نگاه

نویسنده
مرضیه حسینی

نقاشی های اسطوره ای با نگاهی به شاهنامه

نمایشگاه نقاشی “ آهنگ نخعی ” با حضور آیدین آغداشلو، بهروز دارش و جمعی از هنرمندان چندی پیش در نگارخانه هور افتتاح شد و تا روز بیست و ششم مهر ماه نیز پذیرای بازدیدکنندگان بود. در نمایشگاه نقاشی آهنگ نخعی 21 اثر با تکنیک رنگ و روغن و ترکیب مواد در ابعاد 100 در 70 و 140 در 100 ارائه شد. این چهارمین نمایشگاه انفرادی آهنگ نخعی در ایران است. این هنرمند در سال 2005 نمایشگاهی در شهر رم برگزار کرده و آخرین نمایشگاه وی خردادماه سال گذشته در خانه هنرمندان برپا شد. همکارمان در تهران نگاه به این نقاشی ها داشته و گفت و گوی کوتاهی نیز با این هنرمند جوان ترتیب داده است که در ادامه می خوانید…

 

 

از جمله مباحثی که در مفهوم کلی هنر مطرح می شود کاربرد نقاشی اسطوره ای در هنر است. از نظر تقسیم بندی مراحل تفکر و ادوار مختلف زندگی انسان گفته شده است که اسطوره نخستین بخش از تاریخ شفاهی غیر مدون و نخستین وسیله بازگویی جهان بینی انسان به شمار می رفته است شاید از این دیدگاه است که گهگاه در ترجمه اسطوره از آن به عنوان رمز و راز صحبت به میان آ مده است و زمانی که جنبه های مختلف زندگی انسان از طریق نقوش به دست آمده از مفاهیم اسطوره ای بر روی وسایل مورد استفاده مانند ظروف سفالی یا فلزی و…مطرح می شود، بار معنایی می یابد..
نقاشی های آهنگ نخعی در گالری هور نیزازاین مساله مستثنی نیستند و آثار وی برای بازدیدکنندگان از نمایشگاه حالتی میان غریبگی و آشنایی با خود به همراه دارد که البته این مهم پیش از این در آثار وی نیز دیده می شد چهره هایی اسطوره ای که موجود در تابلوهای این نمایشگاه انسان را بران می دارد تا مدام به شکلی از تصاویر مات درذهن خود مراجعه کرده و نشانه های آمده در آثار را برای بررسی و درک بهتر با داشته های خود همسان سازی نماید. تابلوهایی که در ساختاری به غایت مدرن، پیکره هایی را نقش کرده اند که حافظه تاریخی ما، تصویری روشن از آنها را در ذهن دارد.

 

 

با دقت بر نشانه های موجود در نقاشی های نمایشگاه بیشتر به این نکته پی خواهیم برد که آدمی برای انتقال ذهنیات خود از تصویر سود می جوید. زبان آدمی مملو از نمادهاست واین مهم، تا به نوشتار ما را همراهی می کند. بسیاری از آنها برای انسان امروز، نامفهوم می نماید و امروز از ظن خویش، تفسیر و تعبیر شده است وهمچنان آنچه در گذشته تاریخی ما وجود داشته، در زیر پرده ای از ابهام مدفون گشته است.

 

در آثار نقاش جوان نمایشگاه، نحوه ترسیم وحالت درونی آثاربه ایجاد یک فضای تجسمی گسترده برای روایت‌گری موضوعات داستانی کمک می‌کند. درشکل های هنرمندانه آهنگ نخعی، سایه‌روشن، حجم و پرسپکتیوهای جذابی  وجود دارند که هریک با یک اسلوب به تصویر کشیده شده است. مناظر نزدیک، در پایین و مناظر دور، در قسمت بالا تصاویر دیده می شود. چهره‌ها بیشتر سه‌رخ هستند و هنرمند به کشیدن شکل موضوعات درحال وهوای فارغ از تصاویر رئالیستی علاقهٔ بیشتری  داشته است.

نخعی خود درباره نقاشی های نمادپردازانه و اسطوره ای اش چنین می گوید:

 ” در نقاشی ها و آثارم کوشیده ام نقب تازه ای به دنیای اسطوره بزنم، جهانی سراسر رمز و کشف نشده، رنگ های طلایی و نقره ای و قهو ه ای تیره و سیاهی های مسلط، حس مرموز بودن و فاصله گذاری محترمانه ای از جهان باستان به ذهن متبادر می سازد که برای پا گذاشتن به آن، هیچ چیز بهتر از از ذهن خلاق و قدرت خیال، یارای پرواز ندارد.
رنگ روغن هایم که در ترکیب با مواد و متریال، بافت های غریب و کهنه ای را زنده می کند، با چیرگی سیاهی مسلط و نقره های طلایی، تزئینی آرکائیستی وعتیق می نماید که در نهایت، تمدن خاصی را دنبال می کند. این جهان، قصه مردمانی را زمزمه می کند که در شباهت کلی آنان به انسان امروز، جای تردید است، تصویر مشهودی که من به آن پرداخته ام.”

 


نقاش از نظرگاهی ثابت به انسان، اسطوره و جهان نظر می‌افکند، گویی فضا را از ورای چهارچوب ثابت و مشخص می‌نگرد که امکان تغییر یا تصرف در آن میسر نیست. او البته در یکی دو اثر موجود درنمایشگاه  از ورای این پنجره پرواز می‌کند، چپ و راست، بالا و پایین، زیر و رو، عقب و جلو آن را در می‌نوردد و پس از یک تجربه  پویا، در اطراف موضوع، شکل و ترکیب مورد نظرش را می‌آفریند.  اوفضای نامحدود را وارد هنرش می کند، گویی از آن در خارج شده و فضای پشت آن را در هر جهت، مورد مطالعه و تماشا قرار داده‌ و در نقاشی خود آورده‌ است.

در برخی از آثار نخعی، نمایش فضا به صورت تلفیقی از فضاسازی واقع‌نما و دوبعدی صورت می‌گیرد. در این روش هنرمند بدون رعایت قواعد بعدنمایی در کل اثر، ساختار ترکیب خود را از مکان‌های مختلف به طور موازی و به طور همزمان شکل می‌دهد و در عین حال سعی می‌کند با نمایش همزمان رویدادها در مکان‌های مختلف تلفیقی از فضاهای داخلی و بیرونی به وجود آورد و بدین ترتیب فضای تجسمی گسترش می‌یابد.

شکل گیری تدریجی و خلاقانه ترکیب ها؛ فیگورهایی انسانی - جانوری را جان بخشیده تا با جهانی وهم آلود و رمز گونه روبرو باشیم. آثار نخعی کابوسی تجسم یافته از موجودات اساطیری بر کالبد بوم است و ترکیب رنگها و فیگورهای خلاقانه تجربه ایی نو را پیش روی مخاطب قرار داده است.
نخعی در شکل دهی به تابلوهای خود با رنگ های تیره و مه آلود پیش می رود و سعی می کند تصاویر خود را با استفاده از طرح های اولیه که برگرفته از داستان های شاهنامه است ارتباط بهتری را با مخاطبان خود برقرار کند.وی با ترسیم موجودات غیرواقعی تلاش می کند تا واقعیت های فراموش شده ای از دنیای پیشینیان را دراختیار تماشاگر قرار دهد.

آیدین آغداشلو درباره آثار نخعی می نویسد:“نقاشی های وی سرآغاز دوران متفاوتی است از کارو نگاه او ودرعین حال نشانه ای از است از توجه و بازنگری نسل جدیدی از نقاشان جوان که هویت و معنای مردمان هنرمند قرن های گذشته را جستجو می کند ودرترتیبی متفاوت مخاطب های تازه ای را بنا می نهند.”