مخالفان رژیم جمهوری اسلامی که مقیم دیگر کشورها هستند، حق دارند:
مخالف نهضت سبز باشند،
با رنگ سبز به عنوان نماد این نهضت مخالف باشند،
به رنگ سبز معنایی متفاوت از معنای مورد نظر عاملان آن به بخشند،
رهبران این نهضت- یعنی موسوی و کروبی- را رهبران این نهضت به شمار نیاورند،
اهدافی متفاوت از آنچه رهبران می گویند انتخاب کنند،
اما نمی توانند(حق ندارند) بنام نهضتی که موسوی و کروبی رهبران آنند، از اهداف و اعمالی دفاع کنند که موسوی و کروبی مخالف آنند. موسوی و کروبی به صراحت و روشنی راه خود را از راه “ساختار شکننان” و “سرنگونی طلبان” جدا کرده و می کنند. هر فرد و گروهی حق دارد ساختار شکن و سرنگونی طلب باشد، اما حق ندارد بنام و به نمایندگی از نهضتی که کروبی و موسوی نمادهای آنند، چنان اهدافی را دنبال کند. رویدادهای چند ماه گذشته و موضع گیری های برخی از افراد و گروه های مقیم دیگر کشورها بنام نهضت راه سبز، موسوی را وادار کرده است تا در سیزدهمین بیانیه اش، به صراحت تمام راه خود را از مدافعان حمله ی نظامی و تحریم اقتصادی جدا کند. او می نویسد:
“افغانستان و عراق دو عبرت بزرگ در دو سوی سرزمین ما هستند که هرگز نباید آنها را از نظر دور کنیم. البته این عبرتها ما را از استیفای حقوقمان منصرف نمی کنند، زیرا ما آن صبوری و دانایی را داریم که بدون پرداختن چنین هزینههای سنگینی سرنوشت خود را بهبود ببخشیم”.
نگاهی گذرا به نظرات ابراز شده در ده سال گذشته حاکی از آن است که کمتر فرد یا گروهی حاضر است به طور علنی از حمله نظامی به ایران دفاع کند. اما در خصوص تحریم اقتصادی،ماجرا تا حدودی متفاوت است. برخی افراد و گروه ها از تحریم اقتصادی به اصطلاح “هوشمند” دفاع می کنند. ممنوعیت فروش بنزین به ایران، و ممنوعیت خرید نفت از ایران، دو مصداق “تحریم هوشمند” اند. در اینجا قصد ندارم وارد این گفت و گو شوم که آثار و پیامدهای چنان تحریم هایی بر مردم ایران چیست؟ فقط و فقط می خواهم نشان دهم که کروبی و موسوی و خاتمی و آیت الله منتظری و… مخالف چنان تحریم هایی هستند. موسوی نوشته است:
“اخیرا گروهی از اساتید ایرانی مقیم خارج در نامهای ضمن تشریح برداشت خود از راه سبز امید هر چیزی که منافع ملت ایران را تامین کند هدف این جنبش معرفی کرده بودند. بر این اساس آنان توصیه می کردند که با سپاسگزاری از حمایت ملتهای دیگر ظرف این چند ماه از آنها بخواهیم در هیچ تحریمی بر علیه ایران شرکت نکنند. اینجانب نظر آنان را پسندیدم و بر آن صحه گذاشتم، زیرا این نه تحریم یک دولت، بلکه تحمیل رنجهای بسیار بر مردمی است که مصیبت دولتمردان مالیخولیازده برایشان کافی است. راه سبز را زندگی کردن به این معناست و ما با اعمال هرگونه تحریمی بر علیه ملت خود مخالفیم”.
یک بار دیگر تأکید می کنم: هر فرد و گروهی حق دارد با کروبی و موسوی و خاتمی مخالف باشد،حق دارد راه خود را از راه آنان جدا سازد،حق دارد راهکارهایی متفاوت برای گذار به دموکراسی یا سرنگونی رژیم پیشنهاد و دنبال کند؛ اما حق ندارد بنام و به نمایندگی از نهضتی که آنان رهبرانش هستند،تحریم اقتصادی ایران را تجویز کند و به گونه ای سخن بگوید و بنویسد که از آن بوی دفاع از حمله ی نظامی به ایران به مشام برسد. من هیچ اطلاعی از وجود یا عدم وجود نمایندگان جنبش سبز در خارج از ایران ندارم،اما به طور تحلیلی بر این باورم که اگر جنبش سبز نمایندگانی در خارج از کشور داشته باشد،آنان قطعاً مخالف حمله ی نظامی و تحریم اقتصادی ایران خواهند بود.
نکته ی دیگری را هم باید به یاد داشت: کاهش درد و رنج مردم، مهمترین وظیفه ی اخلاقی- عملی روشنفکران و سیاستمداران است. اگر قادر به این کار نیستیم، نباید از سیاست ها و پروژه هایی دفاع کنیم که موجب افزایش درد و رنج مردم می شوند. برنارد کوشنر، وزیر امورخارجه فرانسه، ضمن رد طرح برخی از قانونگذاران آمریکایی برای تحریم صادرات بنزین به ایران،این موضوع را به زیان مردم ایران به شمار آورد و گفت: “به نظر من این کار کمی خطرناک است…مردم ایران و به ویژه “اقشار فقیر”، از تحریم بنزین آسیب می بینند”[1]. تا حدی که من می فهمم،تنها تحریمی که به سود مردم و دموکراسی خواهان ایرانی است،تحریم فروش ابزار سرکوب و تکنولوژی شنود و فیلترینگ است که شرکت های غربی، روسی و چینی در فروش آنها به رژیم سرکوبگر سلطانی ایران با یکدیگر در حال رقابت هستند.
پانوشت
1- رجوع شود به لینک زیر:
http://www.radiofarda.com/content/F8_GASOLINE_KOUCHNER_AGAINST_SANCTION/1829466.html