چهارم- مخالفت های مراجع تقلید: برخی بر این باورند که نزاع برخی از مراجع تقلید با رهبر/دولت به سود دموکراسی است و باید از آنها حمایت به عمل آورد. این رویکردی صددرصد درست است،اگر،مراجع یاد شده به دفاع از مظلوم/ حقوق بشر/آزادی/دموکراسی برخاسته باشند. اما با کمال تأسف باید گفت،نزاع آنان با دولت هیچ ارتباطی با حقوق بشر و دموکراسی ندارد. محل نزاع،امور مهمتری است که به مواردی از آنها اشاره خواهیم کرد. نکته ی جالب توجه این است که مطالبات مراجع تقلید ناظر به اموری است که اگر پذیرفته شود، به نقض بیشتر حقوق اساسی مردم منتهی خواهد شد. آزادی عقیده/بیان را در نظر بگیرید. آیا مراجع تقلید موافق این حق اند؟ اگر یک فرد مسلمان متدین “ عقیده ” ی خود را درباره ی وحی و نبوت آزادانه “ بیان ” نماید،اینان فوراً او را تکفیر می کنند. به عنوان نمونه، پس از این که عبدالکریم سروش نظرات خود را درباره ی سرشت وحی بیان کرد،مراجع تقلید با او چه کردند؟ آیت الله نوری همدانی به سرعت وی را “خیلی بدتر از سلمان رشدی” و “مصیبتی بالاتر” از او قلمداد کرد که “باید فکر دیگری” برایش در نظر گرفت. می گوید:
“اخیرا یک نفر[سروش] از ایران یعنی از مرکز تشیع و انقلاب، در آمریکا مقالهای علیه قرآن و اسلام نوشته که بسیار تاسفآور است و دشمنان نیز به این مطالب پر و بال داده و آن را پوشش گستردهای دادهاند. این فرد بیان کرده که قرآن همان تجربه ی شعری است و نبوت نیز ذوق و قریحه ی شاعرانه است که پیامبر اسلام این ذوق و قریحه ی شاعرانه را در یک قالبی به نام قرآن ریخته و قرآن حاصل آن چیزی است که پیامبر (ص) در ذهن خود حس می کرده است… کاری که این فرد انجام داده است از کار سلمان رشدی خیلی بدتر است . او[سلمان رشدی] فقط سبالنبی کرده بود اما این فرد[سروش] ریشه ی قرآن و نبوت را زده و اظهار کرده که پیامبر در مطالب مربوط به این دنیا، جامعه انسانی و عملیات زمینی خطا و اشتباه زیاد دارد. این فرد همچنین مدعی شده قوانین جزایی که پیامبر آورده است مال زمان خود پیامبر بوده و در این زمان کارآیی ندارد. بنابراین به عقیده من این جریان از جریان سلمان رشدی بسیار شدیدتر است … کسی که ریشه قرآن و نبوت را به این ترتیب بزند، مصیبتی بالاتر از سلمان رشدی است . حال اگر اشتباه کرده، باید او را هدایت کنیم اما اگر از روی عمد این سخنان را بیان کرده است باید فکر دیگری کنیم “[2].
آیت الله مکارم شیرازی هم در پاسخ استفتایی که از او درباره ی سخنان سروش شد، نوشت:
“به یقین اینگونه سخنان هیچگونه سازگاری با متون اسلامی به خصوص قرآن مجید ندارد و دانسته یا ندانسته جسارت عظیمی به قرآن مجید و پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) است و قداست قرآن را زیر سوال می برد… سرچشمه ی این تفکر انحرافی دو چیز است… مفهوم این سخن که قرآن مجید مستقیما از سوی خدا نیست- العیاذبالله – تکذیب پیامبر (ص) است… آیا این تکذیب پیامبر (ص) نیست… آیا این سخن قداست و الهی بودن قرآن را به کلی زیر سوال نمی برد… با این گونه سخنان چه اعتباری برای قرآن باقی می ماند و چرا بدون آگاهی از قرآن هر چه بر قلم آنها جاری شد می نویسند و به نتایج آن نمی اندیشند… از همه زشتتر و تنفرآمیزتر نسبت خطا دادن به قرآن مجید و پیامبر(ص) در مسایل مربوط به “دانشهای غیردینی” است… این گونه بی محابا به قرآن نسبت ناروا می دهد و به آثار شوم گفتههای خود فکر نمی کند… به هر حال لازم است از گفتههای خود توبه نموده و عذر تقصیر به پیشگاه خداوند و قرآن بیاورد و برای جبران بکوشد”[3].
وقتی فرامین آیت الله مکارم شیرازی واکنشی برنینگیخت،او از فقیهان و مراجع انتقاد کرد که چرا در مقابل سروش سکوت پیشه کرده اند:
“یکی از نویسندگانی که سابقه طلبگی هم دارد با صراحت در برابر قرآن ایستاده و یک مطلب قدیمی را منتشر کرده که قرآن زاییده ی فکر پیغمبر بوده، وحی نیست در حالی که خود قرآن درآیه 203 اعراف میفرماید: پیامبر پیرو وحی بوده و از آن تبعیت می کند. متأسفانه در این زمینه کم اعتراض شد درحالی که باید در برابر آن فریاد زد ، همچنین اگر فتوایی بر خلاف اجماع علما صادر شد باید نسبت به آن اعتراض عمومی شود نه این که فقط یکی دو نفر به صحنه بیایند. اگر در برابر این گونه مسائل سکوت کنیم هزینههای زیادی در برابر آن خواهیم پرداخت و از جامعه مدرسین هم می خواهم بیشتر نقشآفرین باشد”[4].
البته سکوتی در کار نبود. آیت الله جعفر سبحانی در پاسخی که به او داد، آرزو کرد که “سروش به آغوش اسلام برگردد”[5]. این نحوه ی برخورد مراجع تقلید با آزادی عقیده و بیان است. البته سروش در وضعیتی نیست که به راحتی بتوان وی را “اسلام ناشناس” یا “نامسلمان” یا کسی که اسلام را “قلب” کرده، قلمداد کرد. آیت الله مکارم شیرازی در رساله ی عملیه ی خود نوشته است: “ احتیاط در اجتناب از قائلین به وحدت وجود است “. وی منکر وجود امام زمان را هم ” به یقین مرتد “ به شمار آورده و می گوید:“ما جواب شبهاتی مانند شبهه ی فرد مزبور درباره ی امام زمان(ع) را در کتاب حکومت جهانی مهدی داده ایم ولی بدانید این افراد از طرز سخنانشان پیداست که مغرض هستند و پاسخ به درد آنها نمی خورد”. یعنی یک میلیارد مسلمان اهل تسنن و کلیه ی شیعیان غیر دوازده امامی، “ به یقین مرتد ” هستند. اینک نوبت آن است که موارد اعتراض مراجع تقلید به سلطان علی خامنه ای و دولت را از نظر بگذرانیم:
نمونه ی اول: مخالفت آیت الله وحید خراسانی و آیت الله صافی گلپایگانی با به تصویر کشاندن چهره ی حضرت عباس.
نمونه ی دوم: سلطان علی خامنه ای به دلیل این که قمه زنی باعث بی آبرویی شیعیان در افکار عمومی جهان می شود، با آن مخالف است و جلوی آن را تا حد ممکن گرفته است، اما برخی از مراجع تقلید فعلی موافق قمه زنی هستند و از این جهت به شدت ازنظر و عمل خامنه ای در این زمینه ناراضی اند[6]. آیت الله وحید خراسانی انجام عزاداری که منجر به “ جاری شدن خون ” بشود را بسیار خوب به شمار می آورند و تأکید می کنند که باید شیوه های مرسوم در هر منطقه به همان نحو به اجرا در آید. ممکن است کسی اعتراض کند که قمه زنی و خون ریزی هم جزو شیوه های مرسوم برخی مناطق اند؟ پاسخ وحید خراسانی این است که: “ در این راه این اندازه ضرر هیچ اشکال نداره “[7].
نمونه ی سوم: پس از سه دهه سرکوب اهل تسنن و تبعیض های ناروا نسبت به آنان،هنوز برخی از مراجع تقلید بر این باورند که علی خامنه ای به سنی ها باج می دهد. آنان خواستار رفتاری مشابه رفتار با بهائیان با سنی ها هستند[8].
آیت الله جوادی آملی اهل تسنن را قاصر از فهم قرآن،تأویل آیات و ورود به بهشت قلمداد می کند. فقط و فقط به این دلیل که به ائمه متصل نیستند. به گمان وی، ائمه “در بهشت” اند و از “غیر در بهشت” نمی توان وارد بهشت شد. می گوید:
“نه در علوم ادبی می توان بهره ی صحیح از قرآن بدون حدیث اهل بیت برد… و نه در دانشهای فقهی و حقوقی چنین بهره ای ممکن است و نه در معارف حکمی و کلامی میسور و نه در مشاهد عرفانی مقدور است… انسان کامل معصوم که امروز در مدینه ی علم و حکمت نبوی است، فردا در بهشت رضوان الهی است. آیا ممکن است کسی از غیر در بهشت بتواند وارد شود؟”[9]. “آنان که بی “عترت” در پی فهم قرآن اند، رویا را تجزیه و ترکیب می کنند و چنین می پندارند که با کتاب لغت می توان آن را تعبیر کرد”[10]. “آگاهی از تأویل، پیوند تنگاتنگ با اهل بیت عصمت و طهارت را می خواهد که راسخان در علم اند”[11].
نمونه ی چهارم: به نظر مراجع تقلید،موسیقی های صدا و سیما و کنسرت هایی که برگزار می شود، خلاف شرع است. به عنوان نمونه،آیت الله صافی گلپایگانی طی پیامی، این نوع اقدامات را نفی می کند:
“انتظار از شخصی مثل ولی خدا، با گناه، خیانت، بی تعهدیهای اخلاقی، موسیقی و کنسرت و تشویق اهل ملاهی و مناهی هرگز محقق نخواهد شد و جامعهای که این رفتارهای زشت را به اسم هنر و عناوین دیگر ترویج می نماید جامعه منتظر نیست”[12].
رحیم مشایی در پاسخ به مراجع تقلید گفته بود بسیاری از مخالفان موسیقی، نمی دانند موسیقی چیست. آیت الله احمد خاتمی- عضو فقهای شورای نگهبان، هیأت رئیسه ی مجلس خبرگان،عضو جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه قم،امام جمعه ی تهران- در این خصوص گفته است:
“در دوره ی اصلاحات شخصی گفته بود موسیقی مظلوم واقع شده است که مرحوم آیت الله فاضل در پاسخ به این شخص گفت “موسیقی مظلوم واقع شده یا اسلامی که در دستان تو گرفتار آمده؟” اخیراً نیز شخصی[رحیم مشایی] اظهار کرده که برخی افراد موسیقی را نفهمیده اند و می گویند حرام است. درست است در کشور ما حرف زدن آزاد است ولی مسوولین دولتی و وابستگانشان حق ندارند هر حرفی را دلشان خواست بزنند. زیرا این حرف ها اهانت به مراجع است که موسیقی را حرام دانسته اند . شاه هم می خواست با موسیقی مردم را به سوی تمدن ببرد ولی ره به جایی نبرد. یادمان نرود که در حال حاضر کشور ما دارای یک نظام اسلامی است، اما بعضی ها با رانت قدرت هر روز یک حرف چالش دار می زنند و کسی هم به این ها نمی گوید بالای چشمتان ابروست”[13].
آیت الله مکارم شیرازی در 1 دی ماه 1389 در آغاز درس خود به سخنان مشایی پاسخ داد و گفت:
“در رسانه ها و مطبوعات خبری از یکی از مسئولان منتشر شده که وی گفته است کسانی که با موسیقی مخالف هستند نمی فهمند. ما منتظر بودیم این خبر تکذیب شود که این گونه نشد، این مطلب و حرف بسیار سنگین است، تمام فقهای ما بر حرمت موسیقی لهوی اجماع دارند ، از روایات ائمه اطهار نیز اینگونه بر می آید، امام راحل نیز با صراحت به این مساله تصریح دارند. این تعبیر، تعبیری بسیار زشت، زننده و توهین به همه علما و توهین به امام است و هر کس که باشد ما نمی توانیم بنشینیم با مقدسات اسلامی در جمهوری اسلامی ایران بازی کنند. من به خاطر شرایط حساس کشور فعلا به همین میزان قناعت می کنم ولی اگر فرصت مناسب پیدا شود پاسخ مناسب را به این گونه افراد خواهیم داد. معنا ندارد بعضی ها در کشور مسئولیت پیدا کنند وهر چه دلشان خواست بگویند، چرا ؟ امیدواریم خداوند دشمنان اسلام را اگر قابل هدایت نیستند خوار و ذلیل کند… فعلا شرایط کشور اخص الخاص است و باید در کشور آرامش وجود داشته باشد،[وگرنه]ما طوری دیگر با این مساله برخورد می کردیم و وظیفه ی خود را انجام داده و هزینه ی آن را هم می دادیم “[14].
نظر آیت الله وحید خراسانی درباره ی موسیقی به شرح زیر است:
“استماع موسیقی که با آلات لهو مثل تار و پیانو و سنتور نواخته می شود، در صورتیکه مناسب با مجالس لهو و لعب باشد حرام است و اگر مناسب با مجالس لهو و لعب نباشد بنابر احتیاط واجب جایز نیست ، و استماع آنچه که با آلات مشترکه نواخته می شود، در صورتی که مناسب با مجالس لهو و لعب باشد جایز نیست “[15].
نظر آیت الله صافی گلپایگانی درباره ی موسیقی به شرح زیر است:
“استفاده و خرید و فروش و ساختن و تعلیم و تعلم آنها حرام و خانه ها و مؤسساتی که برای اجراء این برنامهها تأسیس می شود همه خانه ی فساد است و پولی که از این راه کسب می شود و اشتغال در این مراکز همه حرام است و هیئتهای آنها باید شکسته شود و هر کس که آن را بشکند ضامن نیست”[16].
پاورقی ها
6- علی خامنه ای نوشته است:
“قمه زنی علاوه بر این که از نظر عرفی از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمی شود و سابقهای در عصر ائمه علیهم السلام و زمانهای بعد از آن ندارد و تاییدی هم به شکل خاص یا عام از معصوم (علیه السلام) در مورد آن نرسیده است، در زمان حاضر موجب وهن و بدنام شدن مذهب می شود؛ بنابراین در هیچ حالتی جایز نیست. و چنانچه در این مورد نذری وجود داشته باشد، نذر واجد شرایط صحت و انعقاد نیست”( اجوبه الاستفتاء ات ).
خامنه ای به شدت نگران ذهنیتی است که با نمایش عزاداری ها پیش می اید. چند سال پیش به مسئولان صدا و سیاما گفته بود:
“برای مراسم دینی، اعیاد و عزاداریها برنامه ریزی هوشمندانه بشود… اگر برنامههای دینی، خوب ادا شود، فایده دارد؛ اما اگر بد ادا شود، خنثی نیست؛ نتیجهی بد دارد! مثل داستان آن مؤذن بد صدا”. رجوع شود به لینک
در سال جاری هم در میان عزاداری بیتش، رئیس صدا و سیما را صدا کرده و به او گفته است:
“حال و هوای هر مراسمی اقتضاهای خودش را دارد و لزومی ندارد تمام آن عینا از صدا و سیما پخش شود؛ باید افرادی بنشینند و بخشهایی از اینها را که قابل استفاده در فضای عمومی هست، برای پخش جدا کنند”.
7- آیت الله وحید خراسانی در این باره گفته است:
“وای بر آن کسانی که در این شعائر خدشه کنند… کوچکترین کلمه که شعائر حسینیه را سست کند، کمر خاتم النبیین رو می شکنه… فقیه اینانند که می گویند سینه بزنید، زنجیر بزنید، خون هم جاری بشه،بشه، اینه فقیه… سینه زدن،زنجیر زدن،برای سیدالشهداء حتی اگر خون جاری بشه،جایز است… آیت الله بروجردی فقیه است که می گوید در هر شهری به آن جور که رسم عزاداریه باید اجرا بشه… در این راه این اندازه ضرر هیچ اشکال نداره”.
رجوع شود به لینک دیدنی
همچنین به سخنرانی آیت الله وحید خراسانی در لینک زیر درباره ی خاک کربلا حتماً گوش کنید که مدعیات روضه خوان ها را تکرار می کند، بدون این که کوچکترین شناختی از آن امام و اهداف حرکت او ارائه کند: اینجا
8- به روضه خوانی آیت الله وحید خراسانی درباره ی شکستن سینه ی حضرت فاطمه در لینک بنگرید.
9- تسنیم،تفسیر قرآن کریم ، جلد نهم، صص 565-564.
10- تسنیم،تفسیر قرآن کریم ، جلد سیزدهم، ص 144.
11- تسنیم،تفسیر قرآن کریم ، جلد سیزدهم، ص 168.
15 و 16- سایت تابناک،”موسیقی و حرمت آن از دید مراجع تقلید”، 4 دی ماه 1389.