با معن رشید عریکات، نماینده سازمان آزادی بخش فلسطین در آمریکادر مورد مذاکرات اسراییل و فلسطین وتاثیر ایران بر این مذاکرات مصاحبه کرده ایم.آقای عریکات خواستار آن است که “ایران سازنده تر عمل کند و در امور داخلی فلسطین دخالت نکند.” او می گوید: آنها می گویند دخالت نمی کنند اما می دانیم که این کار را می کنند.
معن رشید عریکات در اریحا در کرانه غربی اشغالی به دنیا آمد. او 11 سال در اداره امور مذاکرات (اِن- اِی- دی) سازمان آزادی بخش فلسطین (پی ال او) در رام الله، و بعد به عنوان معاونت هماهنگی خدمت کرد. پیش از آن، عریکات شش سال را ـ در فاصله سال های 1993 تا 1998 ـ در خانه شرق، دفتر مرکزی سازمان آزادی بخش فلسطین در اورشلیم سپری کرده و عضو تیم مذاکره کننده فلسطین در مذاکرات صلح مادرید بود. وی اکنون نماینده رسمی سازمان آزادی بخش فلسطین است. مصاحبه با وی در پی می آید.
اکنون گفتگوهای طرفین مناقشه اسراییل ـ فلسطین به بن بست رسیده است. برای بازگشت به پای میز مذاکره چه باید کرد؟
اسرائیل باید کارهای بسیاری بکند تا به مردم فلسطین و رهبرانشان ثابت کند که در خواست خود برای برقراری صلح، صادق است. فلسطینی ها درباره انگیزه های اسرائیل بسیار بدبین شده اند و تنها چیزی که از اسرائیل در عمل مشاهده می کنند، ازدیاد جمعیت و اشغال زمین هایشان، نابودی خانه هایشان و آوردن اسرائیلی هایی است که ادعا می کنند در مناطق فلسطینی صاحب اراضی هستند. پس می بینید کارهای زیادی وجود دارد که اسرائیل باید برای تسهیل بازگشت به پای میز مذاکره انجام دهد.
افراد بسیاری در جهان عرب و اسلام عقیده دارند که آمریکا در مناقشه فلسطین-ـ اسرائیل یک میانجی صادق نیست. آمریکا چه کار می تواند بکند تا دو طرف را به صلح برساند؟
بخشی از این احساس به این واقعیت باز می گردد که دولت های آمریکا در گذشته تلاش کرده اند میانجی صلح باشند و به این مناقشه پایان دهند، اما متأسفانه موفق نشدند زیرا گام های لازم برای تبدیل آن به یک تلاش موفقیت آمیز را برنداشتند. یک گام مهم برای ایالات متحده، سرزنش کردن آشکار و شفاف طرفی است که در این روند غیرمصمم است. از وقتی اوباما به این مقام رسید، قواعد و مقرارت خاصی برای موفقیت این روند تنظیم کرده اما اسرائیل به طور مکرر از گردن نهادن به این قواعد و تن دادن به آنها خودداری کرده است. اما وقتی نوبت به آن رسید که دولت آمریکا اقرار کند اسرائیل تلاش هایش را تحت الشعاع قرارداده است، این کار را نکرد. باعث تعجب است که چرا آمریکا نمی تواند به طور علنی بگوید ما از اسرائیلی ها می خواهیم همین حالا به اشغال نظامی خود پایان دهند، همانطوری که آمریکایی ها خواستار تغییر نظام در مصر شدند. آنها تلاش می کنند از جنبش های سایر مردم در نقاط مختلف خاورمیانه حمایت کنند. چرا وقتی نوبت به فلسطین و مناقشه آن با اسرائیل می رسد، تشکیلات سیاسی این کشور، چه در کنگره و چه در دولت، شهامت لازم را ندارد که بایستد و بگوید اکنون زمان پایان دادن به اشغال نظامی است؟ لذا من فکر نمی کنم تا زمانیکه آنها موضع اصولی اتخاذ نکنند و منافع آمریکا را برتر از کشور دیگری قرار ندهند، بتوانند موفق شوند.
آیا فکر می کنید دولت اوباما از این لحاظ متفاوت بوده است؟
وقتی اوباما به این مقام انتخاب شد، قصد داشت صلح را برقرار کند و چیزهای زیادی گفت که اعراب و مسلمان ها را خشنود کرد اما متأسفانه ما شاهد نبوده ایم که آن سخنان به عمل مشخصی تبدیل شوند. بسیاری از فلسطینی ها و مسلمانان از این متعجب شدند که وی در سخنرانی “وضعیت کشور” در 25 ژانویه، به مناقشه فلسطین و اسرائیل حتی یک اشاره هم نکرد. من فکر می کنم دولت او به رویکرد متفاوتی نیاز دارد تا امنیت ملی ایالات متحده را برتر از سایر منافع قرار دهد.
آیا به راه حل دو کشوری اعتقاد دارید؟ و آیا حماس بخشی از آن خواهد بود؟
راه حل دیگری وجود ندارد. تنها گزینه استراتژیک برای مردم فلسطین، راه حل دو کشوری است. می دانم برخی از مردم خواهان یک کشور دو ملیتی هستند که در آن یهودیان، مسلمانان و مسیحیان بتوانند در صلح، همزیستی کننداما من فکر نمی کنم ما به عنوان فلسطینی ها آماده چنان چیزی باشیم. ما می خواهیم هویت ملی مان را حفظ کنیم، می خواهیم از اسرائیل جدا باشیم، می خواهیم به اشغال پایان داده شود. جدایی و منفک شدن مهم است. ضمناً حفظ شخصیت و هویت برای آنها نیز مهم است. من مثل همیشه می گویم، ما قبل از اینکه با هم دوست شویم، باید ابتدا جدا شویم!
حماس هم مجبور به پذیرفتن آن است؛ آنها بخشی از مردم فلسطین و فلسطینی هستند. ما با شیوه های آنها و رویکرد آنها موافق نیستیم، اما در نهایت هم حماس و هم سایر احزاب فلسطینی می خواهند به اشغال نظامی اسرائیل پایان داده شود و می خواهند سرکوب و درد و رنج مردم فلسطین تمام شود. این موارد باید در روند سیاسی ملحوظ شوند.
آیا فکر می کنید اسرائیل بپذیرد؟
این به تصمیم اسرائیل برای پذیرفتن یا نپذیرفتن مربوط نیست. ما به عنوان فلسطینی نیز دارای حق انتخاب نمایندگان خود هستیم ؛ اسرائیل حق ندارد نماینده های ما را نپذیرد. این به تصمیم فلسطین ربط دارد.
نتانیاهو گفته که او تنها نخست وزیر اسرائیلی است که می تواند صلح را برقرار و راه حلی برای مناقشه پیدا کند. در عین حال، از زمانی که او انتخاب شده، شهرک سازی ادامه پیدا کرده و ضمناً او درخواست چهارمی هم مطرح کرده است- اینکه فلسطینی ها باید اسرائیل را به عنوان دولت یهود بپذیرند. آیا در بین اینها تناقض وجود دارد؟
من اعتقاد ندارم که آقای نتانیاهو منظورش همان باشد که می گوید. او سخنانی می گوید تا تظاهر کند به صلح پایبند است اما در واقع نیست. او دو سال پیش برای تشکیل دولت انتخاب شد. در دو سال گذشته اما هیچ حرکت رو به جلویی اتفاق نیفتاده است. در حال حاضر هیچ رابطه ای میان دو کشور وجود ندارد. هیچ مذاکره یا توافقی در کار نیست. شهرک سازی مانند گذشته ادامه دارد. سیاست اسرائیل در عمل تغییری نکرده است. اگر نتانیاهو می خواهد ثابت کند که جدی است، باید برخی کارها را انجام دهد؛ هرچیزی که نشان دهد او به صلح واقعی متعهد است، اما از نظر من، او تظاهر می کند. همه این کارها با مقاصد تاکتیکی انجام می شود. ما به دو دلیل نمی توانیم ایده دولت یهودی را به رسمیت بشناسیم:
اول اینکه باید وضعیت مهاجران فلسطینی را که یک معضل دایمی است و اسرائیل نیز موافقت کرده قبل از هرچیز درباره آن بحث و گفتگو شود، حل و فصل کنیم.دوم اینکه 1.2 میلیون عرب در اسرائیل زندگی می کنند و تحت تبعیض قرار گرفته اند. ما هرگز قبول نمی کنیم که حقوق و منافع آنها زیر پا گذاشته شود. ما اسرائیل را به عنوان یک دولت یهود به رسمیت نخواهیم شناخت.
ایران تا چه اندازه بر روی این روند تأثیر می گذارد؟
ایران یک قدرت منطقه ای است. ما مایلیم به ایران به عنوان یک کشور مسلمان که حامی مردم فلسطین است، نگاه کنیم. مایلیم تلاش های ایران را در راستای متحد کردن فلسطینی ها، و اتحاد آنها ببینیم اما واقعیت چنین نیست. ایرانی ها از برخی احزاب خاص حمایت می کنند. آنها بیشتر به تشدید شکاف میان فلسطینی ها مشغول اند تا کاستن از اختلاف ها. ما مایلیم شاهد آن باشیم که ایران سازنده تر عمل کند و در امور داخلی فلسطین دخالت نکند. آنها می گویند دخالت نمی کنند اما می دانیم که این کار را می کنند. آنها به برخی احزاب کمک مالی می کنند و آنها را مجبور به اتخاذ مواضع احساسی سیاسی در برابر جنبش آزادی بخش فلسطین و رهبری آن می کنند. ایران می تواند و باید یک نقش سازنده ایفا کند.
شما در اریحا متولد شده اید. امروزه زندگی در آنجا چگونه است؟
هرکسی صرفنظر از آنکه کجا به دنیا آمده باشد، محل تولد خود را دوست دارد. اریحا برای من یادآور خاطرات کودکی ام است. اما متأسفانه من مانند سایر کودکان، دوران کودکی معمولی نداشتم. وقتی بزرگ شدم و متوجه چیزهای اطرافم شدم، متوجه شدم که اشغال شده است. می دانستم ما آزاد نبودیم. می دانستم ارتش اسرائیل همه جا هست و همیشه وارد خانه هایمان می شدند تا به جستجو بپردازند و پدر و برادرانم را دستگیر کنند.
آیا شما هیچوقت دستگیر شدید؟
بله البته. من به دلیل تظاهرات و سنگ پرانی به سوی سربازان اسرائیلی، بیش از یکی دو بار دستگیر شدم. این چیزی است که هر فلسطینی به آن افتخار می کند.
زندگی در کرانه غربی چه تفاوتی با درون اسرائیل دارد؟
کرانه غربی یک جامعه بسیار پیچیده و پیشرفته درنظر گرفته می شود اما اشغال، تأثیر وسیعی دارد؛ شما نمی توانید زندگی بدون آزادی را مجسم کنید: اینکه بدانید باید از ایستگاه های بازرسی و موانع جاده ای بسیاری عبور کنید. فعالیت های شما دائماً محدود می شود، منع آمد و شد وجود دارد، نمی دانید که آیا امکان رفتن به محل کارتان را در صبح روز بعد دارید یا نه. همه اینها باعث می شود احساس آرامش و امنیت نکنید.
اقتصاد در کرانه غربی چگونه است؟
اقتصاد کرانه غربی بهتر از نوار غزه است. اما هنوز نرخ بالای بیکاری وجود دارد و البته درآمد سرانه هم بسیار کمتر از اسرائیل است: 2,400 دلار در کرانه غربی در برابر 24,000 دلار در اسرائیل یعنی ده برابر بیشتر. علاوه بر آن، کرانه غربی و نواحی فلسطینی، بازار محصولات اسرائیلی هستند. این فقط یک مسأله مربوط به منافع سیاسی نیست، بلکه ابعاد اقتصادی نیز دارد و منابع ما را دربرمی گیرد. من کسی نیستم که اسرائیل را به دلیل تمامی مصائب و مشکلات شماتت کنم، اما اگر اسرائیل به اشغالش پایان دهد، ما می توانیم اقتصاد بهتری بسازیم و زندگی بهتری داشته باشیم.
آیا فکر می کنید بتوانیم در طول عمرمان شاهد یک کشور فلسطینی باشیم؟ سؤالم واقعا این است که آیا نسبت به آینده خوش بین هستید؟
دوست دارم ببینم این آرزو به واقعیت می پیوندد. امیدوارم در طول دوره زندگی ام بتوانیم یک دولت فلسطینی تشکیل دهیم. دوست داشتم این اتفاق در طول زندگی والدینم می افتاد. متأسفانه آنها از دنیا رفتند و شاهد به ثمر رسیدن آن نبودند. اما از آغاز سال 1994 شاهد رشد بذرها بودند. امیدوارم به خاطر بچه هایم و بچه هایمان هم که شده، شاهد آن باشم. یک کشور آزاد، مستقل و یکپارچه فلسطینی که بتواند با همسایگانش در صلح زندگی کند. من باید خوش بین باشم زیرا به خاطر مردم خودم و کشمکش آنها برای پایان دادن به سرکوب و اشغال، به عدالت اعتقاد دارم.