در فواید کتاب نخواندن

بهزاد مهرانی
بهزاد مهرانی

(به بهانه‌ی نمایشگاه کتاب تهران)

گر چه مقصود از کتاب آن فن بود

گر تواش بالش کنی هم می‌شود

لیک از او مقصود این بالش نبود

علم بود و دانش و ارشاد و سود (1)

“توی دنیا دو طبقه مردم هستند، بچاپ و چاپیده، اگر نمی‌خواهی جزو چاپیده‌ها باشی، سعی کن که دیگران را بچاپی! سواد زیادی لازم نیست، آدم را دیوانه می‌کنه و از زندگی عقب می‌ندازه! فقط سرِ درس حساب و سیاق دقت بکن! چهارعمل اصلی را که یاد گرفتی، کافی است، تا بتوانی حساب پول را نگه داری و کلاه سرت نره. فهمیدی؟ حساب مهمه! باید کاسبی یاد بگیری، با مردم طرف بشی. از من می شنوی برو بند کفش تو سینی بگذار و بفروش، خیلی بهتره تا بری کتاب جامع عباسی را یاد بگیری!…(2)

هر آماری را که به عنوان سرانه‌ی مطالعه در ایران مبنا قرار دهیم، وضعیت مطالعه‌ی شهروندان ِ این مرز پرگهر فاجعه‌آمیز است. میزان فاجعه تا حدی است که برخی از مسئولان امرِ فرهنگ خواسته‌اند که قرائت قرآن و ادعیه‌ی دینی را به سرانه‌ی کتاب‌خوانی اضافه کنند تا از تلخی ِ واقعیت ارقام و آمار بکاهند.(3)

برای کتاب‌ناخوانی ما ایرانیان “دلایل” و “علل” مختلفی ذکر شده است. وضعیت نابهنجار اقتصادی، بالا بودن قیمت کتاب، سانسور کتاب و نشریات در ایران و بی‌اعتمادی مردم به کتاب‌هایی که از مجرای حکومت مجوز نشر می‌یابند و قس‌علی‌هذا.

در این نوشته قصد بر آن است که بر دو دلیل کتاب‌ناخوانی ما تاکید رود.

الف: توهم استغنا

به دلایل و علل مختلف تاریخی، ما ایرانیان به گونه‌ای عجیب از خواندن و دانستن، احساس بی‌نیازی می‌کنیم و این مهم، خود را در غلبه‌ی فرهنگ شفاهی بر کتابت، نمود و بروز داده است. گویا باور داریم که بیشتر حقایق عالم را در گذر تاریخ ِ طولانی و پر فراز و نشیبمان از طریق گوش‌هایمان دریافت داشته‌ایم و گوشمان از قصه‌ی معرفت پر است و نیازی به “قِسم چشم” نیست.(4) از این‌رو است که در مواجهه با دستاوردهای شگرف بشری که محصول تحقیق و تفحص انسان مدرن است، به خود می‌بالیم که منبع این فیوضات درعالم، ما ایرانیان/مسلمانان/ایرانیان ِ مسلمان بوده‌ایم و ما را نیازی به  رنج ِ جست‌وجو نیست. این باور‌که ما ایرانیان نخستین مبدعان منشور حقوق بشر بوده‌ایم و آن زمان که ما شکوه و جبروت داشته‌ایم، جهان در بربریت و سبعیت غوطه می‌خورده است و یا این‌که هر چه درمورد حقوق انسا‌ن‌ها و رابطه‌ی انسان-انسان و شیوه‌های جدید مدیریت و زعامت علمی و… باید بدانیم در نامه‌ی حضرت امیربه مالک اشتر بیان شده است و یا ما آنیم که در علم، ابن سیناها داشته‌ایم و ابوریحان‌ها و زکریای رازی‌ها و دیگران هر چه داشته و دارند با ارتزاق از منابع معرفتی ما به دست آورده‌اند‌، مشتی است نمونه‌ی خروار و یک است از هزار ِ این توهم استغنا. این توهم حتا ما را درشناخت منابع معرفتی ِ خودمان نیز ناتوان ساخته است. برای مثال امروز شاید کمتر ایرانی باشد که اگر از او سوال شود که آیا حافظ را می شناسد، پاسخش منفی باشد. اما شاید بسیاری‌مان از روخوانی و فهم اشعار او ناتوان باشیم.

“توهم استغنا” موجب می‌شود که گمان کنیم، کمتر موضوعی در عالم است که ما از یک علم حداقلی  مورد نیاز در مورد آن بی بهره باشیم. برخی از مومنین دین‌دار ما عقیده دارند که هیچ تر و خشکی در عالم نیست که در کتاب مبین دینی‌شان از آن سخن نرفته باشد (5) و به قول شاعر “چون که صد آمد نود هم پیش ماست”، از این‌رو دیگر نیاز چندانی به غور در کتب و رسائل ِ دست‌نوشته‌ی بشر ناموزون و ناقص در خود نمی‌بینند.

ب: نگاه فایده‌گرایانه به کتاب‌خوانی

انسان شاید تنها موجودی باشد که بر اساس عقل مصلحت‌اندیش ِ خودبنیاد ِ نقاد خود در انجام دادن/ندادن هر عملی، محاسبه‌ی هزینه و فایده و سود و زیان می‌کند. این نگاه فایده‌گرایانه در همه‌ی شئونات زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها ساری و جاری است. حتا در آن‌جا که پای عملی معنوی و دیگرخواهانه در میان باشد، انسان منافع و مضار خود را در نظر دارد. پیامبر گرامی اسلام در آنجا که اعلام می‌دارد که بابت انجام رسالتش از مردم مزدی نمی خواهد پادش خود را نزد خداوند می‌داند و یا مودت خویشاوندانش را طلب می‌کند.(6) در رو آوردن / نیاوردن به کتاب‌خوانی نیز این نگاه فایده‌گرایانه مستتر است.

چرا کتاب بخوانیم؟

در فایده‌گرایی می‌توان دو نگاه را در نظر داشت.

  1. فایده‌گرایی‌ای که افزایش لذت شخصی و کاستن از الم فردی را غایت فایده‌گرایی می‌داند.

  2. فایده‌گرایی‌ای که لذت‌های والاتر را که ناشی از دوستی و معرفت و فضیلت است را نیز در انجام دادن / ندادن هر عملی مورد تفطن قرار می‌دهند

از آن‌جا که اکثریت عالم را انسان‌های متوسط پر کرده‌اند که در انجام دادن/ندادن هر عملی به فایده‌های آجل و عاجل خویش می‌اندیشند در نتیجه در کتاب خوانی/نخوانی نیز نمی‌توان از این اصل غافل شد. به باور این نوشته کتاب خواندن نیز باید فواید و لذایذ عاجل داشته باشد تا آدمی با میل و رغبت به آن مبادرت ورزد.

خواندن کتاب چه فوایدی می‌تواند داشته باشد؟

یک: منزلت اجتماعی

دو: ارتقای سطح معیشت فردی

دانش‌اندوزی که یکی از راه‌های کسب آن از طریق مطالعه و تحقیق است، در ایران منجر به افزایش منزلت اجتماعی فرد نمی‌شود. یعنی فرد اهل مطالعه و تحقیق در عالم واقع در ایران بر صدر نمی‌نشیند و قدر نمی‌بیند. برخوردهای غیر متعارف حکومت با اهالی فرهنگ و هنر در این سامان نمونه‌ای است از مورد مذکور. این برخوردهای عنیف و خردسوز قصه‌ی امروز و دیروز تاریخ ما نیست هر چند در این چند دهه که از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد سرعتی روزافزون داشته است. حافظ به عنوان انسانی که در زمان و زمانه‌ی خویش آفات جامعه‌ی خویش را به خوبی درک می‌کرده است از آسمان – زمینیان ِ نماینده‌ آسمان – گله‌مند است که “کشتی ارباب هنر را می‌شکند”.(7) و از طرفی همو بر این باور است که جاهلان را روزی خوشگوار مقدر شده است.(8) این‌گونه اندرزگویی‌های بزرگان ما، که کتاب را رها کنیم تا معیشت بسامان‌تری داشته باشیم ـ– هرچند این‌گونه نهی کردن‌ها، زنهار دادن به وجدان جمعی ماست که قدر دانش و دانش‌اندوزی را بدانیم ـ– نشان از آن دارد که نسبت مستقیمی بین معرفت و معیشت در این دیار وجود نداشته و ندارد.(9) کتاب‌خوانی در این کشور کهن‌سال برای انسان‌ها نه منزلت اجتماعی در پی داشته / دارد و نه ارتقای سطح معیشت. به حبس کشیدن و حتی کشتار اهالی فرهنگ و دانش و هنر در کشور ما موید این امر است.

از این‌رو گویا کتاب‌خوانی و با فرهنگ و هنر سر وکار داشتن در این کشور نه تنها فواید فردی در پی نداشته است بلکه همواره محصولش زبان سرخی بوده که سر سبز بر باد داده است. بسیاری از والدین به محض این‌که فرزندانشان به سراغ کتاب‌هایی غیر از کتب درسی می‌روند، نگرانی سرتا پای وجودشان را می‌گیرد. از طرفی فرزندانمان نیز به چشم سر می‌بینند که خواندن و آموختن و دانستن را در این دیار خطرات فراوانی در پی است و از این رو”جریده رویی پیش می گیرند که گذزگاه عافیتشان تنگ نشود”. در این میان تنها کسانی پای در راه خواندن و بیشتر دانستن می‌گذارند که عاشقانه به فواید درازمدت خود و اجتماع می‌اندیشند و در این راه رنج‌های بسیاری را متحمل می‌شوند.  باید دانست که از همگان نمی‌توان انتظار داشت که این‌گونه عمل کنند. اگر قرار است وضعیت اسفبار کتاب‌خوانی در این دیار تغییری کند ‌باید کاری کرد که فواید زودبازده کتابخوانی افزایش یابد.

 

پی‌نوشت:

  1. مثنوی مولانا  دفتر سوم

  2. کتاب حاجی آقا  صادق هدایت

  3. لینک

  4. گوشم شنید قصه‌ی ایمان و مست شد / کو قِسم چشم، صورت ایمانم آرزوست  مولانا

  5. وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ  (سوره نحل آیه 89) و یا  وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبینٍ (سوره انعام، آیه‌ی 59)

  6. لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی  (سوره شورا، آیه‌ی 23) بگو به ازای آن [رسالت] پاداشی از شما خواستار نیستم مگر دوستی در باره خویشاوندان

  7. آسمان کشتی ارباب هنر می‌شکند / تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم

  8. به عُجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم / بیا حافط که جاهل را هنی تر می رسد روزی

  9. رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز / تا داد خود از مهتر و کهتر بستانی

نی گوشه‌ی کنجی و کتابی بر عاقل / بهتر زبسی گنج و بسی کامروانی  (نسیم شمال)