ترفند و تهدید

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

ژولیت بینوش در کن برای جعفر پناهی که در سلول انفرادی دست به اعتصاب غذای خشک زده اشک می ریزد. شجریان می گوید بر رنج های مردم ایران گریسته است. کودتا چیان با دسته های گل به استقبال “قاتل” می روند، به جوانان ایران طناب های دار تازه بافته را نشان می دهند وپیش”دشمن” زانو می زنند.

اردیبهشت ایران که نام 5 گل سرخ پرپر دیگر را بر سردر باغهای گلش می آویزد، با خاطره ابدی فرزاد کمانگرو یارانش به پایان می رسد.

گل های سرخ ایران باید زیر پای طالبان شیعه له شوند، تا معلمی چون فرزاد نباشد و سرلشگر فیروز‌آبادی رییس ستاد کل نیروهای مسلح به مردم درس ادبی راپس بدهد که در “دفتر واژه‌گزینی نظامی” آموخته است. دفتری که “به دستور مستقیم مقام معظم رهبری از سال ۷۵ به طور رسمی” تشکیل شده است.

گزیده فرمایشات سرلشگر بسیجی این است: “هجمه به زبان هم جزو جنگ نرم دشمن است. رسانه‌های خارجی فارسی‌زبان تهدید‌کننده زبان ‌فارسی هستند. نگهبانی از زبان‌ فارسی در برابر جنگ نرم مهاجم نوعی جهاد است. ما در انتخاب واژه باید به طیب‌ بودن آن توجه کنیم، به‌طوری که این کلمه ریشه بگیرد و مردم از این واژه بهره بگیرند. کلمه خبیثه کلمه‌ای است که نه ریشه دارد و نه میوه و برکت و ما را نیز به عزت و سربلندی نمی‌رساند. حکیم ابوالقاسم فردوسی جهادگر در راه زبان‌ فارسی و ولایت و دین است. تغییرات تحمیلی از بیرون نیز دو نوع است که یک‌سری تغییرات اجتناب‌ناپذیر بی‌ضرر هستند؛ ولی یک‌سری دیگر واژه‌های مهاجم مضرند.”

بی شک حکیم ابوالقاسم فردوسی که “عجم زنده کرد بدین فارسی” در گور بر خود می لرزد و کسی را می جوید که این جملات را برایش به فارسی “دوبله” کند، آنهم در هفته ای که 175 نماینده مجلس خواستار محاکمه رهبران مخالفان در ایران تا پیش از فرا رسیدن “سالگرد کودتای انقلاب تقلب”  می شوند.

دیگر همراهان کودتای 22 خرداد هم کلمات “طیبه”ای رابکار می برند که ریشه ومیوه و برکت دارد وملت رابه عزت و سر بلندی می رساند. وزیر اطلاعات از “سرکوب” می گوید. علی لاریجانی در دیدار با فرماندهان اقتصادی سپاه که همگی کت و شلواربه تن دارند، به “کودتای سپاه” افتخار می کند وتائیدش را هم از “امام” می گیرد که: “فرمودند؛ کودتای سپاه چیز خوبی است”.

عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران که در زمان کوتاهی سعید مرتضوی را پشت سر گذاشته و با گام های بلند به سوی شکستن رکورد  آدمکشی اسد اله لاجوری روانه است؛ کشتار سال 67 را برای اولین بار از طرف نظام مهرتائید می زند و بیشتر برای اینکه مهندس موسوی را شریک این جنایت هولناک کند.

یک سایت ایرانی تفسیری تفکر بر انگیز از سخنان دادستان به دست می دهد: “ کسانی که رسانه های افراطیون را می بینند و یا بحث های هدایت شده روی شبکه اینترنت را دنبال می کنند، می دانند که این سخنان دادستان تهران کاملا شبیه سناریوی تند روهای خارح کشور برای مقابله با میرحسین موسوی است. این مقابله پیش از انتخابات با موسوی شروع شده بود و هنوز ادامه دارد.”

کلمات “طیبه” نظام در تمام طول هفته جنبه عملیاتی می گیرد. “سرکوب” باشدت تمام ادامه دارد. محسن آرمین ومسعود حیدری را دستگیر می کنند. بهاره هدایت و میلاد اسدی، دو عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، به ترتیب به نه سال و نیم، و هفت سال حبس تعزیری محکوم می شوند. دادگاه انقلاب شادی صدر و محبوبه عباسقلی‌زاده را به ترتیب به پنج و دو سال و نیم زندان محکوم می کند. قرار بازداشت جعفر پناهی، کارگردان سرشناس تمدید می شود ومامورین شبانه به خانه اش یورش می برند تافیلم مجعولی را کشف کنند.

“زندان” کلمه طیبه دیگری است که نظام به آن عشق می ورزد. برای همین هم قصد دارد به مناسبت سالگرد 22 خرداد زندان “فشافویه” را با ظرفیت10 هزار زندانی افتتاح کند.

“اعدام” کلمه طیبه دیگری است که نظام سخت به آن علاقه دارد. خبر می رسد که اعدام های دیگری در راه است. نام دو اعدامی هم به رسانه ها می رسد. محسن دانش پور مقدم که ۷۰ سال دارد. او به شدت از درد پا رنج می برد، به طوریکه حتی نمی تواند مثل بقیه زندانیان دستشویی برود. اوداروهایی می خورد که بر اثر آنها همه چیز را فراموش می کند. می خواهند اوو فرزندش احمد دانش پور مقدم را ذیل کلمه طیبه اعدام قرار بدهند. ودر عوض برای “قاتل” زنده یادشاپور بختیار که گفته می شود با کلوتیلد رایس تاختش زده اند، فرش سرخ پهن می کنند. کاظم جلالی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، در این مراسم استقبال رسمی، “تروریست” را “اسوه مقاومت” و “قهرمان” می خواند.

همکاران کاظم جلالی هم که در میانشان حتی یک امنیتی و نظامی نیست، خواستار دستگیری سران فتنه می شوند. دادستان تهران به نشریه “پنجره” می گوید: “بسیاری از مواضعی که وی (موسوی) و کاندیدای شکست‌خورده دیگر انتخابات اخیر گرفته‌‌اند، جرم است؛ اما چون نظام اسلامی برای تعقیب آنها بر اساس مصالحی عمل می‌‌کند، آن را موکول به زمان مناسب کرده‌‌ایم.”
همین حرف  را حیدر مصلحی وزیر اطلاعات هم تکرار می کند. صادق لاریجانی “مصلحت نظام”  را توضیح می دهد: “در برخورد با سران جنبش سبز برخلاف نظر رهبر عمل نمی‌کنم.”

و همه حوادث به کلمه طیبه “رهبر” می رسد. “رهبر”ی که در مورد همه چیز از مساله اتمی تا نامگذاری یک اتوموبیل، نصب مجسمه درنمایشگاه تهران و تشکیل دفتر نامگذاری تصمیم گیرنده است.

بنا براین عادی است که این هفته  مسئولین همه نهادهای فرهنگی را تغییر بدهدوشاگردان کلاس درس “خارج” خود را بجایشان بگذارد؛ و به رسم هر ساله به دیدار نمایشگاه کتاب برود که امسال “نمایشگاه مرگ کتاب” لقب گرفته است.

گزارش تفصیلی بازدیدرهبر از “نمایشگاه کتاب و اهدای چفیه و گریهء مشتاقان”  البته اشاره ای هم به حذف صدها اثر نویسندگان برتر ایران وجهان از نمایشگاه ندارد. به گزارش سایت آتی نیوز: “آیت الله خامنه ای در جریان بازدید از نمایشگاه به مجسمه های دو متری سربازان هخامنشی برخورد می کند و بعد از لحظاتی با لحنی جدی خطاب به وزیر ارشاد خواستار جمع آوری مجسمه ها می شود.” دستوری که “فورا” به انجام می رسد. غرفه انتشارات مشاهیر و مفاخر ایران هم  پلمپ می شود. بی دلیل نیست که وبلاگ سهرابستان می نویسد: “دزد مجسمه های  تهران پیدا شد.”

مشاهیر ایران ذیل کلمه “خبیثه” قرار دارند که باید همراه سربازان هخامنشی محو شوند. شاید هم آنها را به بستر خشک بختگان، دومین دریاچه بزرگ ایران بسپارند که  این هفته خشک شد.

 در سیاست خارجی نظام واژگان “طیبه” دیگرند: نمایش. ترفند. هر دو هم درهفته پایانی اردیبهشت به بکار گرفته می شوند.

اجلاس تهران از 15 به سه می رسد. ترکیه و برزیل وجمهوری اسلامی، به توافقی در مورد مساله اتمی دست می یابند و در بوق می کنند.

هلاری کلینتون پیش ازاغاز اجلاس آن را “تلاش دیپلماتیک ایران برای متوقف کردن اقدامات در شورای امنیت” ارزیابی می کند.

وزیر امور خارجه ترکیه  که معلوم  نیست چقدر بابت این مشارکت نصیب خزانه کشورش کرده است، هنوز امضای توافق نامه خشک نشده، می گوید: “تحریم بیشتر جمهوری اسلامی با وجود موافقت تهران با مبادله سوخت اتمی دیگر توجیهی ندارد.”

رئیس دولت کودتا قدرت‌های بزرگ جهان را به مذاکرات تازه درباره برنامه هسته‌ای ایران فرا می خواند و اصرار دارد توافقنامه رابپذیرند.

برخورد با توافقنامه توام با احتیاط، شک و مخالفت است.  حتی رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، یک روز پس از توافق تهران برای امانت گذاشتن اورانیوم غنی‌شده در خاک این کشور، می گوید که اگر ایران در عرض یک ماه به این توافق عمل نکند، تنها خواهد ماند.

شورای امنیت  بی توجه به توافقنامه تهران  بررسی تحریم ایران را آغاز می کند. پیش نویس چهارمین قطعنامه تحریمی شورای امنیت علیه ایران که توسط پنج عضو دائم این شورا و آلمان تدوین شده، به ده عضو غیردائم این نهاد ارائه می شود.

روزنامه نیویورک تایمز بخش هائی از قطعنامه جدید را منتشر می سازد. طبق این گزارش دامنه تحریم‌ها گسترده‌تر خواهد شد و در صورت امتناع ایران از توقف غنی‌سازی اورانیوم، سیستم‌های بانکی و صنعتی بیشتری هدف تحریم قرار خواهند گرفت.

یک مقام ارشد آمریکا روز سه‌شنبه اعلام می کند که در صورت تصویب پیش‌نویس قطعنامه جدید، تمام کشتی‌های ایرانی در ‌آب‌ها و بنادر بین‌المللی بازرسی خواهند شد. این قطعنامه همچنین شامل بندی برای بازرسی دقیق از محموله‌هایی است که از بنادر کشور‌های مختلف و آب‌های آزاد به مقصد ایران در حرکتند. در صورت مشاهده هرگونه محموله مشکوک نظامی مربوط به تسلیحات متعارف و موشکی، کشورها موظفند آنها را ضبط کنند.

استنی هویر، رهبر اکثریت دمکرات مجلس نمایندگان آمریکا، اعلام می کند که کنگره آمریکا لایحه اعمال تحریم‌های بیشتر این کشور علیه جمهوری اسلامی ایران را تا کمتر از دو هفته دیگر برای تصویب آماده خواهد کرد.

غروب چهارشنبه، منوچهر متکی، وزیر امور خارجه دولت کودتا، با اشاره به تلاش ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه برای تصویب یک قطعنامه تازه علیه ایران، می گوید دیگر شانسی برای تصویب چنین قطعنامه‌ای وجود ندارد.

تا “نگاه هفته” بعد قطعا روشن خواهد شد که آیا توافقنامه تهران براساس دیدگاههای برخی مفسران به سود منافع ملی ایران است؟ آیا به گفته کسانی از اصولگرایان عقب نشینی است؛ و یا ترفند جدیدی برای وقت  کشی؟ و واکنش جهان به این ترفند- نمایش جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟

پاسخ پرسش های بالا هر چه باشد، بار دیگر ثابت می کند که  ”جمهوری اوباش” جز زبان زور نمی فهمد. تحریم جهانی بخشی از این زور است. برای “نظام” کلمات آزادی و رای ومردم و حقوق بشر “خبیثه” اندو زندان و شکنجه و اعدام و نیرنگ “طیبه”.

 

خانم ها، آقایان!

درآستانه ماهی که جنبش سبز متولدشد، وضع میهن زخمی از این قرار است که دختر شهید باکری می گوید:“دیگر دختران جرات نمی کنند اگر در جامعه به مشکلی برخوردند به یک نیروی امنیتی مراجعه کنند چون همان نیروی امنیتی اولین مشکل آنهاست… از گرانی، تورم، فساد و اعتیاد در جامعه که بگذریم اخلاق و مفاهیم اخلاقی دیگر در جامعه یافت نمی‌شوند… راستی این روزها باج دادن به بیگانگان مد شده… دریای خزر را تقریباً از دست داده‌ایم و نام خلیج فارس را دارند عوض می‌کنند و هیچ کس عین خیالش هم نیست. مولانا را از ما گرفتند و هیچ کس صدایش در نیامد. فکر کنم چند صباحی که بگذرد نام ایران را هم از ما بگیرند. کجایید مردانی که برای یک وجب از این خاک جان خود را فدا کردید…خبر خوب…. ما جز دسته غیر‌خودی‌ها شده‌ایم، تعجب کردی نه؟ من خودم هم تا یک سال پیش فکر می کردم خیلی خودی باشم، فکر می کردم خون دادن برای این آب و خاک تضمینی است تا تو را در دسته خودی ها قرار دهند. اما بگویم که خوشحالم زیرا در دسته ما انسانهایی پاک قرار دارند، تو هم دسته ما را باید بشناسی، مهندس موسوی را که به یاد داری؟ آقای خاتمی که در آلمان به مسجدش می رفتی را چطور؟ اینان سرشناسان دسته ما هستند. همینطور که بیای پایین نامهایی آشنا را خواهی دید چند تن از همرزمانت هم با ما هستند تا به پایین که برسی ما هستیم راستی خانواده شهید همت هم جز دسته ما هستند… “

وزیر اطلاعات دولت کودتا می گوید: “تلاش می‌کنندکه اینگونه القا کنند آشوب‌هایی را در خیابان‌ها خواهیم داشت. وضعیت فتنه با سرکوبی که پیدا کرده به گونه‌ای نیست که بتواند حرکتی داشته باشد.”

پاسخ را باید از مهندس موسوی شنید: “اجازه دهند جامعه ی مدنی در تظاهراتی مدنی و مسالمت آمیز مبتنی بر اساس اصل بیست و هفت قانون اساسی نظر خود را اعلام کنند.”

این تظاهرات مدنی نشان خواهد داد که جنبش آزادیخواهی ایران چه دامنه ای دارد و با همه سرکوب ها “خس وخاشاکی” که شجریان با افتخار تمام خود را جزوآن می داند، کدامین رودسبز آزادی را در خیابانهای میهن جاری خواهد کرد.

به خرداد ماه می رسیم.

نادر مشایخی، رهبرسابق ارکستر سمفونیک تهران، اپرای “ندا” را در آلمان به روی صحنه می‌برد. وایران یک صدا فریاد خواهد زد: