، بخواب.

زن سید محمد خاتمی: کسی نمی شنوه، نگران نباشین. بخوابین.

زن اکبر هاشمی رفسنجانی: اکبرو! اگر راست می گی صبا برو بزن تو سرش.

زن میرحسین موسوی: حسین جان، عزیزم، سنبل من، گل من، بخواب.

زن مهدی کروبی: چیزی نبود، تیربار بود، بچه ها سالم اند، فردا پاشو بیانیه بده.

زن احمد جنتی: خدارو شکر که باز هم زنده از خواب بیدار شدین.

زن سعید مرتضوی: بخدا من به همه چیز اعتراف کردم، بگیر بخواب.

 

چهل سال بعد روی سنگ قبرش چه خواهند نوشت؟

سید علی خامنه ای: قبر علی خامنه ای، علت مرگ: دق کردن از دست دشمن

محمود احمدی نژاد: المقبره الشهید المحمود الاحمدی نجاد

علی لاریجانی: شادروان علی لاریجانی فرزند حیدر

سید محمد خاتمی: در اینجا پدری مهربان و همسری وفادار آرمیده است.

اکبر هاشمی رفسنجانی: ؟

میرحسین موسوی: آرامگاه ابدی میرحسین موسوی، سبز زیست و سبز رفت.

مهدی کروبی: شادروان شهید مهدی کروبی فرزند احمد، علت شهادت: اصابت بمب اتم هنگام سخنرانی در وبکم.

احمد جنتی: ( این مکان رزرو شده است، ولی هنوز در قید حیات می باشد. به قبر بغلی مراجعه کنید.)

سعید مرتضوی: سعید مرتضوی، علت مرگ: مصرف داروی نظافت