ماه آخر زمستان به نیمه می رسد و در کوچه باغ های وطن بوی بهار می زند. از اعماق یخبندان استبداد نظامی- مذهبی، نهال سبز آزادی سر بر می کشد و دو قطب تاریخ معاصر ایران عریان در برابر هم می ایستند: فرقه و فتنه.
“فرقه”را می توان صورتبندی نهائی جریانی دانست که از ابتدای انقلاب اسلامی کودتای خزنده ای را با چراغ های خاموش پیش برد و بعد از کودتای انتخاباتی تابستان امسال، قادر به تسخیر بدنه اصلی قدرت شد. “فرقه” و به وِیژه از طریق رهبرخود، ریشه هایش را در فدائیان اسلام- حزب موتلفه اسلامی و انجمن حجتیه در ایران می یابد و پیوند نظری عمیقی با نظریه های “سید قطب” دارد. سید قطب نویسندهٔ نظریهپرداز و عضو اخوان المسلمین که دوکتاب اصلی اش پیش ازانقلاب توسط ایت اله خامنه ای به فارسی ترجمه شده،مصری بود. شهرت او بیشتر به سبب بازنگری وی در تاثیر اصولگرایی اسلامی بر تحولات اجتماعی و سیاسی است
بسیاری او را از بنیانگذاران اصلی “بنیاد گرائی اسلامی” بشمار می آورند و شایسته لقب “پدرمعنوی القاعده” می دانند.
بعد از برکشیدن محموداحمدی نژاد در انتخابات سال 1384، مهدی کروبی به قدرت گرفتن گروهی “بی ریشه” درانقلاب اسلامی اشاراتی مکرر داشت. محمد خاتمی به اسلام باقرائت فاشیستی و طالبانی اشاره کرد. مصطفی تاجزاده که اکنون ده ماهست در زندان “فرقه” بسر می برد، از ترکیب “طالبان شیعی” استفاده کرد.میر حسین موسوی در مصاحبه بسیار هوشمندانه خود جمع بندی آخررا بصورت “فرقه” ارائه داد.
می توان با تحلیل سانفراسیسکوکرونیکل از سخنان موسوی، “حکومت یک فرقه دیکتاتور برایران” موافق بود و اقدامات یک هفته فرقه را که اکنون نظام در آن خلاصه می شود، از نظر گذراند.
آغاز هفته، هنوز تحت تاثیردو رویداد هفته پیش است. “فرقه” که هنوز از” دوپینگ 22 بهمن” سرحال است، روزنامه اعتماد وهفته نامه ایراندخت را توقیف می کند. مقامات بعد از سکوتی طولانی به اظهارنظر درباره فیلم سرکوب خونین دانشجوبان می پردازند و طبق معمول سی ساله، آن را از اساس نفی می کنندو به دلیل پخش از بی بی سی مشکوک می شمارند. اخبار جدیدی هم در باره “حماسه زیبای اطلاعاتی” دستگیری ریگی می رسد و همه جنجال ها رنگ می بازد. تااینجا معلوم می شود که ریگی در هواپیمای قرقیزی نبوده وبعد از “5 ماه کار اطلاعاتی” هم دستگیر نشده است. او را سازمانهای اطلاعاتی دیگری 5 روز قبل از اعلام خبر از طرف جمهوری اسلامی، تحویل داده اند. بیهوده نیست که هنوز خبر اعلام نشده با صورت تراشیده جلوی دوربین می آید و همان را می گوید که کیهان گفته بود: ارتباط باآمریکا.
آیت اله جنتی که یک دستش در دست عزرائیل است و ردپایش در شورای فتوائی هم پیدا می شود که فتوای قتل همه دستگیر شدگان را می دهد، عمیق ترین دست اورد جنبش سبز در آرایش قوای سیاسی را بر ملا می کند. مردم ایران یا با انقلاب هستند، یا ضدانقلاب. انقلاب هم منظورش همان “فرقه” است.
رهبرجمهوری اسلامی هم اخراج رهبران جنبش سبز رااز نظام اعلام می کند.
بعدنوبت به اعضای فرقه می رسد که از جنبش سبز “آمار” بدهند.
عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، که هرروز بیشتر از پیشتر ادای اسداله لاجوردی را در می آورد، می گوید: “در آغاز عده ای خود را پشت بحث های انتخاباتی مطرح کردند و شیب اعتراض ها در ابتدا آرام بود، اما ذره ذره هر چه به اواخر سال نزدیک شدیم این شیب تندتر شد.”
سردار محمد اسماعیل کوثری که حالا نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هستند، می فرمایند: “14 میلیون نفری که به موسوی رای دادند، حالا به 2 تا 3 هزار نفرتقلیل پیدا کرده اند.”
کیهان ارگان مرکزی “فرقه” حتی پیش ا ز22 بهمن نوشته بود که نظام 50میلیون پشتیبان دارد و همه هم به خیابان می آیند. همه هم آمدند. ناوگان اتوبوس و قطاری هم که مهندس موسوی می گوید و گوگل عکسشان را نشان داد، دروغ محض است. بنابراین طبق آمار اهالی فرقه، درست 50میلیون نفر- بدون یک نفرکم یازیاد- عاشق ولایت و نظام هستند، 2تا3 هزار نفر هم معترض.
مهندس موسوی که مانند کروبی و خاتمی به اتمام حجت های رهبر فرقه اعتنا نمی کند، درمصاحبه آخرش بازهم خواستار مجوز راهپیمائی می شود، و بازهم طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی.
جواب “فرقه” بازهم منفی است.عباس جعفری دولت آبادی، تهدید می کند که “اجازه نمی دهیم کسی بدون مجوز در کف خیابان ها بیاید” و روی امری تاکیدمی کند که جوابش را تاریخ به همین زودی هاخواهد داد: “دیگر شاهد تظاهرات خیابانی نخواهیم بود.”
برای اینکه اقدامات فرقه هم قانونی باشد و هم شرعی،آیتالله حسین نوری همدانی را چند دقیقه دم گور نگه می دارند تا از این”مرجع تقلید” فتوای شرعی بگیرند که این باشد:” هر نظامی در اسلام جز نظام ولایی، طاغوتی است و به سمت دیکتاتوری پیش میرود. “
بقول عادل فردوسی پور، عجب بازیگری است این جامعه ایران.درهمین هفته دو حادثه روی می دهد که سخنان “مرجع تقلید” کودتاچیان را تائید می کند و نشان می دهد نظام ولایی به سمت دیکتاتوری پیش نمی رود.
اول هفته فیلمی از یک کارمند عادی که تازه دکتر هم هست دست بدست می شود.
سالن همایش بزرگداشت خواجه نصیر الدین طوسی در تهران پر ازخالی است. آقای دکتر صدر نژاد دبیر همایش که رفتارش فرقی با مقامات امنیتی جمهوری اسلامی ندارد، به خبرنگاری که پاپیچ وی شده تا پاسخ سئوالش را بگیرد می گوید: “الان می دهم حراست دستگیرت کند!”
آخر هفته هم:” ۲۵ نفر از مأموران وزارت اطلاعات نیمه شب به منزل جعفر پناهی، کارگردان سرشناس ایرانی یورش می برند و بعد از بازرسی و فیلمبرداری از منزل وی، جعفر پناهی، همسرش طاهره پناهی و دخترش سولماز پناهی را به همراه ۱۲ نفر از مهمانانشان بازداشت کرده و به مکان نامعلومی منتقل می کنند.”
لابد کارگردان سبز ایرانی باید، به سخنان دادستان تهران “اعتراف” کند که می گوید بازداشت وی “به خاطر هنرمند بودنش نیست و جنبه سیاسی ندارد”.
در نظام ولائی که بطرف دیکتاتوری پیش نمی رود پناهی که سهل است، باراک اوباما هم “24 ساعته ” اعتراف می کند.
عکس فرمانده سابق حفاظت اطلاعات ناجا را چفیه به گردن ببینید، برای روح “شعبان بی مخ” فاتحه ای بفرستید و این در فشانی های سردار محمدرضا نقدی، رابخوانید: “حتی اگر خود اوباما نیز به ایران بیاید، قدرت اسلام ناب چنان است که او هم مثل ریگی به خطاهایش اعتراف خواهد کرد.”
جعفر پناهی آن عاشق کودکان فقر، همراه دخترهای عشق فوتبال، تصویرگرطلای سرخ هم اکنون درچنگ قدرت اسلام ناب است.
و “فرقه” آخرین پرده نمایش اقتدار را در روزهای پایانی سال با تبدیل زندانی به گروگان عملیاتی می کند. کسانی با سپردن وثیقه های سنگین باورنکردنی آزاد می شوند. افراد جدیدی را می گیرند. شایعات شهرمی گویدکه گروهی از آزاد شدگان را برای اجرای “ شوی عفو” به حضور مقام رهبری خواهند برد. شاید هم متن پرده آخر نمایش رارهبران حزب موتلفه اسلامی نوشته اند که در یک شوی مشابه از “اعلیحضرت” طلب عفوکردند وآزاد شدند. آن نمایش سال 1355 یک شرط بیشتر نداشت، اما رافت اسلامی حد و مرز ندارد.
غلامحسین محسنی اژه ای، دادستان کل کشور، سه شرط ” توبه، جبران خسارات و اصلاح مسیر گذشته” را پیش روی بازداشت شدگان “اغتشاشات اخیر” قرار می دهد. جانشین خلف لاجوردی و مرتضوی می گوید: “اگر فرد خطاکار اظهار ندامت و توبه کند و شاکی خصوصی نیز نداشته باشد، قطعا مورد عفو و یا تخفیف قرار میگیرد.”
جمشید چوکسی، استاد مطالعات ایران و روابط بین المللی در دانشگاه ایندیانا در آمریکا، در تحلیلی در روزنامه وال استریت جورنال، برنامه هسته ای ایران را بخشی از تلاش حکومت برای برقراری شرایطی جدید در منطقه می داند: “نظم نوین ایران برای جهان.”
می توان صحت این نظر را در چهار سیاست عمومی”فرقه” دید و ریشه هایش را در دیدگاه “طالبان شیعی” یافت. حضور رهبران تند روی فلسطینی در تهران، عکس اتحاد آنها با احمدی نژاد در صفحه اول کیهان و سخنان آیت اله خامنه ای را می توان در همین چهارچوب ارزیابی کرد و به حوادث بهار آینده پیوند زد.
مدودیف، رئیس جمهورروسیه میگوید: “هر آنچه که لازم بوده به رهبران ایران بگوییم گفتهایم، در زمینه درخواست برای کار بر روی یک برنامه هستهای صلحآمیز تحت نظارت جامعه بینالملل متاسفانه به هیچ نتیجهای نرسیده است.”
امضای روسیه را بر بنیاد سخنان بالا می شود از حالا در پای قطعنامه جدید شورای امنیت دید. هیلاری کلینتون در برزیل و معاون وزارت خارجه امریکا در چین است تااجماع جهانی را شکل بدهد. لوموندمی نوبسد: “چنین اجماعی از جنگ دوم جهانی به بعد علیه هیچ کشوری بوجود نیامده است.” بله. جمهوری اسلامی جانشین آلمان نازی شده است. مبارک باد براهل “فرقه”. ال پائیس روابط روسیه و آلمان و فرانسه با ایران را تحلیل می کند ومی نویسد :“اروپا موضع خود را سخت تر می کند.”
این تیتر فیگارو جالب توجه است: “صبر عرب ها تمام شده است.”
واشنگتن پست مهار ایران را فقط با زور ممکن می داند.
نیو یورک تایمز، در هم شکستن سانسور از طریق تکنولوژی را پیشنهاد می کند.بنیاد دفاع از دمکراسی ازتحریم صدور بنزین به ایران سخن می راند.
الکسی پوشکوف از آکادمی دیپلماسی وزارت امور خارجه روسیه در یک مصاحبه تحلیلی، پیرامون وضع جمهوری اسلامی درعرصه بین المللی می گوید: “اوضاع بطور غیرقابل کنترلی بسوی عملیات نظامی علیه ایران پیش می رود و این برای روسیه فوق العاده مهم است.”
الشرق الوسط پیشتر به جنگ در بهار هشدار داده بود.
انگار سرداران این جنگ را تدارک دیده اند وانتظار می کشند، جهان را به اتکای سوریه و حماس و حزب اله و خالی بندانی در امریکای جنوبی، تهدید می کنند.جانشین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تهدید می کند که جمهوری اسلامی میتواند صادرات گاز به اروپا را قطع کند و با استفاده از موشکهای خود “توطئهگران را در هر نقطهای” هدف قرار دهد.
حسین سلامی انگار یادش رفته که روزهای آخر زمستان است که می گوید: “ایران روی ۵۰ درصد انرژی دنیا ایستاده و اگر اراده کند، اروپا زمستان را در سرما به سر میبرد.”
خانم ها، آقایان!درنیمه اسفند که فرهاد بنفشه هارا فریاد می کند، اوضاع میهن از این قرار است:یک سایت ایرانی،غروب چهارشنبه سخن درستی را می نویسد که چشمان هر ایرانی را به دریای اشک مبدل می کند:” دیگر آن دوره گذشت که ایران خود را با ترکیه مقایسه و با آن رقابت کند. ایران حتی بزودی قادر به رقابت با عراق نیز نخواهد بود. جمهوری اسلامی با وضعیت موجودش - چنانکه ۳۰ سال گذشته نشان داد - نظامی ضد توسعه است. از این پس باید مراقب باشد که از افغانستان نیز عقب نماند که آنهم چندان بعید نیست.“فرقه درمحاصره جهان است. همین روزها شرکت یوتل ست فرانسه هشدار می دهد که در صورت ادامه ارسال پارازیت از سوی جمهوری اسلامی، دسترسی ایران به تمامی ارتباطات و امکانات ماهوارهای را قطع خواهد کرد.
در آستانه اولین بهار سبز جنبش، صفوف مشخص شده اند. نظام به فرقه تنزل یافته و درجهان منزوی است. زندانیان جنبش روی دستش مانده اند. شورای فتوا اعدام همه را می خواهد. رهبر مصلحت سیاسی را توصیه می کند. رئیس قوه قضائی به اعدام دو نفر بسنده می کند.رهبر فرقه، رهبران جنبش سبز را از نظام اخراج می کند. رهبران به جنبش تکیه می زنند. محمد خاتمی سر حرفش هست: “آزادی باید باشد، باید بتوان حرف زد.” در سیاست خارجی هم کوتاه نمی آید: “باید از رفتار “ماجراجویانه” در سیاست خارجی پرهیز کردتا هزینه بیشتری بر کشور تحمیل نشود.”
شیخ دلاور هم ایستاده است. یک قدم هم کوتاه نیامده است. فائزه هاشمی به میدان می آید. فریاداعتراضش را به زهرا رهنورد،فاطمه کروبی، ندا آقاسلطان ومیلیونها زن دلاور ایرانی پیوند می زند. می گوید هاشمی رفسنجانی هم سبز است. حالا می شودفهیمد چرا کتاب “عالیجناب سرخپوش” کتاب معروف اکبرگنجی،در این روزها در تهران مجوز می گیردو منتشر می شود.
موسوی مصاحبه ای می کند که درسی ساله اخیر بی سابقه است. می گوید: “جنبش سبز محکم ایستاده است.“استراتژی وتاکتیک جنبش دراین بیانه خودرا سامان دیگر می دهد.
خانم ها، آقایان!
فریاد بچه ها را بیاد بیاوریم.
ما بیشماریم…. ما از جنس بهاریم،ما در راهیم.