پس از ۵ سال زندان، شبانه او را آزاد کرده اند؛ حکم محکومیت اش اما ۴۵ روز پیش به پایان رسیده بود. دوشنبه ساعت ۹ شب او را از زندان اوین آزاد کرده اند و یک روز بعد از آزادی اش در مصاحبه با “روز” می گوید که زندان، ایمان اش را نسبت به راهی که در پیش گرفته بود بیشتر کرده و چشمانش را بازتر.
محمد داوری، عضو کانون صنفی معلمان ایران و سردبیر سابق وب سایت سحام نیوز می گوید که روز گذشته در اولین روز آزادی، درخواست بازگشت به کار را ارائه داده؛ معلمی که در زندان، از محل کارش نیز اخراج شده است.
محمد داوری، نقش بارزی در پی گیری وضعیت قربانیان بعد از انتخابات مخدوش خرداد ۸۸ بخصوص قربانیان و آسیب دیدگان بازداشتگاه کهریزک داشت. او ۱۷ شهریور ماه سال ۸۸ در پی یورش ماموران امنیتی به دفتر حزب اعتماد ملی و همچنین دفتر مهدی کروبی بازداشت و از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب، به اتهام اجتماعی و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. آقای داوری در مصاحبه با “روز” می گوید: به من گفته بودند هجدهم یعنی امروز باید آزاد می شدم اما شب ساعت ۹ شب به صورت غیرمنتظره گفتند شما آزادید، یعنی دوشنبه شب. خانواده و دوستان هم تصورشان این بود که من سه شنبه آزاد می شوم و در ملاقات در جریان سه شنبه قرار گرفته بودند در نتیجه موقعی که من آزاد شدم دم در زندان ساعاتی منتظر ماندم تا اطلاع دادم به خانواده و آمدند.
او می افزاید: سیستم مرخصی های دادستانی اینطور است که وقتی می گویند مرخصی برو، زمان مشخصی دارد مثلا می گویند سه روز یا هشت روز، اما برای تمدید تلفنی است. خود دادستانی می گوید بمانید و خبر میدهیم چه زمانی برگردید. من در این ۵ سال تنها یکبار به مرخصی آمدم که به خاطر فوت برادرم بود. چون خانواده من شهرستان بودند، ۸ روز مرخصی دادند. بعد از ۸ روز من درخواست کردم برای چهلم برادرم بمانم گفتند بمانید ما به شما خبر می دهیم. بعد دیگر اطلاعی ندادند تا خودم حضوری رفتم دادستانی، گفتند برگردید و برگشتم زندان. منتهی ۴۵ روز غیبت زدند از ۶۰ روزی که بیرون بودم. بعد به عنوان تخلف دادگاهی و ۴۵ روز به حبس اضافه کردند، ۳۰۰ هزار تومان جریمه نقدی. من ۵ میلیون هم جریمه در سال ۸۵ و ۸۶ مربوط به اتهام اجتماع و تبانی به خاطر تجمعات معلمان داشتم که آن را هم پرداخت کردم وگرنه باید بابت آن هم ۶ ماهی می ماندم.
محمد داوری جانباز جنگ ایران و عراق است. اودر پاسخ به این سئوال که تصور چنین برخوردهایی از سال ۸۸ تاکنون را داشت، می گوید: من نمی خواهم بحث جانبازی را به عنوان یک صفت برای آدم به کار ببرند. کاری شخصی بوده که آدم براساس باورهایش انجام داده. دوست ندارم کسی براساس جانباز بودن و یا رزمنده بودن، مرا دارای ویژگی هایی بداند که شاید اینطور نباشد. به همین دلیل کسانی که سالها با آنها همسلول یا هم بند بودم و نه در طول بازجویی هایم، اصلا نمی دانستند و نمی دانند که من جانباز هستم. یقینا من به خیلی چیزها دلبستگی هایی دارم، به همین دلیل در همان سنین ۱۵ سالگی که بعد هم ادامه پیدا کرد به جبهه رفتم و دوست دارم همین طورپیش خودم باقی بماند. من، با وجودی که تجربه سال ۸۵ و ۸۶ را هم داشتم اما انتظار چنین برخوردهایی را نداشتم. حداکثر انتظار داشتم در یک گفتگوی چند ماهه به یک واقعیت هایی برسند و قضیه حل شود. من فکر نمی کردم بعد از سال ۸۸ چند سال در زندان خواهم ماند.
آقای داوری می گوید که ۵ سال زندان هیچ تردیدی در راهی که او پیش گرفته بود ایجاد نکرد: نه تنها تردیدی در من ایجاد نکرد بلکه ایمان مرا به این راه که راه آزادی و دموکراسی است قوی تر کرد اما چشمان مرا بازتر کرد که این راه پرسنگلاخ است و احتیاط و تدبیر بیشتر لازم است.
او می افزاید: ما در زندان متناسب با شرایط زندان زندگی می کردیم و بیرون هم متناسب با شرایط بیرون زندگی خواهیم کرد. خود من سه کاری را که بیرون کمتر فرصت می شد بدان ها پرداخت در زندان انجام دادم. یکی ورزش، یکی مطالعه و دیگری گفتگو با آدم ها که نتیجه آن سلامتی و درک بیشتر و عمیق تر از مسائل است و هم توانمندی نظری و هم توانمندی عملی در همه ابعاد آن در زندگی سیاسی اجتماعی و شخصی و فردی آدم. حالا هم که آزاد شده ام همین امروز به عنوان اولین روز کاری ام رفتم و درخواست برگشت به کارم را دادم که مسئولان گفتند پی گیری می کنند.
محمد داوری سپس می گوید: در این آزادی همه سهیم هستند، از همه دوستان و شما هم که سهم بزرگی داشتید سپاسگزاریم که تحمل حبس را برای ما آسان کردید. من تشکر می کنم از همه کسانی که صبوری کردند، همراهی کردند. من مادرم را خیلی اذیت کردم. مادرم چندین مشکل را در طول زندگی من تحمل کرده یکی همان دوران جنگ بوده، یکی معلمی من در مناطق محروم بوده، بیماری های من در کودکی بوده و بعد هم این زندان که برای مادرم خیلی سنگین بود که ۵ سال این شرایط را تحمل کند. فعالیت هایی که دوستان انجام می دادند و ما می شنیدیم ما را دلگرم می کرد و ایمانی که به راهی که پیش گرفته بودیم را بیشتر می کرد.
خانواده محمد داوری ساکن بجنورد هستند و طی ۵ سال گذشته برای ملاقات یا پی گیری وضعیت او ناچار از سفر به تهران بودند. او یکی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین بود که در جریان درگیری و ضرب و شتم زندانیان سیاسی این بند در ۲۸ فروردین ماه به شدت آسیب دید و مادرش در مصاحبه با “روز” اعلام کرد که پسرش را پشت شیشه کابین سالن ملاقات نشناخته.