اتحاد جدید تهران را نگران می کند

نویسنده

» مقاله هافتینگتون پست در باره تحول اوضاع منطقه

ایران، بار دیگر بر اثر تحولات سوریه، عراق ولبنان و اتفاقات داخل ایران، به کانون توجه تبدیل شده است. رژیم ملایان تهران نشانه هایی از تنش و سردرگمی و شاید هم اشتباه محاسبه از خود نشان می دهند، که جای بی پروایی سیاسی و خونسردی قبلی رژیم را گرفته است.

برگ های برنده ایران در منطقه، یکی پس از دیگری، بر اثر تحولات ناشی از بهار عربی، در حال فروریختن هستند و به نظر می رسد نسیم این بهار به خود ایران هم برسد. حقیقت تلخ آن است که رژیم سوریه، که متحد اصلی ایران در میان اعراب است، در حال فروپاشی است. متحد کلیدی ایران، یعنی حزب الله لبنان، برای پوشاندن ضعف خود به نمایش قدرت دست می زند و بیش از پیش نگران اثرات تحولات سوریه است. در این میان حرفی از نگرانی حزب الله از کیفرخواست دادگاه ویژه لبنان در باره احظار اعضای این حزب به دلیل شرکت در قتل رفیق حریری، نمی زنیم.

در همین حال در عراق، حیات خلوت اعلام نشده ایران، سلاح های ساخت ایران که برای بمب گذاری های متنوع استفاده می شود، یقینا به خوش بینی عراقی ها به دخالت های ایران منجر نمی شود.

یمن هم مورد دیگری از کشوری است که در سیاست جمهوری اسلامی در محاصره کردن کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نقش مهمی داشته است. لیکن هوشیاری مردم یمن بازی را عوض کرده است و تهران را از یکی دیگر از برگ هایش محروم ساخته است.

ولی بزرگ ترین نگرانی ایران در حال حاضر از جانب عراق و سوریه است. سقوط رژیم سوریه آثار استراتژیک مهمی در تمام سطوح برای تهران در بر دارد، از عراق واسرائیل گرفته - از طریق حزب الله - تا منطقه خلیج فارس و شبه جزیره عربستان و حتی تا داخل خود ایران. شاید به همین دلیل است که رژیم ایران در حال جلب همکاری، نه تنها دوستان سنتی خود، روسیه و چین، است بلکه به کشورهای غربی هم متوسل شده است تا در صورت وخامت بیشتر اوضاع بتواند معاملاتی را با آنان انجام دهند.

در واقع، عراق یکی از موضوعات کلیدی معامله ای است که ایران در نظر دارد. این کار به آسانی زمانی که نیروهای آمریکا در عراق فعال بودند نیست. اکنون این نیرو ها در خیابان ها حضور ندارند و به درون پادگان ها رفته اند.

حمله به عراق توسط آمریکا در دوران جرج بوش، به بهانه نابودی سلاح های کشتار جمعی صورت گرفت ولی به هدیه ای گرانبها به ایران و اسرائیل تبدیل شد. به همین دلیل بود که رهبران تهران احساس می کردند که به لحاظ عملی در جنگ علیه “تروریست های سنی” که مسئول حملات 11 سپتامبر بودند با آمریکا متحد است.

برخی از تصمیم گیران در ایران هنوز در دوران جرج بوش زندگی می کنند و تصور می کنند که هدایایی در دو سوی مرز از سوی آمریکا به آنها عرضه می شود؛ هدایایی چون نابود کردن دو دشمن خطرناک و قدرتمند ایران یعنی صدام حسین و طالبان.

بنابراین، رژیم ایران بهار عربی را هم در ادامه همین پیمان نا نوشته با آمریکا ارزیابی می کند و سرنگونی حسنی مبارک را هم جزئی از همین اتحاد استراتژیک به شمار می آورد.

آنها تصور می کنند همین همکاری درمورد سوریه هم اتفاق خواهد اتفاد و پس از سرکوب و نابودی مخالفان در این کشور همه چیز به حالت قبل بر می گردد.

به هر حال این نظر عده ای است.

با این وجود دیدگاه دیگری هم در ایران وجود دارد که برای بسیاری هولناک است و آن اتحاد استراتژیک جدیدی است که میان ناتو، که شامل ترکیه، آمریکا و اروپاست، و کشورهای کلیدی عربی، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در درجه اول، و مصر با شدت کمتر، ایجاد شده است. به گفته هیلاری کلینتون، این اتحادی است “که اولین در نوع خود است” و جانشین اتحاد عملی میان واشنگتن و تهران در دوره بوش است. این خبر برای رهبران ایران خوشایند نیست.

دولت اوباما چندان به دنبال “نبرد علیه تروریسم” نیست. اوباما هنوز با قاطعیت از بشار اسد نخواسته است تا قدرت را ترک کند. این به دلیل آن است که برای این کار باید به اقدامات عملی هم دست بزند که به این منظور باید از اتحاد اروپا و ترکیه و اعراب مطمئن شود.

آنچه که امروز تعیین کننده سیاست آمریکا در این زمینه می تواند باشد مخالفان سوریه و پیشرفت واقعی آنان است، که اکنون تحت نظر سازمان های مدافع حقوق بشر و سازمان ملل انجام می شود.

تصمیمات آمریکا و رژیم های منطقه هر چه که باشد، یک چیز قطعی است و آن اینکه دوران طلایی اتحاد ایران - سوریه - حزب الله به پایان رسیده و شمارش معکوس برای گزینه های جدید تر ناشی از بهار عربی هر روز متجلی می شود.

همانگونه که دادگاه ویژه لبنان برای قتل رفیق حریری جایزه ای بود برای تظاهرات یک میلیون لبنانی در انقلاب سرو لبنان، پاسخگو قرار دادن  داخلی و بین المللی دیکتاتور های خاورمیانه هم جایزه ای خواهد بود برای جوانان به پا خواسته بهار عربی.

منبع: هافتینگتون پست – 22  اوت 2011