بانوی پایداری و امیرانتظام

تقی رحمانی
تقی رحمانی

نام آنگ سان سوکی را در سال 1368 از آقای انتظام در بند یک طبقه بالای 325 قدیم که حالا بند 350 می‌گویند شنیدم. هنوز زبان و بیان فاخر امیرانتظام را در گوش دارم که از این بانو چه با احترام تجلیل می‌کرد. امیرانتظام انسان ملی با برخی دیدگاه‌های خاص است، اما زجری که او برای سربلندی ایران کشیده است بسیار قابل ارج است.

سال‌ها با او هم‌اتاق و هم‌بند بودم و با یکدیگر سخن‌ها و ماجراها داشتیم که شرح آن‌ را بعدها باید گفت. اما ویژگی پایداری صبورانه او و مقاومت و سختی‌هایی که کشیده است در هر انسان احساس احترام برمی‌انگیزد. امیرانتظام هر بار که نام مصدق را بر زبان می‌آورد بغض‌آلود و با چشمان پراز اشگ و پر از احساس و احترام به مصدق سخن می‌گفت. بازرگان را مردی بزرگ می‌دانست، چمران را بزرگ‌مردی شجاع که از دوستی دور و دراز با او خاطره‌ داشت. شریعتی را استاد سخن می‌گفت، اگر چه با او اختلاف نظر داشت. به مهندس سحابی نقدهایی داشت اما برای او احترام قائل بود؛ اگر چه او در مورد طالقانی با من هم‌عقیده نبود.

اما شباهت امیرانتظام در صبوری و پایداری با آنگ‌سان‌سوکی در چه بود؟ بانوی پایداری؛ نامی که من به این زن مبارز می‌دهم، امید می‌رود که این بانوی امید و سازندگی شود. بی‌گمان او زجر فراوان کشیده اما زجر او به کامیابی پیوند خورده است. امید است که در سازندگی کشور برمه به مردمش یاری رساند. بانویی که ایستادن و سخن‌گفتن‌اش اشک شوق از چشمان جاری می‌کند. تجربه من می‌گوید که امیرانتظام طولانی‌تر و سخت‌تر از بانوی پایداری مقاومت کرده چرا که زندان دهه 60 که شرح مصائب آن مثنوی هفتاد من کاغذ می‌شود، بسیار سخت‌تر از حبس خانگی آنگ سان‌سوکی بوده است.

اما چرا مرد مقاوم زندان اوین به کامیابی نرسیده اگر چه خوشنام است. کامیابی امیرانتظام، در آغوش کشیدن آزادی و دموکراسی برای ایران است.عباس امیرانتظام فرزند یعقوب، نمادی از زجر کشیدن برای آزادی و دموکراسی است. او انسانی امیدوارست و با امید زنده است.

طراوت او در تمام روزهای زندان و نشاط وی دیگران را به وجد می‌آورد. در سال‌های اخیر، زندانی با طراوت و با فرهنگ شبیه به امیرانتظام را در رفتار آرش علایی، پزشک زندانی فعال برای بیماری ایدز دیدم. امروز بانوی پایداری به بانوی سازندگی تبدیل می‌شود، اما عنصر پایداری ایرانی چه زمانی به دوره ثبات و دموکراسی می‌رسد؟ پاسخ به این سئوال به توضیح عوامل گوناگون بستگی دارد. بخشی از این پرسش را باید اپوزیسیون دموکراسی‌خواه ایرانی در نقد اعمال گذشته خود پاسخ بدهد؛ البته نقد به مفهوم راه‌گشایی نه تخریب و ویرانگری یکدیگر.

با این وصف مقاومت مرد پایداری (امیرانتظام) که صبوری و مقاومت را از مراد خود، مصدق، الهام گرفته است باید همچون فانوس دریایی مسیر دموکراسی را نشان دهد. اما این مسیر باید با نگاه عمیق‌تری واکاوی شود و راه طی‌شده ارزیابی گردد تا مسیرهای بهتر نمایان شود. چون جامعه ما دستاورد می‌خواهد. تلاش دموکراسی‌خواهان هم باید دارای دستاورد باشد.

در پایان به عنوان نکته‌ای مهم که سال‌ها از بعضی از بزرگان دموکراسی‌خواه ایران از جمله مهندس سحابی، دکتر یزدی و امیرانتظام پرسیده‌ام و با عنایت به پیروزی امیدوارکننده‌ی بانوی پایداری از خود و دیگران دردمندانه و نیازمندانه می‌پرسم: حال که آنگ سان سوکی توانست و کشور برمه قدمی به جلو آمد.پس ما کی می‌توانیم؟

پیروزی دموکراسی‌خواهان در هر سرزمینی دل ما را گرم می‌کند تا در راه آزادی تلاش کنیم.

عباس امیرانتظام یکی از فانوس‌های امید در سرزمین ماست که مقاومت او را باید ارج گذاشت اگر چه می‌توان با برخی نظرات او موافق نبود. بی‌شک او در قطار دموکراسی‌خواهی ایرانی انسان برجسته‌ای است.