حرف اول

نویسنده
بهار ایرانی

تغییر، خطر ، سکوت

۱

تغییر از جهان مدام د رحال تغییر به ایران هم رسیده است.“روز” هم در این فضای تغییر  چهره اش را تغییر داده است.هرچند من هم آن سیمای نوستالژیک را دوست داشتم و این صورت جدید هنوز برایم بیگانه است، چاره ای جز گردن گذاشتن نیست.

تغییر باید شامل هنر روزهم می شد و کمی هم شده است. در رویا  طرح مجله ای بود هنری و پرو پیمان که د رآینده به روزنامه تبدیل شود. تنها سلیقه ها مانع نبودند ، تنگی دست و فشردگی زمان هم بود. حاصل این است که دو سه شماره ای “ پایلیش” شده یا روی “ ایر” رفته است. چیزی است بین واقعیت گذشته و رویای آینده. کم وکسر هم زیاد دارد که در دیاری دیگر در پی رفع آن هستند…

امیدوارم که هرشماره با هم سخن بگوئیم. من – هوشنگ اسدی- که در نیمه دهه چهارم فعالیت مطبوعاتی خود هنوز بر پیمانم استوارم و د رکا رهنری - بهار ایرانی- امضا می کنم، هر هفته باشما خواهم بود.

 

 

۲

بیشتر این شماره ویژه هنرمندان است. نگاه کنید شرکت اندکی در سرنوشت خود دارند. هنرمندان هیچ کشوری در لحظه خطر کنار نمی کشند.

هنرمند ایرانی که مثل هر جای دنیا سیاست عمومی شرایط زندگیش را تعیین می کند، و مانند  هرهنرمندی رسالتش جز دفاع از آزادی نیست ؛ در عرصه نبرد اجتماعی غایب است. نسل های پیاپی روشنفکران و هنرمندان ایران بین دو انقلاب” مشروطیت” و”اسلامی” در صف اول مبارزه اجتماعی بودند. کجا رفتند آنها؟ چه شد که شاخص ترین کارگردان سینمای امروز ایران یعنی عباس کیارستمی برای انگشت نگاری خودش غوغا براه می اندازد  ، اما در برابر خطری که ایران را تهیدید می کند ساکت است. او فقط یک نمونه است. فاجعه عمیق تر از اینهاست. د راین باره بازهم سخن خواهیم گفت.