خانواده های زندانیان تبعید شده: حکم به مجازات ما داده اند

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» چه کسی پاسخگوی مرگ همسر و مادر پیمان است

تعدادی از زندانیان سیاسی به حبس در تبعید محکوم شده و سالهاست کیلومترها دورتر از محل سکونت خانواده هایشان زندانی هستند، بستگان این زندانیان  در مصاحبه با “روز” خواهان انتقال آنها به زندان اوین یا زندان های نزدیک محل سکونتشان شدند.

روز چهارشنبه مادر و همسر امیررضا (پیمان) عارفی یکی از زندانیان سیاسی که به زندان مسجد سلیمان تبعید شده هنگام بازگشت از ملاقات با  او، در تصادفی جان باختند. آقای عارفی بیش از ۵ سال بود که بدون مرخصی در زندان به سر می برد و حالا با مرگ مادر و همسرش، به او مرخصی داده اند تا در مراسم تشییع و خاکسپاری اعضای خانواده اش شرکت کند.

خانواده های احمد کریمی، مجید دری، سعید متین پور و شبنم و فرزاد مددزاده که همگی کیلومترها دور از آنها در زندان به سر می برند در مصاحبه با “روز” می پرسند: چه کسی پاسخگوی مرگ مادر و همسری خواهد بود که اگر فرزندشان را به ناحق به زندان مسجد سلیمان تبعید نمی کردند گذار آنها هم به این جاده نمی افتاد و چنین فاجعه ای رقم نمی خورد؟

آنها می گویند سالهاست با استرس و نگرانی مسافت های طولانی را طی می کنند بلکه دقایقی بتوانند عزیزان شان را ملاقات کنند و بیشتر مواقع امکان طی این مسافت های طولانی را ندارند در نتیجه هم زندانی بی ملاقاتی می ماند هم خانواده ها محروم می شوند از ملاقات و همین تبعید و مسائلی که به دنبال دارد ظلم و مجازات خانواده هایی است که هیچ جرمی مرتکب نشده اند.

اما حبس در تبعید از نظر حقوقی چه موضوعیتی دارد؟ فریده غیرت، حقوقدان و وکیل دادگستری در مصاحبه با “روز” می گوید که  طبق آئین نامه سازمان زندان ها، مجازات زندان برای زندانی باید در شهری باشد که خانواده او در آنجا سکونت دارند برای اینکه در نظر گرفته شده که ملاقات ها میسر باشد و حبس در تبعید موضوعیتی ندارد.

خانم غیرت توضیح می دهد: “البته ما یک مجازات تبعید داریم که جدای این مسائل است و نمی بایست در مورد این سری متهمین یا به قول آقایان محکومین صادر و به مرحله اجرا در بیاید. ولی متاسفانه در چند سال اخیر مجازات های زندان را همراه با تبعید در نظر گرفته اند که این خیلی شدید است و همانطور هم که بارها گفته شده این در حقیقت مجازات خانواده ها است. چون زندانی در زندان است و خانواده ها هستند که امکان ملاقات را اکثرا از دست می دهند. این هم مجازات مضاعف است و هم قابل قبول نیست و خلاف است.”

این حقوقدان می گوید: “محکومانی داشته ایم در موارد نادر که نفی بلد می کنند از شهر خودش باید به خارج برود و اینها بسیار نادر بوده اما آنچه الان می شود را نداریم. حتی نفی بلد هم سالیان سال بود نداشتیم اما در سالهای اخیر متاسفانه دیده ایم مجازات های زندان را که طولانی هم هستند با تبعید همراه کرده اند. حبس در تبعید نداریم اصلا ولی این چیزی است که چند سالی است دارند رویه می کنند. این یک نوع مجازات خانواده زندانی است در حالیکه آئین نامه سازمان زندان ها می گوید نباید به خانواده ها فشاری بیاید. امکان ملاقات باید برای شان میسر باشد و .. اما در کمال تاسف دقیقا خلاف این عمل می کنند.”

پیشتر محمد سیف زاده، حقوقدان و عضو کانوان وکلای حقوق بشر هم به “روز” گفته بود که “حبس در تبعید را مجازات تکمیلی می گویند که برای زندانیان سیاسی و مطبوعاتی نمی توان علاوه بر مجازات هایی که دارند، مجازات های تکمیلی اعمال کرد اما در جرایم عادی، وقتی حداکثر مجازات برای متهم کافی نباشد و تغییری در رویه و اخلاق رفتارش ندهد می توان غیر از مجازات خودش، مجازات تکمیلی هم در نظر گرفت.”

او نیز تاکید کرده بود که در آیین نامه زندان ها، هر فردی که محکوم به زندان می شود باید محکومیت اش را در زندانی بگذراند که نزدیک خانواده اش باشد و بتواند با او ملاقات داشته باشد.

 

مشکلات خانواده های زندانیان تبعیدی

اما خانواده های زندانیانی که به حبس در تبعید محکوم شده اند با چه مسائل و مشکلاتی مواجه هستند؟

احمد کریمی به ۱۵ سال حبس در تبعید در زندان گنبدکاووس محکوم شده و از مهرماه ۸۹ در این زندان به سر می برد. جمیله کریمی، خواهر احمد کریمی در مصاحبه با “روز” می گوید: “واقعیت این است که ما زیاد نمی توانیم برویم چند ماه یکبار می رویم. الان ۴ ماه است نتوانسته ایم برویم و مادرم احمد را مرداد ماه ملاقات کرده. خود احمد که می گوید اصلا نیایید هم به خاطر طولانی بودن راه و مشکلاتی که در راه است هم به خاطر اینکه سن مادرم زیاد است و با اتوبوس که اصلا امکان مسافرت ندارد با قطار هم که می رویم وقتی بر میگردیم تمام بدنش کهیر می زند. دکتر می گوید از اعصاب است و .. احمد می گوید نیایید و من بیشتر نگران می شوم.”

او می افزاید: “ملاقات هم که می رویم ۲۰ تا ۲۵ دقیقه ملاقات انجام می شود که رئیس حراست آنجا هم می نشیند کنار ما و هر چه می گوییم یادداشت می کند. مادر من فارسی اش زیاد خوب نیست و ترکی حرف می زد و گیر داده که فارسی حرف بزنید تا من بفهمم. که این باعث ناراحتی و عصبانیت احمد هم شده. واقعا شرایط سختی است.”

خانم کریمی با اشاره به جان باختن همسر و مادر پیمان عارفی در تصادفی در راه بازگشت از ملاقات با فرزندشان می گوید: “احمد بعد از اتفاقی که برای خانواده پیمان عارفی افتاده خیلی ناراحت بود و خیلی روحیه اش را از دست داده، زنگ زده بود و می گفت نیایید و نمی خواهم بیایید ملاقات و .. خود ما هم به شدت ناراحت شدیم. اگر پیمان را به زندان مسیجد سلیمان نمی فرستادند که خانواده او گذارشان به این جاده نمی افتاد. واقعا نمی دانیم چه باید بگوییم و احمد هم که می گوید می ترسم همین بلا سر شما بیاید و ملاقات من نیایید.”

خواهر احمد کریمی خواستار انتقال برادرش به زندان اوین است و می گوید: “ما بارها درخواست داده ایم. بارها به دادستان گفته ایم که بیاورید تهران. زندان که زندان است این بچه ها در ۴ دیواری هستند و حتی از آب و هوای بیرون خبر ندارند. بارها ما از احمد پرسیده ایم هوای گنبد چطور است می گوید نمی دانم. اینجا هم بود همانطور بود. این واقعا اذیت خانواده ها است. خانواده پیمان می گفتند ۱۰ ساعت در راه هستیم ما ۱۲ ساعت در راه هستیم خب اگر اوین بودند این بچه ها چه فرقی برای مسولان داشت؟”

احمد کریمی تاکنون از مرخصی محروم بوده و خواهرش می گوید: “ما درخواست مرخصی دادیم ولی یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان وثیقه خواستند اینقدر سنگین بود که نتوانستیم تامین کنیم. یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان وثیقه می خواستند که احمد ۳ روز بیاید مرخصی.”

فاطمه باغچه غازی، مادر احمد کریمی هم پیشتر و زمانی که فرزندش را به زندان گنبدکاووس منتقل کردند به “روز” گفته بود که حبس در تبعید فرزندش را مجازات خانواده او میداند: “خانواده ها را خیلی اذیت می کنند. بچه های ما که در زندان اذیت می شوند اما اکنون گویا خانواده ها را هدف گرفته اند. من تمام زندگی ام با حقوق بازنشستگی همسر مرحومم می گذرد که باید همه آن را هزینه رفت و آمد بکنم تا جگر گوشه ام را ببینم. احمد کمک خرج من بود و مدام می گوید من الان باید به شما کمک کنم نه شما به من و خیلی ناراحت است.”

مجید دری، فعال دانشجویی هم ابتدا به زندان بهبهان و حالا به زندان کارون اهواز تبعید شده است. مجتبی دری، برادر مجید دری در مصاحبه با “روز” میگوید: “ما بارها گفته ایم که با این روند مخالف هستیم و این یک ظلم مضاعفی است برای خانواده ها. علاوه بر اینکه بچه ها را با آن وضعیت و مشکلات گرفته و زندانی کرده اند، خانواده ها مدام در استرس و نگرانی هستند. بارها به صورت کتبی و به صورت شفاهی به مسولین گفته ایم که بچه هایی که از شهرشان دور کرده اند مثل مجید، ضیا و پیمان عارفی و بقیه دوستان، ملاقات شان خیلی سخت است. حالا شما ببینید اتفاقی که برای خانواده پیمان عارفی موقع بازگشت از ملاقات افتاد؟ ما به شدت متاسف شدیم. بارها به مسولین متذکر شده بودیم که شما چنین می کنید، خانواده ها سنی ازشان گذشته و خیلی مشکلات دیگر برای خانواده پیش می آید. خود ما تقریبا ۴ سال است اگر زمانی که مجید در اوین بود را در نظر نگیریم، ۴ سال است با همین خطرات و مشکلات به صورت زمینی و هوایی برای ملاقات مجید سفر کرده ایم و هر بار ممکن بوده اتفاقی بیفتد. ما چندین بار گفته ایم که اصلا نه تخفیف در مجازات می خواهیم، نه عفو می خواهیم نه بخشش، ما فقط می خواهیم حالا که به صورت ناحق به بچه های ما حکم دادید حداقل بیاورید تهران، بیاورید اوین نزدیک خانواده تا ما حداقل یکبار بتوانیم مجید را ببینیم. من نمیدانم مسولان چه فکری می کنند حتی هفته ای یک بار را هم دریغ می کنند از خانواده ها چون با این وضعیت مسافت ها امکان رفتن  برای ملاقات هر هفته نیست.

آقای دری می افزاید: ما در این چند روزه واقعا نمی دانیم چه باید بکنیم. اینقدر فشار روحی روی ما زیاد است چون ما خانواده پیمان را شناخت داشتیم همین چند وقت پیش که مجید مرخصی آمد خانواده اش آمدند دیدن مجید و ما. اصلا این اتفاقی که افتاد برگشت پذیر نیست و سوال من از مسولین این است که چه کسی می خواهد پاسخگو باشد؟ در چه حدی می خواهند پاسخگو باشند و چطور می خواهند سر و ته قضیه را هم بیاورند. این دو نفر از دست رفتند و از دست هیچ کسی کاری بر نمی آید.”

آقای دری با طرح این سوال که اگر خود مسولان جای آنها بودند چه می کردند می گوید: “پدر و مادرم باز هم رفته اند به خود اقای دادستان نامه داده اند، به معاونش نامه داده اند، به مجلس نامه دادیه ایم به هر جایی که امکان داشته رفته ایم و گفته ایم که بچه های ما را بیاورید تهران. این مسافت خیلی دور است و جاده خطرناک است. من خودم این جاده ها را رفته ام و میدانم چقدر سخت است. پدر و مادر من سنی ازشان گذشته و واقعا سخت است ۲۰ ساعت تا ۲۵ ساعت توی ماشین بنشینند بروند انجا و با برخوردهای زننده ای که آنجا می شود فقط نیم ساعت ملاقات می دهند و از لحاظ روحی خیلی اذیت می کنند بعد باید همین مسافت را برگردند. این هم فشار روی خانواده است هم فشار روی خانواده. من واقعا فکر می کنم آقای عارفی چرا باید در چنین شرایطی باشد و دو عزیزش را از دست بدهد؟ چه کسی می خواهد پاسخگو باشد؟ خیلی های دیگر هستند گنبد، زنجان، بهبهان، اهواز و جاهای دیگر خانواده ها ناچار رفت و آمد می کنند. اصلا می گفتند شما پدر و مادر پیر بیایید بروید زندان، خیلی بهتر بود از اینکه بچه ها را چنین بلایی سرشان بیاورند. فقط یک سوال دارم از مسولین که اگر خودشان در چنین شرایطی بودند چه می کردند؟”

او می افزاید: “این همه وعده دادند گفتند تخفیف مجازات و آزادی می دهیم و هیچ خبری نشد. نمیدانم چرا و واقعا باید اتفاقات این چنینی بیفتد تا به فکر بیفتند و بعد از ۵ سال به یک زندانی مرخصی بدهند؟ واقعا چطور می توانند کسانی که زیر بار این مسولیت هستند راحت بخوابند کنار خانواده هایشان؟”

سعید متین پور اما در بند ۳۵۰ زندان اوین زندانی است و خانواده او در زنجان سکونت دارند. آقای متین پور به ۸ سال حبس تعزیری محکوم شده و عطیه طاهری، همسر او به “روز” می گوید: “ما هر هفته می رویم ملاقات سعید و ۵ سال است این مسافت را تا تهران طی می کنیم تا با سعید ملاقات کنیم چون این یک دلگرمی برای زندانی است تا متوجه باشد خانواده پشت او است و برای او تکیه گاه است. اما مسافت های طولانی تر و مشکلات دیگری که خانواده ها دارند واقعا طاقت فرساست.”

او توضیح می دهد: “خیلی سخت است و واقعا مسافت آزاردهنده است شما تصور کنید ۵ ساله هر هفته من مدام این مسیر را رفت و آمد می کنم اما برای من مهم است سعید حداقل آسایش را داشته باشد. فعالان حقوق بشری که پی گیر زندانیان هستند بیشتر اوین را می بینند و مشکلات زندانیان زندان اوین را بیشتر پی گیر هستند البته این فکر من بوده و با همین تصور کنار آمدم با اینکه سعید اوین باشد و ما شرایط سخت و این سمافت ها را تحمل کنیم.”

همسر سعید متین پور از استرس هایی سخن می گوید که بخشی از زندگی آنها شده: “استرس و نگرانی برای ما تازگی ندارد شاید برای خیلی ها تازگی داشته باشد ولی ما هر هفته این استرس را زندگی می کنیم  یعنی تمام زندگی ما این استرس هاست می رویم و برمیگردیم سعید تلفنی ندارد تا هفته بعد که برویم و هم ما خبردار شویم هم سعید از ما. همیشه هم می گوید من مدام در نگرانی و استرس هستم که شما رسیدید و چه شد مشکلی پیش نیامد و جاده چی شد و .. ولی ما ۵ ساله دیگه با این مساله زندگی می کنیم. هر بار که می روم و برمیگردم مادرم همیشه می گوید می روی ولی نمی دانم بر می گردی یا نه و .. این مسائل است و بخشی از زندگی ما شده.”

شبنم مددزاده در زندان اوین و برادر او در زندان رجایی شهر زندانی هستند و خانواده آنها در تبریز سکونت دارند. عبدالعلی مددزاده که هر دو فرزندش بیش از ۵ سال است از مرخصی محروم هستند به “روز” میگوید: “۵ سال است من این مسافت ها را می روم و برمیگردم تا هم خبری از بچه هایم بگیرم و آنها را ملاقات کنم هم پی گیر وضعیت انها باشم. ۵ سال است که از طرفی باید بروم اوین برای ملاقات شبنم و از طرفی بروم رجایی شهر تا فرزاد را ملاقات کنم و این دردها اینقدر کهنه شده که دیگر نمی توانم حرفی بزنم.”

زندانیان تبعیدی

در حال حاضر بیش از ۶۱ زندانی سیاسی یا عقیدتی در تبعید یا زندان هایی کیلومترها دور از محل سکونت خانواده هایشان زندانی هستند. از فعالین دانشجویی و زندانیان سیاسی بازداشت شده پس از انتخابات ۸۸ تا دراویش زندانی، بهائیان و زندانیان سیاسی کرد و عرب.

ضیا نبوی، مجید دری، پیمان عارفی، عبدالرضا قنبری، ابوالفضل عابدینی، حامد روحی نژاد، هادی قائمی،  احمد کریمی، علی ناظری، ایوب پرکار، فاطمه رهنما اسماعیل زرگر، احمدرضا احمدپور از جمله زندانیانی هستند که زندان های گنبد کاووس، مسجد سلیمان، کارون اهواز، سپیدار اهواز، بهبهان، زنجان، برازجان و زابل به تبعید گاه آنها تبدیل شده است.

مجید توکلی، شبنم و فرزاد مددزاده، سعید متین پور، حسین رونقی ملکی، زانیار و لقمان مرادی، محمد حسن یوسف پورسیفی آیت مهرعلی بیگلو، شهرام رادمهر، محمود فضلی، بهبود قلی زاده و لطیف حسنی هم زندانیانی هستند که در زندان های اوین و رجایی شهر زندانی هستند در شرایطی که خانواده های آنها کیلومترها دورتر و در تبریز، ملکان، رشت، شیراز و کردستان ساکن هستند.

زندان رجایی شهر هم تبعید گاه تعداد زیادی از زندانیان سیاسی طی سالهای اخیر بوده است. حکم تبعید این زندانیان هم عموما از سوی سه قاضی دادگاه انقلاب یعنی پیرعباسی، صلواتی و مقیسه صادر و امضا شده است.