گفت وگو ♦ تئاتر ایران

نویسنده

‏‎ ‎پرویز تاییدی یکی از چهره های قدیمی و ماندگار ئئاتر ایران و حسین کیانی نمایشنامه نویس به ‏پرسش های “هنر روز” در تهران پاسخ داده اند. ‏

taeedib.jpg

حرفهای پرویز تائیدی:‏

بانوشین شروع شد…

شما درتئاتر ما شخصیتی چند بعدی و به اصطلاح منشوری دارید. خودتان از لابه لای وجوه ‏حضورتان درتئاتر معاصر زا مترجم و نویسنده تا کارگردان و بازیگر کدامیک را ترجیح می ‏دهید؟

من بازیگری را از کودکستان شروع کردم. سه جهار ساله بودم که در کودکستان شکوفه جشنی برپا بود. ‏معلمی در میان ما بود که تئاتر را بسیار دوست می داشت. این کودکستان در خیابان نجم آبادی درولی عصر ‏بود. ومعلم داستان خاله سوسکه وآقا موشه را انتخاب نمود که بابازی دختری که نامش حمیده بود ومی ‏خواست آن را اجرا کند. ‏

علاقه شما از همانجا شروع شد؟

بله. برخلاف مادرم علاقه ای استثنایی به تئاتر پیدا کردم. دردبیرستان عاشق سینما شدم. بعدها باشگاه تهران ‏آزمونی گرفت وبیست نفر از جمله بنده را پذیرفت. ‏

ازاولین تئاتری را که به صورت حرفه ای اجرا کردید برایمان می گویید؟

تئاتر تهران سالن تابستانی داشت ودرقلب الاسد کارهایش را دراین سالن اجرا می کردیم. درآنجا تصمیم گرفته ‏شد تا نمایش “میشل استروگف”را اجرا کنند. درآن زمان استاد حالتی به دلیل اختلاف با مهندس والا تئاتر ‏تهران را ترک کرده بودعلی محزون هم آمد و گفت می خواهم این نمایش ر ا که کاری پر شخصیت است را ‏اجرا کنم که نقشی را هم به من سپرد. ‏

همکاران شما چه کسانی بودند؟

استاد امیر فضلی هم با من بازی می کردند. ایشان به غیر از بازیگری گریمور بسیار خوبی هم بود. داریوش ‏اسدزاده هم بود. مرحوم کنعان کیانی از بهترین بازیگرها بود که بعدها دوبلور شد. زنده یاد مهین میهم از ‏مفاخر آن دوره هم با ما بودند. ‏

نقش شما در “میشل استروگف”چه بود؟

من نقش مهمی را درقالب سرباز داشتم که مونولوگ یا همان تک گویی بود. همه بچه های کلاس هریک دو ‏نقش را بازی می کردند. ‏

مهم ترین مراکز تئاتر درایران و بازیگران آنها را خاطرتان است؟

بله. تئاتر ایران در لاله زار شکل گرفت. تفکری هم در تالار فردوسی بازی می کرد. تئاتر پارس بود و تئاتر ‏سعدی در مخبرالدله نرسیده به بهارستان بود ودراختیار حزب توده با حضور خیرخواه، خاشع، توران مهرداد، ‏امیران عاصمی. البته بازیگران توده ای نبودند. ‏


تئاتر نوشین هم همان دوره شکل گرفت؟

بله. تئاتری هم بر پایه نظرات نوشین شکل گرفت. نوشین آثاری را که خودش ترجمه و به صحنه آورد خانم ‏دیهیم، خاشع و خیر خواه از شاگردانش بودندو در تئاتر سعدی شیوه نوشین را بازی می کردند. وبا وفاداری و ‏با بیان تئاتری کتابی درست و با ادای درست کلمات ایفای نقش می کردند. ‏

آقای تاییدی رغبتتان بیشتر به کدام یک از هزار زبان هنر تئاتر بود؟

من اصل را دوست می دارم و برایم مهم فعالیت در دل ماجرا است و نه چیز دیگر. گاه با خودم فکر می کنم ‏که بیشتر به عنوان مخاطب نشینی با خودم تمرین کنم و اصولا سعی کنم که تماشاگر خوبی باشم چون اعتقاد ‏دارم که این بهترین قسمت کمک به ارتقای تئاتر در یک کشور است. ‏

شما دردوبله هم فعالیت داشته اید؟

بله. مدتها در دوبله به اتفاق پرویز بهرام کارهایی را انجام دادیم. درفیلم “ویرجینیا ولف”حرف زدم. ‏

kianib.jpg

مصاحبه با حسین کیانی:‏

بی توجهی نویسندگان به تئاتر

اساسا نظر شما درمورد مقوله ادبیات نمایشی و موقعیتی که هم اکنون در فضای تئاتری ما برای ‏آن به وجود آمده است چیست؟

بارها اتفاق افتاده که از هر تریبونیکه به دست آورده ام ضرورت توجه به این مقوله را به همه آشنایان و دست ‏اندکاران مقوله فرهنگی گوشزد کرده ام. اینکه روند وضعیت ادبیات نمایشی به چه شکلی است و واقعا بستر ‏سازی آن در میان ایرانیان چه وقتی اتفاق افتاده و به کدام راه درست یا غلط می رود دغدغه من به عنوان یک ‏تئاتری است. در اغلب نمایش هایم به این مقوله به صورت مستقیمک وئغیر مستقیم اشاره داشته ام وبه شدت ‏احساس خطر می کنم. ‏

به نظرتان این مقوله بیشتر از همه متوجه خود نویسندگان و دست اندرکاران تئاتری ‏نیست؟

البته. یک بخشی ازآن به جامعه و عوام و تاثیرگذاری های آنان مربوط است اما بیشتر اوقات بی توجهی ‏نویسندگان به عنصری مهم به نام تئاتر است که همه را مهجورمی سازد. نویسندگان و شاعران و بزرگان خود ‏کمترین توجه را به تئاتر نشان می دهند. البته این موضع از قدیم الایام بوده که متاسفانه به شکل کاملا قبیحی به ‏دوران معاصر هم سرایت کرده است. ‏

عمده مشکلات نویسندگان ما د رتئاتر کمبود سو‍‍ژه و نیاز به طرح مختلف نمایش است. این مهم ‏برای شما چگونه حل شده که اغلب نمایشنامه هایی که کارگردانی م یکنید را به قلم خود نوشته اید؟

این که شما یا بقیه عنوان می کنند فقط و فقط یک بهانه است و چیزی به غیر از این هم نیست. مگر می شود ‏شما درجامعه و شهری چند میلیونی با این همه هنجار و ناهنجاری زندگی کنید و به راحتی بگویید که سوژه یا ‏طرح ندارم. اینها به نظرم تنبلی است و فقط کافی است که سر بچرخانید و موضوعات را ببینید. تئاتر ‏دشوارترین بخش ادبیات است و کار کردن درآن نیروی منسجم تری می خواهد. باید دراین کار کاملا باهوش ‏بود. اگر هنرمندبه مسائل اطرافش بی تفاوت باشد مهم ترین قسمت کاری یعنی هوش تاریخی اش را نادیده ‏گرفته. ‏

فکر اصلی نگارش این نمایشنامه چگونه رخ داد؟

اول بار با مطالعه جلد سوم تاریخ تئاتر ایران نوشته جمشید ملک پور طرح اصلی به ذهن من خطور پیدا کرد. ‏در آن کتاب و این فصل یکه گفتم مبحثی در رابطه با نمایشنامه نویسان زن بیان شده که برایم جالب بود. ‏

به نظر می اید به نمایش های تاریخی علاقه خاصی دارید؟

نمی توان به همین صراحت گفت. من به عنوان نویسنده و کارگردان به اغلب ژانرهای نمایشی علاقمندم. ‏درواقع فکر و ایده اصل یبیشتر چنین فضاهایی را می طلبد. اگر فرصتی برای فضاسازی متفاوت تری نسبت ‏به دیگرآثارم به وجود بیاید حتما ازآن استفاده می کنم. ‏

مدحت تهرانی، محبوبه ناهید و ملکه خانم رهدل و اختر معدلی، اسامی زنانی که در نمایشتان ‏وجود دارند چه قدر مستند هستند؟

به جز خلاصه داستان ها و اسامی اشان هیچ سندیتی ندارند واتفاقات اینها همه زائیده تخیل من به عنوان ‏نویسنده هستند. یعنی زنانی به این نام بوده اند ونمایشنامه هایی را هم نوشته اند ولی در نمایش خودم فقط از ‏اسامی و بیوگرافی مختصر آنها استفاده کرده ام. ‏

مبارزه سیاسی عوامل حکومت یبا فرهنگ و هنر در این نمای شمصداق روزهایی است که در ‏دوران معاصر ما هم پیش آمده است. آیا این نوع برداشت در همان ابتدا مورد نظر شما بوده ‏است؟

به هرحال هر کسی که در زمینه فرهنگ و هنر فعالیت هایی دارد باید در مورد اتفاقات عکس العمل هایی ‏داشته باشد. گاهی این عکس العمل ها شخصی می شود و گاهی هم گسترش می یابد. من نمی توانم به شما ‏بگویم که این اتفاقات مربوط به چه دوره خاصی است ول یحتما تاثیراتی در من داشته که چنین برداشت هایی ‏به وجود می آید. ‏