ژان ماری کلمبانی
در اغلب موارد دولت اوباما به دلیل احتیاط بیش از حد در منطقه خاورمیانه مورد مؤاخذه قرار می گیرد. ولی این بار، تمایل اخیر واشنگتن به داشتن رابطه با ایران بر سر پرونده عراق ابعاد ملموس تری به خود گرفته است.
باید آنچه را که به سزار تعلق دارد به خود سزار بازگرداند. از مدت ها پیش باراک اوباما به دلیل عدم قاطعیت، به ویژه در برابر ایران، مورد انتقاد بود، زیرا عقیده براین بود که خواست ایران برای دستیابی به سلاح اتمی، به عنوان اصلی ترین تهدید استراتژیک اوایل قرن بیست و یکم، چندان جدی گرفته نمی شود. درحقیقت، خواست این کشور با اظهارات جنگ طلبانه برای نابودی اسراییل عجین گشته و این درحالی است که دولت یهود به طور مرتب از پیشرفت ایران در این زمینه سخن می گوید و تهدید به مداخله نظامی علیه تأسیسات اتمی ایران می کند. ولی اسراییل در این راستا همواره با مخالفت ایالات متحده روبرو شده.
این احتیاط آمریکا که بارها ازسوی نخست وزیر بنیامین نتانیاهو محکوم شده، باعث ایجاد تحولاتی در ائتلاف ها شده است: موضع گیری در برابر پیشروی های چشمگیر و درعین حال نگران کننده ابوبکر البغدادی. این پیشروی ها به او اجازه می دهد که بخش قابل توجهی از سوریه و به ویژه عراق را تحت کنترل خود داشته باشد.
شاید در احتیاط اوباما چیزی جز احتیاط و دوراندیشی لحاظ نشده باشد، ولی همکاری ایران در انجام مذاکرات بین المللی درخصوص برنامه هسته ای نظامی اش شرایط را قدری هموار ساخته. اکنون ایران از وجود شخصیتی به نام محمود احمدی نژاد رهایی یافته و رییس جمهور جدیدی به نام روحانی دلمشغولی های بسیاری برای بازگشت به عرصه دیپلماتیک دارد. دراین راستا، دورنمای ائتلاف آمریکا-ایران که همچنین به دلیل نزدیک شدن جهادگرایان به منطقه گولان به اسراییل نیز مربوط می شود، باعث شده تا انعطاف پذیری نسبت به تهدید اتمی ایران افزایش یابد. قبلاً این موضوع مشخص شده بود که موساد و ستاد مشترک ارتش اسراییل با حمله هدفمند علیه ایران مخالف اند. اکنون دلیل این مخالفت نیز مشخص است: به طور رسمی، دستگاه اطلاعاتی اسراییل براین باورست که دستیابی ایران به بمب اتمی در سال ۲۰۱۵ محقق خواهد شد [دستیابی به بمب یک بار در سال ۲۰۰۷ و یک بار نیز در سال ۲۰۱۱ اعلام شده بود]. درواقع، امروز همان مسؤولان اسراییلی اظهار می دارند که ایران قبل از ۱۰ سال آینده به بمب اتمی دست نخواهد یافت.
اکنون خط انشقاقی که باعث جدایی شیعه از سنی می شود، به کلید حل تمامی مسایل استراتژیک در منطقه تبدیل شده. ائتلاف مجدد کشورهای غربی با ایران، به دلیل شرایط کنونی، نیز شیوه ای برای تقویت روابطی است که از قبل از انقلاب خمینی وجود داشته. در آن زمان، ایران و ترکیه متحدان اصلی آمریکا و اسراییل محسوب می شدند.
ایران دارای منابع بسیار بیشتری نسبت به عربستان سعودی و قطر است و این درحالی است که ریاض و دوحه به حمایت مالی از پیشروی جهادگرایان در عراق و سوریه متهم شده اند. ایران دارای موضع ژئواستراتژیکی است که می تواند بر سرنوشت عراق و همچنین افغانستان تأثیر بگذارد. تمامی این دلایل به خوبی توضیح می دهند که چرا کارت ها در این منطقه که همچنان خطرناک ترین منطقه به لحاظ وقوع جنگ است، از نو چیده می شوند.
منبع: اسلیت، ۱۴ ژوئیه