محمد مصطفایی، وکیل دادگستری و پروین تاجیک، خواهر عبدالرضا تاجیک اظهارات روز گذشته دادستان تهران را تکذیب و در مصاحبه با “روز” اعلام کردند دادستان دروغ می گوید.
پروین تاجیک گفت: “بسیار متاسف ام از اینکه دادستان چنین موضعی گرفته و می گوید هتک حرمت صحت ندارد در حالیکه یکشنبه هفته گذشته، دادیار شعبه اول دادسرای اوین بنده را احضار کرد و رسما درباره هتک حرمت صورت گرفته توضیح داد.”
محمد مصطفایی نیز گفت: “آقای دادستان باید بداند با دروغ نمی توان افکار عمومی را اغفال کرد. دادستان باید از انگ هایی که به دیگران میزند خجالت بکشد.”
جعفری دولت آبادی روز گذشته از سویی “هتک حرمت” نسبت به عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار زندانی را تکذیب کرده و از سوی دیگر مدعی شده بود محمد مصطفایی “به دلیل اتهام سوء استفاده مالی از مدتها پیش تحت تعقیب قرار داشته و متواری شدن وی به دامان کشورهای خارجی نیز به همین دلیل بوده است”.
خواهر عبدالرضا تاجیک: برای دادستان تهران متاسفم
در حالیکه نامه خانواده عبدالرضا تاجیک به دادستان تهران برای پی گیری موضوع “هتک حرمت” به این روزنامه نگار در حضور نماینده دادستان و بازپرس پرونده، تاکنون بی پاسخ مانده و خانواده این روزنامه نگار زندانی علیرغم پی گیری های فراوان تاکنون موفق به دیدار با دادستان تهران نشده اند، جعفری دولت آبادی “هتک حرمت” نسبت به آقای تاجیک را تکذیب کرد.
پروین تاجیک، خواهر عبدالرضا تاجیک که هفته گذشته بعد از اعلام خبر “هتک حرمت” نسبت به برادرش به دادسرای اوین احضار شده بود در واکنش به سخنان روز گذشته دادستان تهران، به “روز” می گوید: “واقعا متاسف ام که هفته گذشته دادیار شعبه اول دادسرای اوین، رسما درباره این هتک حرمت به ما توضیح داد و اکنون آقای دادستان می گوید کذب است و صحت ندارد. من واقعا در تعجب ام از اظهارات دیروز دادستان و میخواهم ایشان را ببینم و بگویم که من تاکنون خیلی خوش بین بودم و فکر میکردم شما از این مسائل اطلاعی ندارید و با این روال موافق نیستید اما می بینم که کاملا اشتباه میکرده ام.”
خانم تاجیک توضیح می دهد: “عبدالرضا در روزی که با او ملاقات کردیم به شدت عصبانی و ناراحت بود و هیچ توضیحی درباره هتک حرمت صورت گرفته نداد.اما بعد از نامه ای که ما نوشتیم و منتشر کردیم من را به دادسرای اوین احضار کردند و تحت بازجویی قرار گرفتم. برخورد آقای فراهانی، دادیار اظهار نظر دادسرای اوین هم بسیار محترمانه و خوب بود و رضا را نیز احضار کرد و از زندان آوردند و به صورت جداگانه، هر دو نفر ما بازجویی شدیم. آقای فراهانی اعتقاد داشت که هتک حرمت، شامل گفتن ناسزا تا تجاوز می شود و می گفت که چرا مصاحبه کرده اید و چرا کلی گفته اید و توضیح بیشتری نداده اید و این کلی گویی معانی دیگری میدهد و… من هم گفتم که برادر من آدمی محجوب و ماخوذ به حیاست و هیچ توضیحی به ما نداده. در اصل در روز ملاقات تنها هم نبود و دو سه نفر دیگر هم حضور داشتند و او فقط در همین حد توانست به ما بگوید؛ ما هم بیش از این چیزی نمی دانستیم. ضمن اینکه معنی ای که مد نظر شما است هرگز به ذهن ما خطور هم نکرده است. بعد آقای فراهانی گفت که «هتک حرمت همین معنی را می دهد اما وقتی کسی را بازداشت می کنند و می آورند لباس هایش را در می آورند و تفتیش بدنی میکنند و متاسفانه این وسط، برخی افرادی هم هستند که مسخره بازی و مچل بازی در می آورند». این عین گفته های دادیار است و نمیدانم «مچل بازی» چه مفهومی میدهد اما آیا این هتک حرمت نیست؟ اینکه زندانی را لخت کنند و به گفته آقای فراهانی، افرادی هم مسخره بازی و مچل بازی در بیاورند هتک حرمت نیست؟ آقای دادستان بگویند این امر چه اسمی دارد؟ وقتی زندانیان را در ابوغریب و گونتانامو نشان میدادند که امریکایی لختشان کرده اند و… فریاد وااسفا سر میدهند آقایان ؛حالاباید بگویند که برای دیگران عیب است و برای ما نیست؟ عراقی ها را لخت کنند و هتک حرمت کنند زشت است و با فرزندان ما این کار را بکنند زشت نیست؟ چطور این برخوردها را هتک حرمت نمیدانند؟”
صدور و ثبت قرار کفالت برای رضا تاجیک
خواهر عبدالرضا تاجیک سپس با ابراز تاسف از اظهارات دیروز دادستان می افزاید: “همان روز آقای فراهانی از من پرسید چرا با بیگانگان مصاحبه کرده ای و من هم گفتم من باید از برادرم دفاع کنم و کاری جز دفاع از برادرم نکرده ام؛ وقتی نامه می نویسیم هیچ جوابی نمی دهند، هیچ یک از پی گیری های ما به نتیجه ای نمی رسد و امکان دیدار با دادستان را هم نداریم ناچاریم صدایمان را بلند کنیم که به گوش شما برسد؛ مثل الان که مصاحبه کردم، صدایم را بالا بردم، شما شنیدید و دارید پاسخ می دهید. بعد ایشان از من خواستند که مصاحبه نکنم من هم گفتم باشد نمی کنم تا روال پرونده طی شود و از ما کفالت و فیش حقوقی خواستند تا رضا را آزاد کنند. روز بعد کفیل را فرستادیم اما گفتند باید دو نفر کفیل باشند و دو نفر رفتند و کفالت ثبت شد. حالا ده روز بیشتر است که منتظر آزادی رضا هستیم، اما نه تنها از آزادی او خبری نشد که دادستان هم می آید و امری را تکذیب میکند که دادیار بر آن صحه گذاشته است. امری که خود برادرم تاکنون نتوانسته جزئیات آن را برای ما توضیح دهد و ما جزئیات را از دادیار شنیده ایم. حتی دادیار شعبه یک دادسرای اوین رسما به من گفت کاش مصاحبه میکردی و از دستگاه قضایی می خواستی جلوی این رفتارها و برخوردهای زشت را بگیرند. اکنون می بینم آقای دادستان صورت مساله را پاک و ما را متهم به شایعه پراکنی و دروغ گویی و تماس با معاندین نظام میکند. این نوع برخوردها و حرف زدن ها برای دستگاه قضایی خیلی زشت است واقعا.”
خانم تاجیک با بیان اینکه نامه خانواده او به دادستان تهران بی پاسخ مانده است می گوید: “هر روز با دفتر دادستان تماس می گرفتم اما جوابی نبود تا روز شنبه که مسئول دفتر ایشان گفتند نامه ات را دادستان خوانده است و بیایید اینجا صحبت کنیم. گفتم من از ورامین می آیم و سخت است اما گفت بیایید. رفتم ولی مرا نپذیرفتند. به سرباز دم در گفته بودند بگویید نامه اش را بنویسد. گفتم من که نامه ام را داده ام و گفتید دادستان خوانده و اصلا خودتان گفتید بیایم. اما گفتند باز بنویس و من باز نوشتم و دادم اما از همان روز تاکنون هر بار به دفتر دادستان زنگ میزنم تا صدای مرا می شنوند و خود را معرفی میکنم گوشی را قطع می کنند. دیروز با خواندن صحبت های دادستان تازه متوجه شدم چرا تلفن را نیز قطع میکردند؛ گویا بنا داشتند اینگونه جواب ما را بدهند. الان مخصوصا بیشتر میخواهم آقای دادستان را ببینم و بگویم واقعا متاسف ام که به شما خوش بین بودیم و فکر میکردیم شما با روال فعلی موافق نیستید و اطلاعی هم ندارید. اما آیا این کارهایی که کرده اند هتک حرمت نیست؟ از نظر شما هتک حرمت چیست؟ لطفا معنا کنید؟”
دادستان حرفی برای گفتن نداشت
خانم تاجیک که بعد از ثبت کفالت برای برادرش در انتظار آزادی او به سر می برد می افزاید: “هفته گذشته عبدالرضا زنگ زد؛ حالش خوب بود و فردا نیز با او ملاقات داریم و امیدوارم همچنان که قول داده اند و کفالت ثبت شده او را هر چه زودتر آزاد کنند.من مدام تصور میکردم دادستان تهران کاری میکند و کمکی میکند اما دیروز آب پاکی را ریخت روی دست ما. در عین حال واقعا متاسف ام برای خودم، کشورم، مردمم، فرهنگم و برای دادستان که به این راحتی با واژه ها بازی میکنند و به این راحتی از اساس منکر همه چیز می شوند و انگ و تهمت می زنند.”
دادستان تهران دیروز در مراسم افتتاح ساختمان جدید معاونت نظارت بر زندان های دادسرای تهران، سایت های خبری را سایت های معاندی خواند که با طرح مباحث ساختگی و دروغ، سعی در مشوش جلوه دادن اوضاع دارند و در روزهای اخیر درباره برخی از زندانیان نیز مباحث کذبی مطرح کرده اند.
جعفری دولت آبادی سپس بدون اینکه نامی از عبدالرضا تاجیک بیاورد گفت: “به نقل از یک فرد زندانی، ادعای هتک حرمت منتشر شده بود که نامبرده در پی تحقیقات صورت گرفته اعلام کرد چنین مطلبی صحت ندارد.”
محمد مصطفایی: دادستان تهران خجالت بکشد
دادستان تهران همزمان درباره محمد مصطفایی نیز با طرح این ادعا که این وکیل دادگستری به دلیل اتهام سوء استفاده مالی از مدتها پیش تحت تعقیب قرار داشته و متواری شدن وی به دامان کشورهای خارجی نیز به همین دلیل بوده، گفته است که مسلما کانون وکلا نیز از چنین معدود افرادی تبری می جوید.
این اظهارات، واکنش محمد مصطفایی، وکیل دادگستری و حقوقدانی که بعد از صدور حکم جلب و گروگانگیری اعضای خانواده اش توسط دستگاه امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی ناچار از ترک کشور شد را در پی داشت.
آقای مصطفایی که اکنون در کشور نروژ به سر می برد روز گذشته در مصاحبه با “روز”، دادستان تهران را متهم به دروغگویی کرد و گفت که دادستان باید از این انگ زنی ها و این نوع دروغ ها خجالت بکشد.
او توضیح میدهد: “اولا دادسرای اوین، یک دادسرای امنیتی است که به جرایم امنیتی رسیدگی میکند و این اتهام مالی که مدعی هستند چه ربطی به این دادسرا دارد؟ طرح پرونده من در این دادسرا نشان از پرونده سازی برای من دارد. ثانیا تا دوم مرداد که مرا به این دادسرا احضار کردند و مورد بازجویی قرار دادند، من پرونده ای نداشتم که دادستان ادعا میکند از مدتها پیش تحت تعقیب بوده ام و این ادعا کاملا کذب است. دوم مرداد بازپرسی شعبه 2 امنیت دادسرای اوین مرا احضار کرد و چندین صفحه صورت جلسه از من گرفت و سئوال های مختلفی از جمله درباره فعالیت های من درباره نوجوانان مطرح کرد و من به کلیه ابهامات پاسخ دادم و بازپرس در نهایت به من گفت شما آزاد هستید و هیچ اتهامی هم متوجه من نبود. هرچند فردی از وزارت اطلاعات آنجا بود که مرا تهدید هایی هم کرد اما بازپرس گفت شما بروید و من بیرون آمدم؛ اما اینکه چطور شده بعد از بیرون آمدن من از دادسرا، نظر بازپرس تغییر کرده خدا عالم است اما آنچه مشخص است اینکه کسانی که شروع به پرونده سازی برای من کرده بودند وقتی دیده اند بازپرس زیر بار عملی غیر قانونی نمی رود به نحوی او را مجبور به اینکار کرده اند و شب من از طریق پدر همسرم متوجه شدم همسرم را با برادر او گروگان گرفته و گفته اند تا مصطفایی نیاید آزادشان نمی کنیم. خب دادستان چرا تکذیب نمی کند که همسر مرا گروگان گرفتند و 14 روز تمام در انفرادی نگهداشتند و هیچ توضیحی درباره این عمل کاملا خلاف قانون نمی دهد؟”
دادستان دروغپردازی میکند
آقای مصطفایی در پاسخ به این سئوال که آیا این اتهامی که دادستان مطرح میکند ارتباطی با شماره حسابی که شما برای جمع آوری دیه برای نجات جان نوجوانان محکوم به اعدام باز کرده بودید دارد؟ می گوید: “درخواست از دیگران و جمع آوری مبلغی برای کمک، در هیچ جای قانون ما جرم نیست؛ اگر جرم باشد باید تمامی کسانی که حساب باز کرده اند و مجتهدین در قم و کسان دیگری که کارهای خیریه می کنند را هم تحت تعقیب قرار دهند. بارها شنیده ایم و مدارکش هم موجود است به عنوان نمونه مرحوم آیت الله بهجت حسابی باز کرده بود و مردم وجوهاتشان را به این حساب می ریختند. سال گذشته هم آقایان پرویز پرستویی، عزت الله انتظامی و پوراحمد که برای کمک به یک نوجوان محکوم به مرگ حسابی باز کرده بودند احضار شدند و پرونده شان به شعبه دیگری در دادسرای کارکنان دولت رفت و سپس هم مختومه شد چون جرمی مرتکب نشده بودند. از سوی دیگر من شاکی خصوصی هم ندارم؛ هیچ جرمی مرتکب نشده ام و برای نجات جان نوجوانان اینکار را کرده و تاکنون 18 نوجوان را از مرگ نجات داده ام. دادستان تهران واقعا باید از حرف هایی که میزند خجالت بکشد. این اصلا درست نیست که حرف بزند و با انگ زدن بخواهد آبروی کسی را بریزد. باید این امکان را به من هم بدهند که در خبرگزاری های دولتی پاسخ بدهم.”
این حقوقدان سپس با اشاره به اینکه “نه تنها سوءاستفاده ای نکرده بلکه از درآمد شخصی خود از پرونده های دیگر نیز، مبلغ سی میلیون تومان به این حساب واریز کرده که اسناد و مدارک آن و فیش های بانکی اش موجود است” می افزاید: “من برای نجات جان انسان ها اینکارها را کرده ام و به خاطر کشورم و در طول وکالتم 50 نفر را از مرگ نجات داده ام؛ حال آقای دادستان دروغپردازی میکند و و صدا و سیما هم مدعی می شود که من آمده ام از امریکایی ها دستمزدم را بگیرم! من نیازی به این ندارم در ایران خوب کار میکردم خوب زندگی میکردم. آقای دادستان و آقای ضرغامی و بقیه ای که مسئولیت دارند و قدرت دستشان است باید بدانند که با دروغ نمی شود افکار عمومی را اغفال کرد.”
آقای مصطفایی با اشاره به گروگانگیری اعضای خانواده اش می گوید: “دلیلی که من خودم را معرفی نکردم این بود که برخلاف قانون هم حکم جلب من صادر شد و هم اعضای خانواده ام گروگان گرفته شدند در حالیکه اگر چنین کار غیر قانونی نمی کردند من فردای همان روز قصد داشتم خودم را معرفی کنم. وقتی همسرم را بازداشت کردند 5 بار تا مقابل زندان اوین رفتم تا خودم را معرفی کنم اما یک قدرتی مانع شد و مدام به من می گفت که نباید اینکار را انجام دهم. من یک وکیل دادگستری هستم که دنیا مرا می شناسد؛ ترکیه که رفتم پلیس این کشور مرا شناخت و خبر حضور مرا به روزنامه رادیکال این کشور داد و بعد اتحادیه اروپا و سازمان ملل وسایر کشورها شروع به پی گیری کار من کردند و بعد از اینکه پلیس ترکیه مرا آزاد کرد به هتلی رفتم اما از سوی اتحادیه اروپا و با کمک پلیس ترکیه مرا پیدا کردند و ابتدا به سفارت فرانسه و سپس منزل یکی از سفرا بردند و امنیت مرا تضمین کردند و سپس مرا به مونیخ و از انجا هم به اسلو منتقل کردند. ترکیه هم خوب میدانست که در صورت تحویل من به ایران، قطعا منافع بسیاری را در کشورهای دیگر از دست خواهد داد و زیر سئوال خواهد رفت و… اینها را گفتم که بگویم همه برای کارهایی که انجام داده ایم ارزش قائل هستند اما یک بازپرس بی سواد حکم جلب مرا صادر می کند و سپس همسرم را گروگان می گیرد و دفترم را پلمپ می کنند وپرونده ها و وسایل شخصی ام را به غارت می برند و…”
واهمه ای از بازگشت ندارم
وی سپس خطاب به مسئولان قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی می گوید: “تمامش کنید این بازی را من هیچ واهمه ای از بازگشتن و بازجویی ندارم اگر اعلام کنید و تضمین کنید که دادرسی به شکل کاملا قانونی برگزار خواهد شد من با کمال میل برمیگردم و افتخار میکنم که در ایران خدمت کنم ولی اعمال کاملا خلاف قانونی که انجام دادند مرا ناگزیر کرد از ایران خارج شوم و این خوشایند من نیست. کارم و شغلم را از من گرفته اند و موکلینم سردرگم هستند و کسی نیست از آنها دفاع کند و…”
به آقای مصطفایی می گویم برخی رسانه ها عنوان کرده اند دلیل برخورد با شما، پرونده سکینه آشتیانی بوده است. پاسخ می دهد: “پرونده خانم آشتیانی یک سمبل است و اصرار بر جلب من نمیدانم به چه دلیلی بود؛ به هر صورت پرونده سازی کردند. وقتی 14 روز در انفرادی همسرم را نگه داشتند شما قضاوت کنید که با من چه میکردند. آیا برای یک مساله مالی که مدعی آن هستند اینقدر سر و صدا می کنند و سه نفر را گروگان می گیرند؟”
او در پاسخ به این سئوال که تکلیف پرونده ها و موکل هایتان چه می شود و آیا اقدامی برای واگذاری آنها به وکلای دیگر صورت داده اید؟ می گوید: “در این زمینه اقدام کرده ام و خیلی وکلای خوب هستند که قبول کنند اما متاسفانه دفتر مرا پلمپ کرده و تمام پرونده هایم را با خود برده اند و فعلا نمیدانم چه باید بکنم.”
آقای مصطفایی سپس می گوید قصد دارد به کار حقوقی علمی بپردازد: “من تاکنون کار حقوقی اجرایی انجام میدادم و اکنون میخواهم به سمت کار حقوقی علمی بروم. کمی که وضعیتم در اینجا تثبیت بشود درسم را ادامه خواهم داد و سعی میکنم بیشتر مطالعه کنم و به کار حقوق بشری ادامه خواهم داد. نه کار سیاسی می کنم و نه با هیچ حزب و گروه و دار و دسته ای کار دارم. هیچ ارتباطی با این طیف های سیاسی ندارم و کسی هم از این طیف ها سراغ من نیاید.”