زندان، آه، استخر!

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

کیان تاجبخش در دیدار روزنامه نگاران از اوین گفت: در سلول مان فقط استخر نداریم.

در اینجا چند زندان است

به هر زندان دو چندان نقب

در هر نقب چندین حجره

در هر حجره چندین مرد در استخر…

از این زندانیان یک تن

زنش را در شب تاریک بعد از ازدواجش

در حیاط خانه شان بوسید

و با این جرم چندین ماه

در سلول خود پوسید

از این زندانیان یک تن

به روی کرسی استادی هاروارد

در بوستون، نشسته است

و چندین سال و چندین ماه در را نیز

برای خواندن تحقیق در فیزیک

به روی خویشتن بسته است

و اکنون بازجویی کله اش را

با شتاب سخت ضرب لنگه کفشی می شکسته است

از این زندانیان چندین نفر

در خلوت یک روز تابستان

درون سالنی با چند صد دانشجوی دیگر سکوتی را شکستند

و حالا چند ماهی می شود با اتهامی که نمی دانند و هرگز نیز آن را می نپندارند

درها را به روشان سخت بستند

و آنها تا به چندین ماه دیگر میهمان هستند

از این زندانیان یک تن به جرم آمدن سوی وطن

تا عمه و خاله و دائی جان و خواهر زاده را بیند

دو هفته میهمانی رفته است و بس صفا کرده است

و پاسپورت خودش را دست ماموران گمنامی رها کرده است

و هنگام خروج از مرز

کسی او را به زندان اوین خوانده است

و او را اعترافانده ست

که با دشمن چه ها کرده است

و جاسوسی برای سازمان اطلاعات سیا کرده است

از این زندانیان یک زن

صد و سی سال پیش از این

هوادار گروهی تندرو بوده است

و هفتاد و سه سال قبل

طرفدار کسی مثل زورو بوده است

و از سی سال پیش از این

در اطراف پرو بوده است

از این زندانیان یک تن

میان یک سوئیت انفرادی همه چی دارد

از آن جمله است یخچال و کمد با تخت و لیوان و ملافه های گلدار و پتوی سبز پشمی

و یک میز بزرگ کار و یک بشقاب با ماست و خیار

و یک قوری و یک کتری و یک قندان که پر قند است

ولی افسوس در بند است

ولی افسوس! تنها در سوئیت انفرادی نیست استخری!

وگرنه وضع عالی بود

و زندان، ماست مالی بود