گزارش همکارمان از نمایشگاه نقاشی آزاده اعتباریان در گالری همای تهران، دیداری با صدیقه وسمقی در مدرسه فمینیستی و دیگر از این دو، پنجره ای رو به پوسترهای سبز در روز تحریم انتخابات؛ مطالب این هفته ی بخش چهل کلید…
عاری از آرامش و سکون…
به نظر می رسد “حرکت” یکی از مهم ترین عناصر حاکم در نقاشی های گالری هما است.نقاش با چرخاندن قلموی خود سعی می کند آن چه را که در ذهن خود به سر می برد بر بوم آورده و مخاطب خود را درگیر تکنیک احیای درونیات خود نماید.اعتباریان در این نقاشی ها وضعیت متفاوت و نابههنجاری از انسان را به نمایش میگذارد.اوبا آنکه در انتخاب رنگ و فرم به خصوص در پوشش آدمها تا اندازهای نیشخندی به حالات و رفتار آنها دارد و خود را به طبیعت آشنا و پیرامون نزدیک میکند اما به واقع فضایی وهمآلود را تصویر میکند که انگار محیط اطراف ما را در برگرفته است، این مورد را نیز در نحوه ارائه متفاوت برخی نقاشیها و تکرار عنصر دیوار در بسیاری از آنها میتوان مشاهده نمود. ترکیببندیها در آثار آزاده اعتباریان حاکی از توجه هنرمند به قواعد تثبیت شده بصری است. اما محصول نهایی، ترکیبهایی غیرقابل پیش بینی و آشفته پیدا کرده که گویی به قصد موج خوردن در عرض تصویر به وجود آمدهاند.
در نقاشی های اعتباریان، پیش از هر چیز فضاسازیهایی که انجام شده و رویارویی فضاهای مثبت و منفی، نمود پیدا کرده است. از این منظر می توان مشابهت هایی به اکسپرسیونیسم انتزاعی را در این اثار شناسایی کرد. همین طور کنتراست های رنگی شدید را در همین راستا باید در نظر گرفت. کنشگری نقاش در پرداخت هیجانی لایه های رویی، آشکارا ضرباهنگی پر تحرک و تاثیر گذار را ایجاد کرده و بیننده را درگیر می کند.
غالب این آثار خالی از آرامش به سوی نمایش انسانهایی مسخ شده میروند. آنچه که در بسیاری از این دست آثار که نمونههای فراوانی را برای آن در نمایشگاههای اخیر میتوان برشمرد، فضایی شلوغ و درهم و برهم است که از حضور انسانهای مختلفی در حالات و رفتارهایی نه چندان مرتبط با یکدیگر شکل گرفته. نقاشیهایی که خطوط طراحی مشخص یا باقی مانده از زیرکار، رنگهای تند و گرم و رها کردن بخشهایی از کار در یک ترکیببندی پیچیده را میتوان به عنوان مشخصهای معمول آنها بیان کرد.
اشارههایی که در این آثار به چشم میخورد همگی برآمده از ادبیات هستند و اشاراتی اسطورهای و هویتی دارند. در هر کدام از این مجموعهها به یکی از وجهها بیشتر پرداخته شده که به طور مثال در تصویرگری شعر ، اشارههای نمادینی وجود دارد که برگرفته از برخی ابیات و مصرعهایی هستند که ابهام زیادی دارند. حال این ابهام چه به صورت کلی و چه به صورت جزئی در یک کلمه میتواند در کار نقاشی نیز راه یابد.
در هر کار دو وجه مهم وجود دارد، یکی وجه تصویری و ظاهر اثر است و دیگری وجه تفسیری یا مستتر آن. مثلا در ادبیات بعضی کلمات خود کلمه معنی را میرساند اما گاهی باید همراه با تصویر یا یک سری کلمات دیگر شود تا مخاطب متوجه آن شود که کلمهای مانند فتنه از این دست کلمات است. در آثار این نمایشگاه نیز برخی آثار تصویری از یک معنی پیچیده و دارای ابهام مثلا یک شعر هستند که به نوعی دریچهای میشوند تا مخاطب به لایههای زیرین این معنی نیز راه یابد. البته در این نقاشیها نیز خود کار از یک سری خط، سطح و فرم تشکیل شده است که اگر با آن سطحی برخورد شود، یک برداشت خواهیم داشت و اگر با دقت بیشتری به آنها نگریسته شود لایههایی دیگر از کار نمایانگر خواهد شد.
آزاده اعتباریان طراح و نقاشی است که سعی میکند با فراغ بال و آسودگی خیال به سراغ نقاشی برود.گاه فالگیر کمال الملک را به سبک و سیاق خودش دوباره نمایی میکند و گاه قصهها و خیالات تاریخی و آیینی ، عرصه خیالپردازیهایش میشوند. در همه این برخوردها با دخل و تصرف در ذات نشانهایی روایت، ردپای خودش را به جا میگذارد و میگذرد.
نقش قصهگویانه او به سنت نقاشانهایی مرتبط است که نه مطلقا به اصل اثر وفادار است و نه مولفههای اولیه را نفی میکند. قصههایی بی پایان که نمایشگاه اخیر بخشی از آنهاست. آثار این هنرمند جوان در سالهای اخیر در فلورانس و تهران به نمایش درآمده است و اینک در نگارخانه هما رودرروی مخاطبان خواهد بود.
گردش آزاد و سیال رنگ و تا حدی فرم ها، چشم بیننده را در سطح بوم به حرکت در میآورد و موجب می شود که تمام عناصر تابلو به یک اندازه و میزان دیده شوند. اصولا او سعی ندارد تا مکث و سکونی در دیدن پیش بیاورد. چشم از سطحی به سطح دیگر حرکت می کند؛ او موفق شده با ایجاد لکه هایی رنگی سطوح را از یکدستی درآورد و با ایجاد پاساژهای رنگی حرکت در تابلو را سیالیت ببخشد.
شهروز نظری درباره آثار اعتباریان چنین می نویسد:آثار او روایی و هزلی شده اند، دربیشتر آنها قصه های مهجور قرن نوزدهمی ایران به تصویر در آمده، حال آنکه مقصود هنرمند روزگار خود اوست! فضای تصویری این نقاشی ها نیز متاثر از نقاشی اواخر قاجاریه است. رد پای صنیع الملک ، محمد غفاری و بسیاری از نقاشان دوره ناصری را می شود در نقاشی اعتباریان جستجو کرد. او در مسیرهویت جویی نقاشی ملی به همان شیوه اساتیدش قدم بر می دارد اما نتیجه این جستجو در تاریخ رمانتیک و نوستالژیک نیست. دلبر شهباز هنرمند و مترجم هنرهای تجسمی نظری غیر از این دارد او در یاداشتی بر آثار متاخر اعتباریان می نویسد: “شالوده اصلی نقاشی های آزاده اعتباریان را مفروضات حسی و ذهنی نقاش در بر می گیرد. وی مسایل پیچیده انسان، در دنیای پر هیاهوی تکنولوژی را در گوشه ای پنهان کرده و جهان خیالی خودش را خلق می کند. او شهامت آن را دارد که به حیطه ای از دنیای ذهنی اش وارد شود. نقاشی ها موضوع واحدی ندارند. شاید صرفا بیان خیال پردازی های دوره های مختلف زندگی وی از کودکی تا بزرگسالی باشد و ما صدای داستان های شاه و پریان و امسال این اوسنه ها که تنها به خاطره ای نوستالژیک بدل شده را درک می کنیم. نقاشی های اعتباریان کاملا از روحیه ای رمانتیک برخوردارند. پیکره ها در موقعیتی شاعرانه هستند و در عین حال هرج و مرج رنگ ها و رد قلمو نهایتا به بیننده احساس آرامش را القا می کند. شره رنگهایی که گویی خاطرات کودکی ما را کم رنگ کرده و تنها از آن، لحظاتی بر ذهن به جای گذاشته است. دقایقی که می تواند دلیلی برای ادامه دادن باشد.
آزاده اعتباریان، متولد 1358 تهران، عضو انجمن نقاشان ایران و دارای فوق لیسانس نقاشی از دانشکده «هنر و معماری» دانشگاه آزاد و فوق لیسانس هنرهای تجسمی از LABA فلورانس ایتالیا است.