از بالا ممنوع الخروج شدم

نویسنده
حمید احدی

» نامه محمد ملکی به احمد شهید

با آغاز دوره تازه ای از فعالیت احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر در ایران، خبر از فعالیت گسترده فعالان سیاسی داخل کشور می رسد که به درخواست فعالان جهانی حقوق بشر پاسخ مثبت داده و در تماس با احمد شهید کوشیده اند تا مستندات و گزارش های وی را تقویت کنند. آخرین نمونه نامه دادخواهی اولین رییس دانشگاه تهران بعد از انقلاب اسلامی است که از ممنوع الخروجی خود و محروم شدنش از حق دیدار با فرزندان خبر داده است.

محمد ملکی که در سی سال گذشته بارها توسط مقامات امنیتی آزار دیده و به زندان افتاده است در ابتدای نامه خود به احمد شهید تاکید کرده که پیش از نوشتن این نامه تمامی راههای قانونی را برای احقاق این حق خود  طی کرده و همه راه ها را بسته دیده است.

 در نامه دکتر ملکی به نماینده ویژه سازمان ملل آمده: اینجانب چند روز بعد از نگارش نامه ای به جنابعالی درباره وجود شکنجه در زندانهای ایران به دستور دادسرای تهران در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۹۰ بار دیگر ممنوع الخروج شدم. در تاریخ ۱۷/۸/۱۳۹۳ برای همراهی با یکی از دوستانی که توسط مقامات امنیتی احضار شده بود به زندان اوین رفتم و در آنجا درباره حکم ممنوع الخروجی ام از شعبه دادستانی اوین بطور کتبی استعلام کردم. مامور مربوطه اطلاعات اینجانب را در کامپیوتر بررسی کرد و به طور کتبی به من اعلام کرد که دستور رفع ممنوع الخروجی اینجانب صادر شده است. (تصویر درخواست اینجانب و پاسخ مامور دادستانی به پیوست این نامه خدمت شما ارسال می شود.) جهت اطمینان از رفع ممنوع الخروجی به اداره کل گذرنامه مراجعه کردم و در آنجا هم گفتند که ممنوع الخروج نیستم. با اطمینان از رفع ممنوع الخروجی به اداره مخصوص پلیس برای تمدید گذرنامه مراجعه کردم و با پر کردن فرمهای مربوطه و پرداخت هزینه صدور، برای تمدید گذرنامه درخواست دادم و قرار شد تا دو هفته گذرنامه اینجانب به آدرس منزل پست شود. اما پس از یک ماه خبری از گذرنامه نشد. به اداره مخصوص پلیس مراجعه کردم و آنها گفتند باید به اداره پست بروی. به اداره پست مراجعه کردم، آنها مرا به اداره گذرنامه ارجاع دادند. به اداره گذرنامه رفتم و گفتند باید به دادستانی کل انقلاب آقای تاجیک مراجعه کنید. به دادستانی کل انقلاب رفتم و مدارک را نشان دادم و گفتند به دادستانی اوین مراجعه کن. بعد از اینکه من را ماه ها از این اداره به آن اداره فرستادند، در دادستانی انقلاب به من گفتند که تا سه هفته دیگر به شما تلفنی خبر می دهیم. بیش از یک ماه گذشت و خبری نشد. مجددا در بیست و هفتم اسفند سالی که گذشت به دادستانی انقلاب واقع در زندان اوین مراجعه کردم و در آنجا نهایتا گفتند که با صدور گذرنامه برای شما از “بالا” موافقت نشده است و البته مشخص نشد که این مقامات بالا چه کسانی هستند.

رییس پیشین دانشگاه تهران در ادامه نامه اش به نماینده ویژه سازمان ملل که هر سال با انتشار گزارشش از نقض حقوق بشر در ایران از جانب مقامات جمهوری اسلامی متحد می شود که تحت تاثیر نیروهای مسلح مخالف جمهوری اسلامی گزارش را تهیه کرده است پرسید:
به حکم کدامین اصل و قانون و دادگاه عادلانه ای من از این حق خود محروم شده ام؟ من نه دزدی کرده ام و نه اختلاس و نه هیچ عمل مجرمانه دیگری. من تنها به جرم دگراندیشی و انتقاد صریح از حاکمان جمهوری اسلامی و فعالیتهای حقوق بشری از این حق خود و بسیاری دیگر از حقوق مدنی ام محروم شده ام. حق سفر و حق دیدار با فرزندان، حق دگراندیشان است.

من در سن ۸۲ سالگی قصد و توان فرار یا پنهان شدن را ندارم و از سوی دیگر قصد و علاقه ای به ماندن در خارج از کشور هم ندارم و مقامات قضایی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی بنا به سوابق بنده نسبت به این مسایل آگاهی دارند.

در ادامه نامه دکتر ملکی آمده:
من یکی از دهها نمونه این حق کشی هستم. بسیاری از فعالان مدنی و سیاسی در ایران بطور غیرقانونی و سلیقه ای برای مدتهای طولانی از حق سفر به خارج از کشور منع شده اند و بسیاری شان سالها از دیدار با فرزندان و عزیزان خود محروم بوده اند. یکی از نمونه های بارز آن مهندس عباس امیرانتطام است که بیش از سی سال از سفر و دیدار با فرزندان خود محروم بوده است.

از آنجا که در جمهوری اسلامی و ساختار اجرایی و قضایی آن به دادخواهی ما رسیدگی نمی شود، از شما می خواهم داد ما را از این بیدادگران بستانید.