مسوولیت اصلاح طلبانه

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

محمدرضا باهنر، نامزد احتمالی ریاست جمهوری و عضو ائتلاف پنجگانه اصولگرایان گفته است: “مسئولیت کارهای احمدی‌نژاد را جبهه اصولگرایی بر عهده نمی‌گیرد”. به نظر ما هم جبهه اصولگرایی خیلی کار خوبی می کند که به عهده نمی گیرد. اصلا برای چی باید به عهده بگیرد؟ مگر جبهه اصولگرایی بیکار است بیاید مسئولیت کارهای احمدی نژاد را هم برعهده بگیرد؟ ولی همینطوری هم که نمی شود مسئولیت کارهای احمدی نژاد را ول کرد روی هوا، کم آلودگی هوا داریم؟ می خواهید مردم علاوه بر بیماری های تنفسی، دچار بیماری های گوارشی هم بشوند؟ از آنطرف خب این بنده خدا هم گناه دارد، دست خودش که نبوده. حالا درست است بعد از هفت هشت سال مهرورزی و خدمت رسانی با اینهمه رایحه خوش خدمتی که پاشیده روی سر و کله مردم و مملکت تنها بماند؟ شما دلتان راضی می شود؟ انصاف است کسی مسئولیت کارهایش را به عهده نگیرد؟ نه، ما خودمان هم می دانیم که نیست.

به همین دلیل هم پیشنهاد می کنیم برای اینکه مسئولیت کارهای احمدی نژاد روی زمین نماند، زودتر برای سلامتی خودمان هم که شده، مسئولیت کارهای احمدی نژاد را بدهیم دست جبهه اطلاح طلبی. اینهمه مسئولیت ریز و درست به عهده گرفتند، این یکی را هم به عهده بگیرند. به جایی بر نمی خورد. اتفاقا خیلی هم منطقی تر است. اصلا از همان اول هم جبهه اصلاحات باید خودش به صورت خودجوش مسئولیت کارهای احمدی نژاد را بر عهده می گرفت، به جبهه اصولگرایی چه مربوط؟ چرا اینطوری نگاه می کنید؟ مثل اینکه یادتان رفته… مگر شما اصلاح طلبان نبودید که اینقدر اصرار داشتید احمدی نژاد بشود رئیس جمهور؟ کتمان که نمی توانید بکنید… بیخودی خودتان را هم به آن راه نزنید. هی هر چی مقام معظم رهبری گفت من نظرم به نظر این احمدی نژاد نزدیک نیست و به میرحسین موسوی نزدیکتر است، آبمان با هم توی یک جوب نمی رود، بگذارید من یک جان ناقابل و یک تن ناسالم دارم، بگذارم وسط و دوباره با همین آقای کروبی بنشینیم دور هم رای ها را بشماریم، شاید اشتباهی شده باشد، شما پایتان را کردید توی یک کفش که الا و بلا ما همین مموتی خودمان را می خواهیم. هی کمیته صیانت آرای اصولگرایان و بیت رهبر اعتراض کردند که این انتخابات باید سالم برگزار می شد، شما اصلاح طلبان همه شان را دستگیر و زندانی کردید.

هر چی این آقای مصباح فلک زده گفت امام زمان آمده توی خواب من گفته این احمدی نژاد به درد ریاست جمهوری ام القرا نمی خورد، آستینش تنگ است، من نمی توانم دستم را توی همه کارها نشان بدهم، مدیریت مملکت خراب می شود. باز شما اصلاح طلبان گفتید الا و بلا ما همین مموتی خودمان را می خواهیم. هر چی این احمد خاتمی بدبخت با آن چشمهای قشنگش، گلویش را پاره کردکه این احمدی نژاد یک روده راست هم توی شکمش نیست، کل مملکت را با این اخلاقش به گند می کشد، باز شما به خرجتان نرفت که نرفت. شما اصلاح طلبان گفتید ما همین مموتی خودمان را می خواهیم. هر چه آن فائزه هاشمی کاشف هزاره سوم که صد بار قربان احمدی نژاد رفت و برادرش هم با همان دو تا پوست و استخوان ماشین قدیمی مموتی را هل داد و هی اصولگرایان گفتند که نکنید ولی همین اصلاح طلبان اصرار کردند که نه، باید قربان احمدی نژاد بشویم و برویم. حالا بفرمایید تحویل بگیرید، اصلا مموتی مال خودتان، قابش بگیرید بزنید بالای در هر جایی که دلتان می خواهد. ولی از زیر بار مسئولیت کارهایش نمی توانید فرار کنید.

مگر یادتان نبود که همین مجلس هفتم که اکثریتش دست اصلاح طلبان بود همه شان روزی شانصد و هفتاد بار از احمدی نژاد حمایت کردند و همین آقای صفارهرندی توی کیهان نوشت که موسوی امید مردم است و همین شریعتمداری مگر از همان اول نگفت که موسوی دولت مقتدر تشکیل می دهد. اعضای همین مجلس اصلاح طلب مگر دو سال دائما از احمدی نژاد حمایت نکرد و خواستار اعدام و دستگیری موسوی و کروبی نشد. حالا این اصلاح طلبان بی خیال شدند و انگار نه انگار، حاجی حاجی مکه. بیایید مسوولیتش را به عهده بگیرید.

البته فکر نکنید ما همینطوری می خواهیم این مسئولیت خطیر را دو دستی بدهیم به جبهه اصلاحات و شما را به زحمت بندازیم، کلی دلیل و برهان و منطق پشت این پیشنهاد ما خوابیده. توجه بفرمایید.

یک: شما فرض کنید مسئولیت کارهای احمدی نژاد را بدهید دست جبهه اصولگرایی. اصلا فرض کنید جبهه اصول گرایی هم برخلاف رویه معمولش به جای اینکه دستتان را گاز بگیرد، از شما تشکر کند و این مسئولیت را به دست بگیرد. خب؟ الان فکر می کنید خیلی کار مهمی انجام دادید که مسئولیت کارهای احمدی نژاد را دادید دست جبهه اصول گرایی؟ نه. واقعا می خواهم بدانم فکر می کنید همین که مسئولیت را دادید دست جبهه اصولگرایی کار تمام است؟ جبهه اصولگرایی اگر خیلی مرد باشد و فقط مسئولیت کارهای خودش را به عهده بگیرد، اعضایش باید کل محصولات شوینده و پاک کننده و از بین برند و ضدعفونی کننده وخوشبو کنند کارخانه های مملکت را، تا سی و پنج سال آینده پیش خرید کنند، بعد هم دست جمعی با خلوص نیت دل به کار جهادی بدهند، بیفتد به شست و شو و بساب بساب… که شاید ـ– آنهم شاید-ـ طی هفتاد سال آینده خبر مرگشان به یک نتایج قابل قبولی برسند و بتوانند از عهده مسئولیت کارهای خودشان بر بیایند. حالا شما می خواهیدمسئولیت کارهای احمدی نژاد را هم بدهید دستشان که چی؟ آدم عاقل که از چاله در نمی آید خودش را با مخ بیندازد بلا نسبت شما، دور از جان توی چاه فاضلاب. خیلی که مجبور بود دست کم خودش را پرت می کند توی چاه آب.

دوما، باید با نگاه مدیریتی به مسائل نگاه کرد. همینطوری احساسی که نمی شود تصمیم گرفت. حجم کار خیلی وسیع تر از آن مقداری است که شما بتوانید تصورش را بکنید. حالا شاید بتوانید تنفسش بکنید، بالاخره رایحه اش همه جا هست، ولی تصورش را بعید می دانم… اما نگران نباشید، من کمک تان می کنم بتوانید تصورش را هم بکنید.

فرض کنید یک آدمی (چرا اینطوری نگاه می کنید؟ گفتم که…” فرض کنید”) با تمام دوستان و اقوام و آشنایان و فامیل های وابسته و پیوسته و گسسته و در دست تولید و در شرف اقدامش، هفت هشت سال، هفتصد هشتصد میلیارد دلار پول بی زبان نفت را طی یک پروسه پیچیده (تقریبا مثل همان پروسه ای که در روده کوچک و بزرگ انسان بعد از خوردن غذا اتفاق می افتد… به همان اندازه پیچیده) تبدیل به خدمت کرده باشد. خب اینهمه خدمت را که نمی تواند برای خودش تنها نگه دارد. چرا؟ چون اولا دلش درد می گیرد. دوما روحیه جهادی دارد… پس حتما باید راه بیفتد، همه جای مملکت را خدمت رسانی کند. حالا شما طول و عرض و ارتفاع این خدمت رسانی را با توجه به سفرهای استانی در نظر بگیرید، خب در نظر بگیرید، آووورین، دقیقا. می شود یک چیزی در حد کل مساحت مملکت با ارتفاع متوسطی حدود یکی متر و 63 سانت. حالا یک جاهایی مناطق محروم هستند، یک کمی ارتفاعشان کم تر است. یک جاهایی مثل همین تهران جزو مناطق برخوردار به حساب می آیند ارتفاعش به دو متر و نیم هم می رسد… حالا با این حساب شما این حجم کار را می خواهید بدهید دست جبهه اصولگرایی؟ نه، واقعا با نگاه مدیریتی به این موضوع نگاه کنید. می خواهید بدهید؟ آتش را که با آتش خاموش نمی کنند. می روند از یک جایی (مثلا همان چاه آب بالا) آب می آورند، آب می ریزند روی آتش. اتفاقا برای این کار هم آب خیلی جواب می دهد.

سوما، اصلا شما فرض کنید ما شایسته سالاری به خرج بدهیم و این حجم خدماتی که روی دستمان مانده را باتوجه به اینکه جبهه اصول گرایی شایستگی بیشتری برای دریافتش دارد، بدهیم دست جبهه اصولگرایی. خب، بعدش چه؟ چه نفعی برای شما دارد؟ تجربه ثابت کرده جبهه اصولگرایی هر چیزی را می گیرد، دو دستی می چسبد، ول کن ماجرا هم نیست. نمونه اش همین مواضع هسته ای نظام. تازه این را هم باید در نظر بگیرید که تمام اعضای جبهه اصولگرایی مثل هم نیستند. عضو دائم دارند، عضو عبور موقت دارند، عضو برجسته دارند، عضو زاید دارند، عضو بزرگ دارند، عضو ناقص دارند، یک عالمه عضو جورواجور دارند. حالا فرض کنید از اقبالتان یک بخش بزرگی از این خدمات بیفتد دست یک عضو مادام العمرش مثل جنتی می دانید این یعنی چی؟ یعنی مصیبت، یعنی بدبختی، یعنی شما تا آخر عمر خودتان که هیچی، بچه ها و نوه ها و نبیره هایتان هم باید تا آخر عمرشان وسط همین خدمات دست و پا… ببخشید، زندگی کنند. یک سانتیمتر مربعش را هم آقای جنتی جابه جا نمی کند.

با همه این حرف ها باز هم خودتان می دانید، ما انتخاب را به عهده خودتان می گذاریم. می خواهید قبول کنید، می خواهید نکنید. از ما گفتن.