آبجو، بادام زمینی: شرایط بحرانی

نیما راشدان
نیما راشدان

دو مقام بلند پایه امنیتی نشسته بودند، می نوشیدند و مثل همه مقامات بلندپایه امنیتی از دغدغه هاشان می گفتند. دغدغه اصلی شان دوباره به سیاق معمول حکومتهای تک حزبیو این واژه ناخوشایندبود : تغییر.

یکیشان می گوید : “ما با درخواست انتخابات آزاد علی الاصول مشکلی نداریم … به شرط اینکه در را برای انتخابات با سیستم چند حزبی غربی باز نکند … “[۱]

طرحی که روی کاغذ نوشتند اینچنین بود : “الان یک حزب داریم درست؟ این یک حزب را به چهار حزب تقسیم می کنیم :
- دمکرات مسیحی

و جالب تر از همه لیبرال دمکرات.”[۲]

چطور باید این احزاب را درست کنیم؟ اینکه راحت ترین قسمت ماجرا است. از هر ۵ شهروند صاحب حق رای، یکی رسما برای سازمان امنیت کار می‌کند. ۱۶ میلیون جمعیت داریم. ۲ میلیون فرد مرتبط با سازمان امنیت. ۳۰۰ هزار نفر خبرچین و هزاران افسر آموزش دیدهِ اطلاعاتی که می‌توانند از همین فردا صبح بروند سراغ فعالیت حزبی.

با رقبا چه کنیم؟ البته بسیار ساده است.

ما ناراضیان را از همسرانشان بهتر می‌شناسیم. آرشیو ما ۱ بیلیون صفحه پرونده یعنی ۶۲ صفحه برای هر شهروند از نوزاد و کودک گرفته تا بزرگ و کهنسال دارد. برگ برنده شماره یک انتخابات همه جای دنیا، مالکیت صندوقچه اسرار است. یعنی تو از رقیب چیزی می دانی که او از تو نمی داند. ما سی و نه سال است همه فعالیتهای روزانه و هفتگی، حتی تعداد و کیفیت آمیزشهای جنسی مخالفان را ثبت و ضبط کرده ایم.

آرشیو یک بیلیونی ما پر از مواردی است که هر یک می توانند به سادگی رک گوترین و تندروترین مخالف سیاسی را تا واپسین بازدم زندگانی اش به سکوت وا دارند. معتدل و عقلانی کنند. ( در اصطلاح فنی Kompromat)
برگ برنده دوم انتخابات البته منابع مالی است. اینجا هم مشکل خاصی می بینید؟ در چهل سال گذشته اقتصاد قلمرو انحصاری نهادهای امنیتی بوده است. ما بهتر از وزارت اقتصاد می دانیم کجای این کشور، زیر بالش کدام مادربزرگ ۲۰۰ مارک از فروش غیرقانونی تخم مرغ پس انداز شده است. صادرات را افسران ما به کشورهای دوست فروخته، بارزده و برده اند. واردات را هم البته افسران ما از کشورهای برادر و غیربرادر، قانونی یا قاچاق آورده اند.

زمین به آسمان رود، آسمان به زمین در هر نظم برآمده از تحول سیاسی باز بخش عمده اقتصاد کشور در انحصارمان خواهد ماند. ماییم که می دانیم چی کجاست و چی کجا نیست.

از اینها که گفتیم مهمتر، آن ۴۰ سالی است که روی تک تک ناراضیان سیاسی داخل کشور کار مستمر و پیچیده اطلاعاتی ـ- عملیاتی صورت گرفته است (اصطلاح فنی Active Measures ). برای هر که دوست داشتیم تا کسی او را دوست نداشته باشد سند جاسوسی و خیانت جعلی در معتبرترین رسانه های غربی منتشر کردیم.
۴۰ سال کار عملیاتی شبانه روزی با این هدف که روشنفکران ناراضی متفرق و متنفر از یکدیگرِ داخل کشور یکصدا بگویند : “تغییر ساختاری از بیرون برای کیان کشور خطرناک و تنها راه چاره اصلاحات از درون سیستم است.”[ ۳]. از واتسلاو هاول آزادیخواه تر که نداریم، حتی او هم فعلا از راه سوم و چیزی بین کمونیسم موجود و شیوه غربی سخن می گوید.( ۱۹۸۹)
باورش سخت است اما چنین گفتگویی واقعا میان Markus Wolf فرمانده عملیات و مرد شماره دوی سازمان امنیت آلمان شرقی برای ۳۴ سال و Hans Modrow از رهبران حکومتی اما منتقد آن کشور، صورت پذیرفته است.
دستگاه امنیتی به اشاره شوروی در حال آماده کردن Modrow برای رهبری سیاسی پس از گذار به سیستم چند حزبی بود.
اواخر سال ۱۹۸۹ - کپی کلمه به کلمه گفتگوی بالا در ۲۷ کشور اقماری اتحاد جماهیر شوروی صورت پذیرفته است.

ربع قرن بعد در سال ۲۰۱۳میلادی :
جمهوری چک، اسلواکی، لهستان، مجارستان، بلغارستان، رومانی، کرواسی، مونته نگرو، صربستان، اسلوونی و سه جموری بالتیک : لیتوانی، لتونی و استونی به کاروان کشورهای دمکراتیک و آزاد پیوسته اند.
در مولداوی، اوکراین، گرجستان، بوسنی، مقدونیه، ارمنستان و قرقیزستان هر یک به درجاتی، رقابت نسبتا واقعی سیاسی میان جامعه مدنی و احزاب آزاد از یکسو و بازماندگان دستگاههای امنیتی با هدف بازگرداندن “غول دمکراسی به داخل چراغ جادو” در جریان است.
در روسیه اما که به تنهایی از همه اینها مجموعا هم وسیع تر است و هم پرجمعیت تر و در بلاروس، قزاقستان، ترکمنستان، تاجیکستان، آذربایجان و ازبکستان.[4 ]نخبگان برآمده از سازمانهای امنیتی دقیقا با اجرای روش پیشنهادی مارکوس وولف و دیگران. جعبه ابزار کارآمد KGB را گشودند. ناراضیان سیاسی را مدیریت موثر کردند و حکومت تک حزبی در قالب نوین چندحزبی نمایشی تثبیت شد. از تثبیت هم بالاتر، محبوبیت رهبرانی مثل پوتین افسر سابق KGB در شرق برلین نزد افکار عمومی چنان بالاست که رهبران ایالات متحده و دنیای آزاد فقط می توانند چنین محبوبیتی را در خواب و رویا تصور کنند.

گفتگوی بالا، صد البته در ایران ما هم از۱۳۷۰ گرفته تا همین دیروز در اشکال مختلف تکرار شده است.

گروههای مختلفی از مدیران امنیتی “وزارت اطلاعات” و یا “اطلاعات سپاه” کوشیده اند دیدگاههای بعضا متضاد خود را در پنج حوزه اصلی : منوپولی سیاسی نخبگان درون نظام، اقتصاد، روابط خارجی، رسانه ها و مدیریت ناراضیان داخلی به رهبری فردی آیت الله خامنه ای تحمیل کنند. جدال بالا گرفته است. افسران بلندپایه دیروز در بازداشتگاههایی که خود ساخته اند حبس و حذف شده اند. تحولگرایی نمایشی تا مرز انقلاب واقعی پیش رفته است. دغدغه های پیشگیرانه رهبری سیاسی به انشقاق نخبگان انجامیده، انشقاق نخبگان در شکل قتل و ضرب و آدمربایی و اعتراف کمترین زمینه ای برای بازی “ملت بزرگ متحد پشت رهبری واحد” باقی نگذاشته است. مقبولیت رسانه ای هم که رویاست. پوتینی پیدا نخواهد شد امید.
روزشمار تحولات سیاسی ۲۰ سال گذشته ایران. انتخابات، ترور، بازداشت، تقلب و اعتراف تلویزیونی، کارنامه صاحبان واقعی قدرت سیاسی در ایران: نه نمایندگان مجلس، نه وزراء و یا قضات که افسران امنیتی است؛ برادرانی که آیت الله سید علی خامنه ای از ایشان چنین یاد می کند : “کشور را در همه حال سیاستمداران اداره کرده‌اند ‌اما در بحران‌ها همیشه سرداران نجات داده‌اند.”
یک روز سرد اکتبر ۱۹۸۹، در برلین شرقی سرد Markus Wolf و Hans Modrow مشغول ترسیم نقشه ای برای “نجات کشور در شرابط بحرانی بودند”.

پس از این سعی خواهم کرد به تفکیک توضیح دهم در هر یک از کشورهای بالا واقعا چه اتفاقی افتاد و نخبگان امنیتی دقیقا با بهره گیری از کدام شیوه مشخص به جنگ جامعه مدنی آمدند. کجا پیروز شدند و کجا و چرا شکست خوردند. آنگاه خواهید دید که چگونه بازماندگان سازمانهای امنیتی با محاسبه، مهارت و تردستی اعجاب انگیز، توانستند مفاهیمی غیرواقعی مانند “افکار عمومی”، “طبقات اجتماعی”، “خطر کمونیسم”، “خطر بنیادگرایی” و …. را به تحلیلگران غربی بفروشند و کسی از خود نپرسید در جوامعی که برای هفتاد سال دستگاههای امنیتی با شیوه های موثر و کارآمد، پروسه نیاندیشیدن و نظر نداشتن را به تک تک شهروندان آموزش داده اند، جایی که حاکمیت همه رسانه را خریده و یا سربریده است، “گرایش افکار عمومی” داریم مگر؟ طبقات اجتماعی کدام اند؟ همبستگی اجتماعی؟ واقعا؟

منابع
1 - Anatomy of a Dictatorship: Inside the GDR, 1949-1989 by Mary Fulbrook

2 - همان

3 - Virtual Politics: Faking Democracy in the Post-Soviet World, Author Andrew Wilson. Yale University

4 - http://www.freedomhouse.org/regions/central-and-eastern-europeeurasia