نگاه دیگر

نویسنده
امید کشتکار

نگاهی به کتاب این تونسی‌ها، نوشته مصطفی خلجی

این تونسی‌های عجیب!

 

 

تا پیش از بهار عربی و سرنگونی “بن علی”، کشور تونس در مقایسه با کشورهای دیگر شمال آفریقا مانند مراکش، لیبی و مصر برای ایرانی‌ها کاملا ناشناخته بود. همین امروز هم پس از این همه خبر و اتفاقات بزرگ سیاسی که در این کشور افتاده هنوز ایرانیان تصویری که از تونس دارند چیزی فرا‌تر از عکس بن علی و یا تصویر خودسوزی آن جوان دستفروش نیست. خود من اولین بار که در فرانسه به جوانی تونسی برخوردم از سطح دانش و همینطور رنگ سفید پوستش حسابی تعجب زده شدم. از این رو کتاب “این تونسی‌ها” که خاطره-داستانی است از مصطفی خلجی، می‌تواند دریچه‌ای تازه‌ای باشد به این کشور زیبا از نظر تاریخی و جغرافیایی در جهان عرب و به خصوص شمال آفریقا.

مصطفی خلجی روزنامه نگار جوان ایرانی که هم اکنون ساکن پاریس است، در بزنگاهی تاریخی مقیم تونس بوده است. در هنگامه‌ای مانند انقلاب اسلامی سال ۵۷ ایران. در زمانی که تمام ساختار قدرت و دیکتاتوری این کشور فروریخته و حکومتی جدید شکل گرفته است. او در کتاب “این تونسی‌ها” با در هم آمیختن ریزبینی یک روزنامه نگار و کنجکاوی یک توریست می‌کوشد که تصویری روشن از اخلاقیات، فرهنگ، مذهب، تاریخ و دیگر مشخصات تونس به دست بدهد. حاصل کار کتابی شده است روان و خواندنی که حوصله خواننده‌اش را با دادن اطلاعات غیرضروری سر نمی‌برد و در عین حال پس از پایان کتاب تصویری تقریبا روشن و آشکار از این کشور عربی به دست می‌دهد.

ساختار کتاب خلجی ساختار تقریبا نویی است. شکل روایت نه براساس وقایع زمانی که براساس شخصیت‌ها شکل گرفته است. به این معنی که هفت فصل داستان هرکدام به نام یکی از شخصیت‌های ساکن تونس نامیده شده و خاطرات مرتبط با این فرد روایت می‌شود. این افراد هم هرکدام می‌توانند نماینده قشری از افراد این جامعه باشند. یک فرد سنتی، یک معلم اسلامگرای سیاسی، یک دختر زیبای یهودی، یک ایرانی قدیمی در تونس، فردی متمول که از نظر اقتصادی وابسته به حکومت دیکتاتوری است و… این ساختار علاوه بر اینکه کتاب را از یک دستی خارج می‌کند در عین حال فرصت بیشتری برای واکاوی شخصیت‌ها و جامعه تونس به نویسنده می‌دهد. کما اینکه از خلال این روایت‌ها اطلاعات جالبی می‌توان از رابطه آدم‌ها به دست آورد. به عنوان مثال رابطه جنسی کارخانه دار متمول داستان با دختر نوجوان خدمتکارش که به زیبایی به تصویر کشیده شده و نقبی می‌زند به ساختار برده داری جامعه هنوز سنتی تونس. به نظر می‌رسد این شکل ساختاربندی به روان خوانی کتاب و تنوع آن کمک کرده است و در عین حال از پریشان گویی‌های احتمالی کاسته است.

زبان به کار رفته در کتاب خلجی، زبان ساده‌ای است. زبانی بدون زواید. زبانی که می‌کوشد به سرراست‌ترین شکل ممکن روایت کننده داستان باشد. خلجی شاید به خاطر پیشینه روزنامه نگاریش کوشیده است بدون آنکه احساساتی شود یا بازی‌های زبانی را وارد داستانش کند، روایتی تک خطی و روزنامه نگارانه را برای خواننده‌اش آماده کند. اما شکی نیست که این زبان، زبان روایت داستانی نیست. اینکه از ابتدا تا انتهای ماجرا و در هر شرایطی، زبان روایت ثابت باشد شاید در حوزه روزنامه نگاری پسندیده است اما در داستان نویسی، نقطه ضعفی محسوب می‌شود. بی‌شک زبان داستانی در زمان‌های مختلف و تحت تاثیر واکنش‌های گوناگون تغییر خواهد کرد. یک دستی و سادگی زبان بیش از آنکه به پیشبرد داستان کمکی کرده باشد موجب آن شده که در برخی موارد اطلاعات، ساده و دم دستی دیده شوند. اتفاقی که بی‌شک باید بیشتر از این بر آن دقیق شد.

از طرف دیگر نویسنده می‌توانست به سادگی و با افزودن پانویس به متن کتاب از دادن اطلاعات اضافه در متن پرهیز کند و به این ترتیب بر جنبه‌های داستانی کتاب بیشتر مانور دهد. در برخی موارد در حالی که نویسنده می‌کوشد روایتگر اتفاقات باشد ناچار می‌شود در آن میان برای خواننده ناآگاه حجمی از اطلاعات را ارائه دهد، اطلاعاتی که به راحتی می‌توانست در پانویس‌ها جا شود. ضمن اینکه در برخی مواقع نویسنده از کنار نام مکان‌ها یا افرادی سر‌شناس می‌گذرد و خواننده را سردرگم می‌کند. می‌شد این دست از اطلاعات را نیز در پانویس‌ها گنجاند تا ضمن اینکه به یکدستی روایت صدمه نخورد، خواننده نیز در این خاطره-داستان سردرگم نشود.

در مجموع “این تونسی‌ها” روایتی است خواندنی از سرگذشت چند ماهه یک ایرانی در تونس. در کشوری با فرهنگ اسلامی- آفریقایی و مردمانی عجیب. عجیب البته آنطور که برای ما تصویر شده است.