جمهوری اسلامی سی سال است هر روحانی دگراندیش و منتقد را به نام دشمنی با نظام، یا به کنج انزوا فرستاده و یا عبا و عمامه داشتنش را تحمل نکرده است.به بهانه حمله به آیت الله صانعی و طرح شعار “خلع لباس” وی، داستان خلع لباس روحانیون منتقد را بازخوانی کرده ایم.
نامه “جمعی از جان برکفان اسلام” و جوش آمدن غیرت “خانواده های شهیدان” و شعار برای خلع لباس و انزوای یک روحانی رسم تازهای نیست. در این سی و سال اندی، روحانیون بسیاری با همین نامه ها و شعارها، در محاق زیستهاند؛ گرچه آیتالله منتظری نامدارترین آنهاست و البته مظلومترین در این روایت.
آیتالله شریعتمداری؛ اولین قربانی ولایت فقیه
آیتالله شریعتمداری را میتوان سرسلسلهی روحانیونی دانست که “مخالفت با اصل ولایت فقیه” سرانجام خوبی برایاو باقی نداشت و انزوا و حصر خانگی دامانش گرفت. وی از مراجع تقلید و روحانیون بزرگ شیعه بود که از تبریز برخاست.
سابقهی رابطهی او با آیتالله خمینی به سال 1342 بازمیگشت؛ سالی که قرار بود آیتالله خمینی به خاطر مخالفت با “اصول شش گانه انقلاب سفید” محاکمه شود. اما از آنجا طبق قانون اساسی مشروطه، مجتهدین و مراجع تقلید مصونیت از محاکمه داشتند آیتالله شریعتمداری به تهران آمد و چون آیتالله خمینی بدین عنوان معروف نبود، او را به عنوان مرجع تقلید معرفی کرد؛کاری که سرنوشت آیت الله خمینی را تغییرداد.
پس از انقلاب اما این حمایت، هنگامی که وی به اصل 110 قانون اساسی در باب اختیارات نامحدود ولی فقیه رای نداد، نتیجه نداشت و خشم و غضب و آیتالله خمینی و اطرافیان وی را نسبت به وی برانگیخت؛ تا جایی که او را به اتهامات گوناگون از جمله تلاش برای کودتا با همراهی صادق قطبزاده و حمایت از بمبگذاری در بیت آیتالله خمینی محکوم کردند و وی را تا سال 1365 که دار فانی را وداع گفت، خانهنشین کردند و منزوی.حتی مرگ وی نیز از میزان این غضب نکاست و اورا مخفیانه به خاک سپردند تا مقلدینش حتی بر جنازه مرجع خود نیز نماز نگذارند.این همه در حالی بود که آیتالله منتظری در خاطرات خود ماجرای کودتای منتسب به صادق قطبزاده راساختگی و دروغین خوانده است.
آیتالله سید حسن قمی؛ خانهنشینی در خراسان
آیتالله شریعتمداری تنها کسی نبود که قبل از انقلاب، همراه و حامی آیتالله خمینی بود و بعد از انقلاب مورد غضب قرار گرفت. آیتالله سید حسن قمی طباطبایی در خراسان هم از کسانی بود که پیش از انقلاب 57 همراه و حامی آیتالله خمینی بود، اما بعد از انقلاب به خاطر مخالفت با نظریه ولایت فقیه و انتقادهایش، محدودیت و حصر خانگی را تا آخر عمر تجربه کرد. وی با اعدامهای گستردهی دههی شصت در زندانها به مخالفت پرداخت و صادق خلخالی حاکم شرع را مورد نکوهش قرار داد.وی همراه با آیت الله روحانی و آیت الله شیرازی، دیگر مراجع تقلید، علناً به مخالفت با نظریه ولایت فقیه پرداختند.
آیتالله منتظری؛ مظلومترین روحانی
حکایت آیتالله منتظری اما حکایتی دگر داشت، او یار قدیمی و مورد اعتماد و قائم مقام رهبری آیتالله خمینی بود که خود “ولایت فقیه” را به قانون اساسی آورد و خود هم به مخالفت با آن پرداخت.
بعد از دستگیری مهدی هاشمی، برادر داماد وی، مخالفان که تاب تحمل انتقاد و مخالفتهای آِیت الله منتظری را نداشتند، ماجرای تلاش برای اعدام نشدن هاشمی را بهانه قرار دادند و در جهت حذف او از صحنهی سیاسی ایران کوشیدند. جوسازی نزد آیت الله خمینی علیه آیت الله منتظری منجر به ایجاد تنش و بالاگرفتن اختلاف شد. منتظری در پاسخ به شدت از وضعیت کشور، زندانها، اعدام های سال 67 و نقض حقوقبشر انتقاد کرد و سرانجام همه اینها به برکناری او و پشت کردن وی به قدرت انجامید.
آِت الله منتظری پس از گوشه گیری هم به انتقاد و مخالفتهای خود ادامه داد و با روی کار آمدن آیتالله خامنهای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی به مخالفت علنی و صریح با او پرداخت. این موضع گیری تا حد اعلام عدم مرجعیت آیتالله خامنهای هم پیش رفت. پس از هر بار سخنرانی و موضعگیری آیت الله منتظری، هواداران آیت الله خمینی به پشتوانه نیروهای افراطی لباس شخصی و بسیجی به بیت او حمله کردند و رسانههای حامی حکومت نیز او را بینصیب نگذاشتند. به این ترتیب بود که آیت الله منتظری از سال 76 تا 81 در حصر خانگی به سر برد. این حصر در دوران سید محمد خاتمی برداشته شد، اما این مرجع بزرگ شیعه همواره در تنگنا بود و مورد هتک حرمت هواداران آیتالله خامنهای قرار می گرفت تا سرانجام هفتهی گذشته، مردم ایران مرگ او را آزادیش پنداشتند.
دادگاه ویژه روحانیت؛ تفتیش عقاید روحانیون
دادگاه ویژهی روحانیت از ارکان دستگاه قضایی جمهوری اسلامی است که نه تنها در قانون اساسی جایگاهی ندارد، بلکه با بسیاری از اصول آن در مغایرت است. این دادگاه پیش از تصویب قانون اساسی در خرداد 58 به دستور و خواست آیتالله خمینی تشکیل شد؛ اما آیتالله خمینی در سالهای پایانی عمر خود به خاطر موقتی بودن این دادگاه، دستور بازگشت به قانون اساسی و برچیدن آن را داد. اما آیت الله خامنهای، جانشین وی بیتوجه به قانون اساسی و خواست ایت الله خمینی دستور به تداوم کار این نهاد داد و حتا توسعهی آن را نیز در دستور کار قرار داد. با این توسعه و با این حمایت بود که این نهاد به عنوان یکی از ابزارهای قدرت رهبری، بسیاری از روحانیون صاحب نام و بی نام را بازداشت، زندانی، محاکمه و خلع لباس کرد. غیر از آیت الله سید محمّدکاظم شریعتمداری که در این دادگاه محاکمه شد از مشهورترین روحانیون منتقد و مخالف می توان به عبدالله نوری، محسن کدیور، حسن یوسفی اشکوری، مهدی هاشمی، هادی قابل و هادی خامنهای اشاره کرد که توسط این ابزار نهاد رهبری تحت فشار قرار گرفتند.
عبدالله نوری، وزیر کشور دولت اول دولت هاشمی رفسنجانی و خاتمی به خاطر چاپ مطالب نوگرایانه در مورد دین در روزنامهی خرداد با اتهامهایی نظیر توهین به مقدسات، نشر اکاذیب، اقدام علیه امنیت ملی در این دادگاه محاکمه و به 5 سال زندان محکوم شد و بیش از 3 سال را در زندان ماند. پس از آزادی او از کلیهی فعالیتهای سیاسی کناره و روزه سکوت گرفت.سکوتی که تا پیش از انتخابات 22 خرداد نیز کم و بیش ادامه داشت.
هادی قابل از دیگر روحانیون دگراندیش بود که از طرف دادگاه ویژه روحانیت خلع لباس و حکم 40 ماه حبس را پذیرا شد. از جمله اتهامات این روحانی که اکنون دیگر جامهی روحانیت به تن ندارد، توهین به رهبری و هتک حرمت مقدسات بود.
حسن یوسفی اشکوری نیز از دیگر روحانیون آزاداندیش و نوگرا بود که نمایندگی مجلس و روزنامهنگاری و مناصب دولتی در کارنامهی او به چشم میخورد، اما بعد از چاپ مقالهها و مصاحبههای متعدد او که حاوی انتقادهای تند بود و پس از حضور در کنفرانس برلین در ادیبهشت 1379 به دادگاه ویژه روحانیت احضار و بازداشت شد. اتهام او ابتدا ارتداد بود، اما پس از چندی اتهامهای نشر اکاذیب درباره قتلهای زنجیرهای، توهین به مقدسات و شرکت در کنفرانس برلین هم برای وی مطرح و به این خاطر خلع لباس و به هفت سال زندان محکوم شد. وی بعد از 5 سال از زندان آزاد شد.
اما جماعت مسجد ضرار که باید شلاق بخورد!
انزوا و محدودیت و فشار بر روحانیت امروز نیز تداوم دارد و روحانیونی نظیر آیتالله طاهری، آیتالله دستغیب همچنان مورد حملهی نیروهای حامی رهبری قرار میگیرند. اما در طی روزهای اخیر تخریب و تحت فشار گذاشتن آیتالله صانعی از طرف جمهوری اسلامی دنبال میشود به طوری که یک روز بعد از درگذشت آیت الله منتظری، عدهای نزدیک به هزار نفر از هواداران احمدینژاد و آقای خامنه ای به دفتر او حمله بردند و آن را تخریب کردند؛بعد از آ نیز از یک سو رسانه های حامی دولت و از سوی دیگر همان بسیجیان و لباس شخصی هایی که به او حمله کرده و مردم را نیز مورد ضرب و شتم قرار داده بودند، طی بیانیهای خطاب به جامعه مدرسین حوزه علمیه، خواستار خلع لباس این مرجع بزرگ تقلید شدند.
آیتالله صانعی به خاطر فتواها و نگرشهای نوگرایانهاش، به ویژه در خصوص مسائل مربوط به زنان همواره از طرف نیروهای افراطی هوادار دولت و رهبری مورد عتاب و خطاب قرار گرفته است. این حملات بعد از کودتای انتخاباتی در 22 خرداد و انتقادات صریح و روشن این مرجع تقلید شیعه به نحوهی برگزاری انتخابات، برخورد نیروهای نظامی و شبه نظامی با مردم، پخش اعترافات تلویزیونی زندانیان و حمایتش از میرحسین موسوی افزایش یافته است.
سخنرانی انتقادی آیتالله صانعی بعد از انتخابات باعث شد تا روزنامههای حامی دولت احمدینژاد در اقدامی هماهنگ مدعی شوند که او در سخنان خود علیه احمدینژاد از واژهی “حرامزاده” استفاده کرده است. ادعایی که از طرف دفتر وی تکذیب شد.
وبسایت رجانیوز هم سخنان آیتالله صانعی در گرگان را “مجرمانه، بی سابقه و تعجب برانگیز” عنوان کرد و خواستار “شلاق خوردن” این مرجع تقلید شد.
رسایی نماینده مجلس و از حامیان دولت که در ماههای گذشته وظیفه تبلیغ برای احمدینژاد را در دانشگاههای کشور بر عهده داشت، در ادامهی این ماجرا آیتالله صانعی را “امام جماعت مسجد ضرار این روزها” دانست و گفت: “امامی که بی محابا دهان به هتک حرمت دیگران باز می کند، روزی از خوشحالی کف می زند و روزی دیگر از شدت ناراحتی روی گردانی مردم، به منتخبشان تهمت حرامزادگی می دهد.” وی در ادامه خطاب به آیتالله صانعی گفته بود: “به دلیل دروغگویی و بی ادبی، شرایط مرجعیت هم ندارید و حتی به دلیل فقدان شرط عدالت، شرایط امامت جماعتی هم ندارید؛ هرچند برای امامت مسجد ضرار ظاهرا هیچ یک از این شرایط لازم نیست. رسایی از جمله کسانی بود که در تبلیغ و هدایت تجمع روز گذشته در مقابل بیت آیتالله منتظری و صانعی نقش فعالی داشته است.”
حسین شریعتمداری و روزنامهاش کیهان نیز از جمله کسانی است که بارها به هتک آیتالله صانعی اقدام کرده است. وی سال گذشته در طی یادداشتی آیت الله صانعی را متهم به “فریب خوردن از افراد و گروه های سیاسی کرد” و مدعی شد نظرات وی “غیر فقهی، غیر اسلامی و در تضاد آشکار با نظرات صریح آیتالله خمینی” است. وی با “بیپایه و اساس” و “مخدوش” خواندن نظرات فقهی وی، دیدگاه او را “همان نظریه انحرافی جدایی دین از سیاست” عنوان کرده که “تشکیل حکومت اسلامی” را قبل از ظهور امام زمان “حرام” میداند.
برغم همه این فشارها، حضور مراجع تقلیدی چون آیتالله منتظری و آیتالله صانعی در چند ماه گذشته بیش از هر زمان دیگری در فضای سیاسی ایران نمود داشته است. ناظران سیاسی معتقدند برخلاف سه دههی گذشته، اینبار به جای روحانیت منتقد، ولی فقیه است که به انزوا میرود.