پس از تحریم

حسین باستانی
حسین باستانی

تصویب اولین مرحله از تحریم های بین المللی علیه جمهوری اسلامی ایران، با واکنش قابل انتظاری از سوی آقای احمدی نژاد و همفکرانش روبه رو شده است. اعلام راه اندازی 3000 دستگاه سانتریفوژ جدید و ارائه طرح دو فوریتی گروهی از نمایندگان مجلس برای تجدید نظر در همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی، از جمله شاخص ترین واکنش های مزبور هستند.

رویکرد جریان همسو با رئیس جمهور ایران – نومحافظه کاران ایرانی – در مورد پرونده ای هسته ای، از ابتدا متکی بر حفظ وجهه “سازش ناپذیری” در مقابل فشارهای جامعه جهانی بوده است. این جریان معتقد است که در صورت “کوتاه آمدن” در مقابل درخواست های جامعه جهانی بر سر انرژی هسته ای، دو اتفاق به وقوع خواهد پیوست. نخست: آمریکایی ها نه تنها ادامه رویه تهاجمی خود را متوقف نخواهند کرد، که با نفوذی که در نهادهای بین المللی دارند، فشار بر حکومت ایران را، با طرح خواسته های پی در پی و جدید امنیتی و سیاسی، تا مرحله تغییر کامل ساختار این حکومت یا رفتار آن ادامه خواهند داد. دوم: نیروهایی که چه در داخل ایران و چه در سطح منطقه و جهان (بر اثر موضع گیری های آتشین آقای احمدی نژاد و همفکرانش) به دولت ایران برای مقابله با سیاست های آمریکا و اسراییل امید بسته اند، امید خود را از دست خواهند داد و در ادامه تنش میان جمهوری اسلامی و جامعه جهانی، در کنار مسوولان ایرانی نخواهند ماند.

در نتیجه نومحافظه کاران ایرانی، معتقدند که اگر قرار باشد با تصویب اولین و ضعیف ترین مرحله تحریم های شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی، در موضع “سازش ناپذیر” خود را تجدید نظر کنند، بدون کسب دستاورد مشخصی، وجهه خود را نزد هواداران داخلی و خارجی، به گونه ای زودهنگام و غیر ضروری درهم شکسته اند.

از سوی دیگر، این واقعیت هم مهم است که مرحله کنونی تحریم های مصوب شورای امنیت، در ظاهر شامل چنان اقدامات شدیدی نمی شود که برای دولت ایران خطرات فوری و بزرگی ایجاد کند. به همین دلیل است که بسیاری از رسانه های ایرانی و غیرایرانی، در پی تصویب تحریم ها، از ابعاد و تأثیرگذاری اندک آن سخن گفته اند. اما چیزی که در این چنین تحلیل هایی نباید از نظر دور نگاه داشته شود، آن است که مرحله اول تحریم ها، اگر چه به خودی خود ابعاد بزرگی ندارد، اما به علت اهمیت حفظ موضع سازش ناپذیری برای رئیس جمهور و همفکرانش (که در بالا مورد بحث قرار گرفت)، می تواند واکنش های مقابله جویانه دولت ایران را در پی داشته باشد. این فرآیند، به نوبه خود، جمهوری اسلامی را در معرض واکنش های متناسب جامعه جهانی و ورود به مراحل جدیدتر و جدی تر تحریم بین المللی سوق، خواهد داد. به عبارت دیگر، اهمیت اصلی تحریم های موجود، نه خطر آفرینی مستقیم آن برای نو محافظه کاران ایرانی، که اولاً ایجاد اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی، و ثانیاً زمینه سازی برخوردهای شدیدتر طرفین و “کلید زدن” مراحل جدی تر اقدام جهانی علیه ایران خواهد بود.

در چنان شرایط تشدید شده ای، احتمالا دیگر نمی توان انتظار داشت که سایر ارکان حکومت ایران، چون شرایط فعلی، به نقش تعیین کننده رئیس جمهور و همفکرانش در پرونده هسته ای تن بدهند. در حقیقت، منطقاً به هر میزان که نو محافظه کاران ایران حکومت را در معرض مراحل جدی تری از تحریم و برخورد بین المللی قرار دهند، شکاف میان آنان و سایر گرایش های موجود در جریان محافظه کار افزایش خواهد یافت.

در همین چند روز سپری شده از تصویب تحریم های سازمان ملل نیز، دو اتفاق مهم در سطح حکومت ایران به وقوع پیوسته که نباید از نظر دور داشته شود.

نخست: علی رغم موضع گیری های شدیداللحن آقای احمدی نژاد و برخی دیگر مسوولان دولتی، تا کنون برخی مقامات ارشد حکومت ایران از واکنش نشان دادن به اتفاق بسیار مهمی در حد تصویب طرح تحریم خودداری کرده اند که بسیار نامتعارف است. چرا که از آنان انتظار می رفت – با توجه به اظهار نظرهای قبلی شان در مورد پرونده هسته ای – در مقطع سرنوشت سازی که سرانجام تحریم های بین المللی علیه ایران آغاز شده است و بسیاری از مردم کشور از این بابت در نگرانی به سر می برند، جملاتی را در دفاع از دیدگاه های خود در مورد این پرونده بر زبان آورند.

دوم: با وجود ارائه طرح دوفوریتی تجدید نظر در همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی پس از تصویب تحریم ها، تا این لحظه فضای حاکم بر بحث های نمایندگان تا، به هیچ وجه به “قاطعیت” مورد انتظار نبوده است. تا آنجایی که امروز، روزنامه کیهان با انتقاد شدید به کم تحرکی نمایندگان (که وعده داده بودند به محض شروع تحریم ها، به الزام دولت به خروج از پیمان ان پی تی رای خواهند داد)، آنان را به برخی کاراکترهای فیلم های کمدی تشبیه کرده که گویی هنوز خبردار نشده اند کشورشان در چه شرایطی به سر می برد.

لحن به طور غیر متعارف تند کیهان در مورد نمایندگان محافظه کار مجلس، البته قابل فهم است: در صورتی که مقامات جمهوری اسلامی ایران تاکنون به کرات تهدید کرده اند که در صورت آغاز تحریم ها به فوریت اقدامات متقابل بسیار تندی را به اجرا خواهند گذاشت، اکنون که در عمل این اتفاق افتاده، بار مقابله با شرایط جدید تا کنون به تنهایی به دوش آقای احمدی نژاد افتاده است و سایر ارکان نظام، در واکنش نشان نسبت به این شرایط، با کندی بسیار زیادی عمل می کنند.

وضعیت موجود، حتی اگر هم در روزهای آینده به هماهنگ شدن موضع سایر ارکان نظام با موضع رئیس جمهور بینجامد، نشانه بسیار مهمی از آن چیزی است که در صورت ورود ایران به مراحل جدیدتر تحریم شورای امنیت، انتظار مسوولان ارشد کشور را می کشد.

این مسوولان، البته اگر احساس کنند که جهت و شدت واکنش بین المللی به جمهوری اسلامی در حدی است که برای حکومت ایران هیچ امکانی برای تفاهم با قدرت های جهانی باقی نمانده، ممکن است چاره ای جز ادامه هماهنگی با محافظه کاران جدید ایرانی را پیش روی خود نبینند. اما اگر که گمان کنند هنوز چنین امکانی وجود دارد – آن هم در شرایطی که دورنمای ورود کشور به مراحل جدی تر تحریم را جدی ببینند – قطعاً در همراهی با سیاست های رئیس جمهور و تیم او، تردیدهای به مراتب بیشتری را به نمایش خواهند گذاشت.