نیم نگاه

نویسنده

نگاهی به فیلم “ کلاه قرمزی وبچه ننه “

توفیق در گیشه و اما…..

اردلان قاسمی

 

نویسندگان: ایرج طهماسب – حمید جبلی، کارگردان: ایرج طهماسب، تهیه کننده: حمید مدرسی مدیرتولید: علی قادم مقامی، مدیرفیلمبرداری: ابراهیم غفوری، تدوین: میثم مولایی، طراح لباس: ژاله آنت، طراح عروسک: مرضیه محبوب، گویندگان عروسک: حمید جبلی – محمد رضا هدایتی بنفشه صمدی – محمد بهرانی – بهادر مالکی، طراح چهره پردازی: مهرداد میرکیانی، ترانه وموسیقی: محمدرضا علیقلی، صدابردارصحنه: بابک اخوان، صداگذاری ومیکس: حسین ابوالصدق، عروسک گردان ها: دنیا فنی زاده، مرضیه محبوب، امیرسلطان محمدی، محمد لقمانیان بنفشه صمدی.

پخش: فیلمیران

بازیگران: حمید جبلی – ایرج طهماسب – خسرو احمدی – مهدی باطبی – بنفشه صمدی – پوپک مظفری – بهادرمالکی – داود لقندی – سورن مناچکیان – پویان طباطبایی – محمد بهرانی – قاسم قباخلو.

 

چکیده:

آقای مجری، کلاه قرمزی و پسرخاله که به دلیل انفجارخانه توسط پسرعمه زا آواره شده اند و در چادرزندگی می کنند، بچه گمشده یی را پیدا می کنند. کلاه قرمزی برای تمیزکردن بچه اورا به مکان - های مختلفی می برد. این تصمیم باعث فرارکردن پسرعمه زا اززندان وشکایت مادربچه ازکلاه قرمزی می شود.

 

پیام ما، بدبختی !

ژانرکودک یکی ازمهم ترین گونه های سینمایی به شمارمی آید که همه ساله فیلم های فراوانی در سراسردنیا براین اساس ساخته می شوند وبه نمایش درمی آیند. پرداختن به این ژانردرسینمای ایران با فرازونشیب های فراوانی روبروبوده است. عدم برنامه ریزی مدون – بی توجهی مدیران ومسئولان کمبود فیلمنامه منسجم دراین بخش – عدم تخصیص بودجه جهت سرمایه گذاری ونبود مرکزی برای پرورش کودکان ونوجوانان ازمهمترین عواملی هستند که باعث بوجود آمدن فضایی شده است که سینمای ایران هرچند سال یکبارشاهد ساخت فیلمی دراین ژانرسینمایی باشد. ایرج طهماسب و حمید جبلی که کارخودرا ازکانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان شروع کرده اند تا به امروزفضا وقالبی را برای فیلمهای خود برگزیده اند که اکثریت قریب به اتفاق آنها، محصول پرورش اولیه آنها درکانون بوده است. مرکزی که پس ازانقلاب با تغییرات گسترده ای درساختاروسیاستها روبروگردید ودستاورد آن درامروزتربیت افرادی است که هنررا درپوشش آموزه های دینی وتبلیغات حکومتی آموخته اند. کلاه قرمزی وبچه ننه اثردیگری ازاین زوج هنری ست که پس ازیک دهه ازساخت “ کلاه قرمزی و سروناز” که درگیشه موفق نبود برروی پرده سینماها رفته است. شخصیت کلاه قرمزی طی سه دهه گذشته که ازعمرهنری اش می گذرد به خوبی توانسته با مخاطبانش ارتباط برقرارکند، ارتباطی که پس ازسه دهه باعث رکورد شکنی درافتتاحیه فیلم وهجوم سیل عظیم مخاطبانی به سینماست که درنوجوانی با اوآشنا شده بودند. این اتفاق معلول ویژگی هایی ست که این شخصیت عروسکی دارد. استفاده اززبان عامیانه وروزمره مردم، صادق بودن شخصیت او ( درکلام ورفتار)، بازگوشدن برخی ناهنجاری ها ومعضلات جامعه اززبان او، دارابودن جهان بینی ساده درارتباط با افراد جامعه و پدیده های اطراف ازمهمترین عناصری ست که باعث بقای این شخصیت عروسکی درمیان مخاطبان (کودک وبزرگسال ) شده است. طهماسب وجبلی برای شکل دهی به ساختمان فیلمنامه ازاتفاقات و شخصیت هایی که دربرنامه های نوروزی کلاه قرمزی روی داده، سود جسته اند. خط روایی اثراز نقطه ای آغازمی شود که آقای مجری ( ایرج طهماسب) به همراه کلاه قرمزی وپسرخاله درچادری درارتفاعات تهران زندگی می کنند. علت چنین اتفاقی درساختارفیلمنامه عمل شخصیت پسرعمه زا است که به دلیل منفجرکردن خانه آقای مجری باعث آوار گی آنها وشکایت همسایه ها شده است. فصل اول فیلمنامه با چنین رویکردی آغازبه کارمی کند. طهماسب به سادگی وبدون توجه به عناصری که می توانند باعث ایجاد کشش درمخاطب باشند اطلاعات وسیعی ازساختمان روایت را به مخاطب عرضه می کند. نمونه بارزچنین اتفاقی دیالوگ آغازین کلاه قرمزی درمواجهه با مجری تلویزیون ( پیام ما، بدبختی ) است. طهماسب با انتخاب چنین گفتاری برای شخصیت محوری اش درسکانس آغازین فیلم یکی ازتم های اساسی فیلمنامه اش را فاش می کند. این انتخاب ازسوی فیلمسازباعث می گردد مخاطب درمواجهه با اتفاقات بعدی اثربه تم فاش شده آغازین ارجاع داده شود. همین امرباعث کاهش تأثیردراماتیک اتفاقات فیلمنامه می شود. نکته قابل تأمل دیگردرساختمان فیلمنامه انتخاب رویدادهای فرعی ست. رفتن کلاه قرمزی به مدرسه واخراج شدن پیاپی اوبه دلیل بی انضباطی، جستجوی توالت درمحله توسط کلاه قرمزی، ترانه ای که اودرمسیرمدرسه می خواند ازرویدادهایی هستند که عدم وجودشان لطمه ایی به شکل گیری موقعیت دراماتیک اثرنمی گذارد. درواقع اطلاعات واتفاقاتی که درفصل اول فیلمنامه عرضه می شود ذهن مخاطب را برای رویدادی آماده می کند که نیروی محرکه داستان تا به انتهاست.( پرت شدن کلاه قرمزی ازتپه ایی کوچک و مواجه شدن با نوزادی گمشده، کثیف کردن نوزاد و تلاش کلاه قرمزی برای تمیزکردن او) وجود چنین رویدادی باعث بوجود آمدن فضایی ست که درآن شخصیت های پسرعمه زا، رییس کلانتری وگل قرمزی وارد روایت اثرمی شوند. نکته دیگری که درفصل دوم فیلمنامه قابل بررسی است ریتم کند رویدادهایی ست که به درستی درکنارهم قرارنگرفته اند. فرارکردن پسرعمه زا اززندان به دلیل شباهت ظاهری به کلاه قرمزی می توانست به عنصری پیش برنده درفیلمنامه تبدیل شود، اما طهماسب وجبلی به سادگی ازچنین امکانی گذرمی کنند وبا بازگرداندن پسرعمه زا به زندان ( حفرتونل توسط پسرعمه زا به سلول زندان ) فرصت پیشروی چنین موقعیتی راازفیلمنامه می گیرند. فصل پایانی فیلم هم دچارچندپاره گی درساختاراست. بردن قصه به مکانی که ( بانک کشاورزی ) یکی ازحامیان و سرمایه گذاران اصلی فیلم است بیش ازآنکه درخط روایی اثربگنجد تنها به کارکردی تبلیغی برای بانک فوق تبدیل می شود. اتفاقات پایانی هم دردادگاهی رخ می دهد که به جرم پسرعمه زا و کلاه قرمزی رسیدگی می کند. پرداختن به چنین مکانی درزمان گره گشایی داستان می توانست ایده خوبی برای اثرباشد، اما زمان طولانی وکسالت باری که طهماسب وجبلی برای این بخش ازداستان انتخاب کرده اند باعث کند شدن خط روایی شده است. مواردی که دربخش ساختاری فیلمنامه به آنها اشاره شد دربخش جزئی تراثر(شخصیت پردازی ) هم رخنه کرده است. نگاه طهماسب وجبلی به کاراکترهای فرعی فیلم یکسونگروکلیشه ای است. عدم توجه به عناصرشخصیت پردازی دراین بخش، مخاطب را با کاراکترهایی آشنا می کند که تنها ویژگیهای ظاهری وکلیشه ای شخصیت شان را به نمایش می گذارند ؛ هم سلولی پسرعمه زا درزندان، رییس کلانتری، قاضی دادگاه، معلم مدرسه و… ازاین جمله اند. دربخش کارگردانی طهماسب روایت را با ریتم مناسبی آغازمی کند. دکوپاژمناسبی که اودر سکانس های شروع داستان انجام داده است باعث همراهی تماشاگربا فضا وشخصیت های فیلم می شود اما هرچه به پایان نزدیک می شویم ریتم تدوین پلان ها، پرداختن به فضاها ورویدادها کندترو ملال آورترمی شود. درواقع علت اصلی این اتفاق زمانی ست که طهماسب نمی تواند درمقام کارگردان طهماسب فیلمنامه نویس را فراموش کند ودرحوزه کارگردانی تمهیدی بیندیشد که نقصان های فیلمنامه را با آنها مرتفع کند. بیشترین ایرادی که می توان دراین بخش به طهماسب گرفت فرآیند انتخاب بازیگران وهدایت آنهاست. بازیها فاقد تحلیل مناسب، شخصیت پردازی وباورپذیری ست. انتخاب ژست های بزرگنمایی شده، عدم انطباق لحن شخصیت های غیرعروسکی با فضای درام از اصلی ترین نکاتی ست که توسط گروه بازیگران نادیده گرفته شده است. به نظرمی رسد “ کلاه قرمزی وبچه ننه” ازلحاظ ساختارومحتوا بازگشتی درکارنامه کاری طهماسب وجبلی باشد اما توفیق فیلم درگیشه می تواند انگیزه ای برای این گروه خلاق باشد تا درکارهای آینده شان مخاطب امروزی را جدی تربگیرند.