سقوط اخلاقی و معنوی نظام

مصطفی تاج زاده
مصطفی تاج زاده

[نامه به خامنه ای]

بسم الله الرحمن الرحیم

مقام محترم رهبری جمهوری اسلامی ایران

احتراماُ آن چه مرا به نوشتن این نامه به شما ترغیب کرده است، نه گله و شکایت از ظلم و جنایتی است که بر من و دوستانم رفته است و نه امید و انتظار به تغییر مواضع و دیدگاه‌های شما نسبت به امور کشور و نه هشدار نسبت به آینده کشور در مسیر کنونی است، این موارد را طی سال‌های اخیر بسیاری از بزرگانی که در هوشمندی و تجرب و صداقت ایشان تردیدی وجود ندارد مستقیم و غیر مستقیم به عرض جنابعالی رسانده‌اند و البته نتیجه‌ای هم نگرفته‌اند. ما نیز پیمانی با خدای خود بسته‌ایم و راهی را با توکل او در پیش گرفته‌ایم و در این راه خود را به او سپرده‌ایم و از احدی از بندگان خدا انتظار لطف و عنایت نداریم.

قصد من از این نامه یادآوری اصول و ارزش‌هایی است که جزو بدیهی ترین و مقدس ترین اصول نهضت ما تلقی می‌شد و امروز متأسفانه در سخن و عمل آشکارا نفی و نقض می‌شود.

انقلاب ما برای دنیای معاصر پیام پیشرفت و توسعه و علم و فناوری و حتی دموکراسی و آزادی بیان نداشت، چرا که در این عرصه ها دیگران گام‌هایی بسیار بلند برداشته‌اند و تجاربی عظیم اندوخته‌اند که سرمایه ما و انقلاب ما باید تلقی شود. آن چه این انقلاب را از سایر انقلاب‌های جهان متمایز می‌ساخت پیام معنوی و اخلاق برای بشریت گرفتار آمده در زندگی مصرف زده و مادی امروز بود. و همین پیام و ویژگی بود که نظر دنیا را به انقلابی به نام دین به رهبری مردی روحانی جلب کرد. به گمان صرفنظر این که از آغاز انقلاب چه در دهه اول و چه در دهه‌های بعدی تا چه انقلاب در تحقق این پیام موفق بوده که البته جای نقد و بحث فراوانی است، مرحوم امام بیش از همه به این ویژگی توجه داشت. ایشان در نامه به گورباچف او را به عبور از مارکسیسم به سوی آزادی و دموکراسی تشویق نکرد، آن راهی بود که لامحاله بشر امروز در آن حرکت می‌کند، قصد امام از آن نامه آن گونه که در ملاقات با ادوارد شوارد نادزه به وی متذکر شد، گشودن درهایی به سوی آسمان به روی آقای گورباچف بود. آن نامه تنها یک پیام داشت و آن این بود که مشکل شما در پیروی از مارکسیسم قبل از دیکتاتوری و فراتر از محرومیت از حقوق و آزادی‌های اساسی، مادیت زمینی و محرومیت از اخلاق و معنویت آسمانی بود بنابراین با افتادن به دامان دنیای مادی و اسارت در زندگی مصرف زده و عاری از معنویت غرب سرمایه‌داری اشتباه گذشته را تکرار نکنید.

 

حضرت آیت الله خامنه‌ای

امروز ملت‌های مسلمان منطقه یکی پس از دیگری علیه ظلم و استبداد و تحقیر به پا خاسته‌اند و با سرنگونی دیکتاتور و فروپاشی نظام استبداد طالب تجربه دنیای جدید و زندگی بهتر هستند. اگر مطلوب آن‌ها علم و فناوری و توسعه و رفاه باشد، بی شک ما و شما به علت تورم و گرانی و بیکاری و رشد صفر درصدی اقتصادی و کاهش تولید ملی و … که همگی محصول مدیریت ناکارآمد و بی کفایت کنونی است اگر در این زمینه حرفی برای آن‌ها داشته باشیم این است که نمونه کنونی ایران را الگوی خود قرار ندهند. و راهی که ما رفته‌ایم نروند. اما اگر مطلوب آن‌ها اخلاق و معنویت باشد، یعنی همان که پیام اصلی و وجه تمایز انقلاب ما از دیگر انقلاب‌های جهان بود، شما به عنوان رهبر جمهوری اسلامی در این زمینه کدام دستاورد ملموس و عملی نظام را به آن‌ها ارائه خواهید فرمود؟ دروغ و تظاهر و ریای مسؤولان کشور با مردم را و یا بررگترین فساد مالی تاریخ کشور را؟ و یا رعایت خلاف مروت و انسانیت مأموران و مسؤولان با شهروندان را؟

 

رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران

ما تا پیش از این خوانده و از منابر شنیده بودیم که حکومت و حاکم اسلامی مسؤولیت تأمین زندگی خانواده زندانیان را بر عهده دارد. اگر چه این مهم هیچ‌گاه در طول سال‌های انقلاب عملی نشد، اما متقابلاً نیز هرگز تصور نمی‌کردیم نظام اسلامی شهروندانی را به اتهام کمک مالی به خانواده‌های زندانیان سیاسی دستگیر و ماه‌ها درسلول‌های تاریک و نمور انفرادی تحت بدترین شرایط زندانی و به حبس‌های طویل المدت محکوم کند. ما نشینده بودیم و به مخیله مان هم خطور نمی‌کرد خانواده‌های زندانیان سیاسی به خاطر برگزاری میهمانی افطار مورد یورش مأموران حکومت قرار گیرند و امنیتشان تهدید شود و زن و فرزند ایشان بازداشت شوند. ما هرگز تصورش را هم نمی‌کردیم نظام اسلامی در اقدامی سازمان یافته تأکید می‌کنم در اقدامی سازمان یافته و برنامه ریزی شده منتقدان و مخالفان خود را علاوه بر زندان از کار و شغلی که دارند اخراج کند تا خانواده‌ آن‌ها نیز به سزای فعالیت سیاسی نان آورشان از حداقل تأمین اقتصادی و معیشتی محروم شوند. دادستان کل کشور به صراحت می‌گوید از تابعیت دوگانه آقای خاوری و زندگی خانواده وی در کانادا بی‌خبر بوده است. بی شک مأموران امنیتی نیز از این امر بی‌خبر بوده‌اند. اما آنان از خصوصی‌ترین امور خانوادگی زندانیان سیاسی اطلاع دارند و هم در آن دخالت می‌کنند تا آن جا که به نیت تقویت و خدمت به ولایت با تهدید ارعاب مانع ازدواج فرزندان آن‌ها می‌شوند. ما هرگز تصور هم نمی‌کردیم که وضعیت اخلاق و انسانیت در این کشور به چنین ابتذالی کشیده شود که فرزندان به جرم تلاش پدران برای اعتلا و سربلندی کشور نه تنها از تحصیلات عالی و تحصیل در خارج کشور محروم شوند، بلکه زندگی خصوصی آینده آنان نیز به اراده بازجویان و مأموران امنیتی رقم بخورد. ما هرگز در خواب هم نمی‌دیدیم که شرافت و انسانیت در این کشور چنان به قهقرا رود که فرزندان زندانیان از ترس این که ممنوع الخروج شده از تحصیل باز بمانند جرأت سفر به کشور و تسلای دل مادر و خانواده بی‌پناه خود را نداشته باشند و مادران نیز به تاوان فعالیت همسران ممنوع الخروج شوند و اجازه دیدار فرزندان خود در خارج کشور را نداشته باشند.

طرفداران نظریه ولایت فقیه در اثبات این نظریه استدلال می‌کنند لازمه اجرای حدود الهی به دست گرفتن قدرت است. آیا قطع کردن روزی منتقدان و مخالفان، در تنگنا قرار دادن خانواده آن‌ها و محروم کردن فرزندان آن‌ها از بدیهی‌ترین حقوق انسانی یعنی تحصیل همان حدود الهی است که نظام ولایت فقیه در ایران برای اجرای آن تشکیل شده است؟

 

حضرت آیت الله خامنه‌ای

بی‌شک شما نیز مانند من به خاطر دارید زمانی که آقای بنی صدر قبل از خروج از کشور، پنهان شده بود به دستور یکی از مقامات قضایی خانواده وی دستگیر شدند تا وی مجبور به معرفی خود شود، مرحوم آیت الله بهشتی وقتی این خبر را شنید برآشفت و ضمن مؤاخذه آن مقام قضایی دستور آزادی سریع خانواده بنی صدر را صادر کرد. آقای بنی صدر به خارج گریخت و خانواده وی نیز ممنوع الخروج نشدند و به او پیوستند تا امروز من بتوانم این ماجرا را به عنوان یک افتخار و نمونه‌ای زیبا از انسانیت و اخلاق و معنویت گمشده در این کشور به حضرتعالی یادآور شوم.

 

مقام محترم ولایت فقیه

من نه آقای بنی صدرم و نه با منافقین علیه نظام مستقر دست به قیام وشورش زده‌ام و خوشبختانه به علت این که بلافاصله بعد از برگزاری انتخابات دستگیر شده‌ام اتهامات موهومی نظیر انقلاب مخملی و راه‌اندازی تظاهرات اعتراضی و دعوت به اغتشاش و آشوب را نمی‌توان به من نسبت داد و باز خوشبختانه به خارج از کشور هم فرار نکرده‌ام بلکه اسیر شما در زندان هستم. بنابراین به چه علت باید همسر من که جز اعتراض به دستگیری من و نوشتن نامه به شوهرش در وبلاگ خود باید در خیابان مورد یورش مأموران قرار گرفته دستگیر و درزندان انفرادی نگهداری شود؟ و چرا اکنون به خاطر اعتراض به ظلمی که بر شوهر وی رفته باید محاکمه شود؟

مولای من و شما خطاب به خوارج طغیانگری که او را کافر می شمردند، می‌فرمود سه حق را در مورد شما رعایت می‌کنیم:‌ از حق بیت المال شما را محروم نمی کنیم ۲٫ از ورود شما به مسجد برای نماز جلوگیری نمی کنیم. ۳٫ با شما نمی جنگیم تا شما جنگ را آغاز کنید.

اما مسؤلان مطیع شما، شیعیان مولا و خانواده و فرزندان آن‌ها را تنها به جرم اعتراض به ظلمی که برایشان رفته نه از بیت المال که از شغل و تحصیل محروم می‌کنند و به جرم برگزاری مراسم دعای کمیل و توسل برای رهایی شوهرانشان دستگیر و محاکمه و کسانی را که در صدد کمک مالی به ایشان برمی‌آیند روانه سلول‌های انفرادی می‌کنند.

 

مقام محترم رهبری جمهوری اسلامی ایران

من حدود دو سال و نیم است که در زندان به سر می‌برم، در تمام این مدت تنها به علت این که نظرات خود را در باره مسائل کشور به صورت کاملاً قانونی منتشر ساخته‌ام، برخلاف قانون در شرایط انفرادی نگهداری می‌شوم. قصد من از این نامه چنان که گفتم نه شکوه به شماست و نه انتظار رسیدگی به این ظلم آشکاراز جانب شما. تنها از شما می‌پرسم برمبنای کدام معیار اخلاقی و انسانی مقامات قضایی مطیع اوامر حضرتعالی حق دارند به منظور اعمال فشار و وادار کردن من به سکوت و عدم اظهار نظر در باره امور کشور، همسرم را دستگیر و محاکمه کنند؟

من نگران محکومیت و حبس همسرم نیستم و محکومیت او مانع اظهار نظر من در باره مسائل کشور نخواهد شد، بی شک شریک و همراه زندگی من این ظلم را نیز تاوان ادامه راهی می‌داند که مشترکاً برگزیده‌ایم. دخترانم نیز خدایی دارند مهربان‌تر و رحیم تر و کریم‌تر از آن که آنان را نیازمند خلقش کند. من به این می‌اندیشم نظامی که با این سرعت در سراشیبی سقوط اخلاقی و معنوی حرکت می‌کند چه سرنوشتی خواهد یافت و این ملت چه تاوان سنگینی از این بابت خواهد پرداخت. من تنها این را می‌فهمم که آن چه که امروز به نام دین و نظام دینی در این کشور اجرا می‌شود هیچ نسبتی با دین ندارد و مسؤلانی که آمر و عامل این امور هستند هیچ نسبتی با دین و خدای دین ندارند.

زندان اوین سید مصطفی تاجزاده

مهرماه ۱۳۹۰

منبع: سایت کلمه