صحنه

نویسنده
پیام رهنما

گریز از سطح

تئاتر درمانی، نوعی از نمایش است که این روزها اغلب گروههای صاحب سبک، گرایشات زیادی به آن نشان می دهند و همه ی تلاش آنان این است که به این وسیله مخاطب را با خود همراه کنند و قصه را به دل و سوی آنان بیاورند. این روش درمانی در یکصد سال گذشته به عنوان نقطه تلاقی هنر نمایش و روانشناسی در ارتباط با پالایش روح و روان انسان و رسیدن به کاتارسیس و تعادل روانی مورد توجه قرار گرفت. تئاتر درمانی می‌تواند به کمک روش‌ها و تکنیک‌های خاص بر اختلالات روانی غلبه کرده و در راه افزایش قوه یادگیری، ثبات و سلامت شخصیت، کسب مهارت‌های فردی و ارتقای حس خود ادراکی، افزایش توانایی‌های فیزیکی و تقویت مهارت‌های حرکتی و تعادل روحی و روانی افراد گام بردارد. فاکتورهایی که اغلب آن ها در نمایش “بادها برای که می وزند/ به کارگردانی “چیستا یثربی” اعمال شده است. نمایشی با دیدگاهی روان شناسانه. تئاتری که برپایه روایت شکل می گیرد و داستان را با ترفندهای نمایشی به پیش می برد.

 یثربی چندین سال است که در این حیطه فعالیت می کند و همه تلاش خود را برای آفرینش آن چه بیداری و هوشیاری مخاطب در برابر اثر هنری است را سپری می کند. پس از دیدن چند اثر “چیستا یثربی” به یقین می‌توان گفت که تلاش او برای رسیدن به زبانی مستقل در صحنه، تلاشی جدی، هدفمند و خلاقه است و در هر کار خود، گامی دیگر در این راه برمی‌دارد. او همواره به دنبال متنی خاص است که به این زبان و شیوه راه بدهد: متونی حاوی اندیشه و طرح کننده انسان و موقعیتش در جامعه و جهان. در نمایش یثربی تکرار و رو به رو شدن‌های مکرر کاراکتر بیمار با رفتار و اندیشه‌هایی که شاید برای اولین بار رنج‌آور و آزاردهنده ذهن و روان است باعث کم شدن حساسیت‌های فردی به آن اعمال و افکار می‌شود و این همان چیزی است که با عنوان به نمایش در آوردن وارونه مطرح می‌شود و معنی دقیق آن کیفیت نامناسب و نامقبول چیزی را زایل کردن است. “بادها برای که می وزند” نوعی کاوش علمی جهت دریافت حقیقت از طریق شیوه‌های نمایشی است که دراین مقطع کاراکترها با دو عنصر عمل و مشاهده فعالانه دست به گریبان است.

همه ی آن چه زن و مرد نمایش از رخدادهای پیشین و اتفاقات کنونی خود بر صحنه روایت می کنند به معنای تجسم بخشیدن ذهنیات مراجع درمانپذیر از طریق حرکت‌های نمایشی است که این کار توسط تکنیک‌های کارگردان مثل میزانسن ها،طراحی های منظر نمایشی و تعریف موقعیت و وضعیت های متنوع  صورت می‌گیرد. مضاعف‌سازی ، آیینه، جابجایی نقش ها، صندلی داغ، اتاق تاریک و صندلی خالی از جمله ترفندهای یثربی به عنوان کارگردان است  که دراین اجرا مورد استفاده قرار می‌گیرد.

یثربی در نمایش خود به شکل ویژه ای  بر وجه اکسپرسیونیستی تئاتر روایی تأکید دارد و این در میزانسن و نحوه بازیگری  و در طراحی صحنه آثارش نمود می‌یابد. طراح صحنه در هماهنگی نمایانی با او ظاهر شده و با شناخت متن و ذهنیت کارگردان، اثر خود را با بهره‌یابی درست از استعاره‌ها و نشانه‌ها در رنگ و خط و حجم و فرم، به نوع خوبی از سادگی هنری و کاربردی کردن عناصر بصری صحنه، دست یافته است. عنصر طنز در جدی‌ترین نمایش‌های یثربی قابل رصد است: طنزی که در عین وجاهت و فراگیری، رنگ و طعمی ایرانی دارد و حتی گاه به طنز نمایش‌های سنتی ایرانی، به گونه‌ای مهار شده و آبرومند، نزدیک می‌شود. مهم آن که طنز او از سویی به هنگام در اثر، ظاهر می‌شود و از دیگر سو در گروتسک که عنصر ذاتی شیوه اپیک است، ترکیب می‌شود.

شخصیت های فرضی نمایش یثربی درپس روایت های بازیگران قرار دارد و از این طریق است که فرد قادر است بر بسیاری از دل نگرانی‌ها، اضطراب‌ها و ترس‌های مرضی خود غلبه کند.

بازی‌سازی و قرار گرفتن در مرحله آزمون و خطا از جمله مهمترین عناصر رویدادهایی است که کارگردان از این طریق می خواهد اثر خود را روان تر از همیشه به مخاطب ارائه دهد.

یثربی، در حالی که قصدش گریز از سطحی بودن و باج ندادن به توقعات عادی، و تأمل انگیز شدن اثرش است، عوامل و عناصر نمایشش را به گونه‌ای ترکیب و تنظیم کرده و سمت و سو می‌دهد که ویژه قشر و دسته و گروه و نگرش‌هایی خاص نبوده و تئاتری روشنفکرماب نباشد و نه مبدل به تئاتر “مرفه بی‌درد” یا تئاتر بورژوا شود و نه مخاطب غیر آکادمیک را براند. تماشاگر عامی نیز معمولاً می‌تواند با اثر وی ارتباط برقرار کند و دست کم بخشی از استعاره‌ها، نشانه‌ها و نمادهای آن را توأم با معانی‌شان، در ذهن خود بیندوزد و همچنین تماشاگر سطوح فراتر هم حرکت اثرش به سمت عمق را همراهی می‌کند زیرا ساخت و پرداخت کار به گونه‌ای است که علیرغم استعاری و نشانه‌گرا بودن، از تراکم همراه با تزاحم نشانه‌ها و استعارات و مفاهیمشان و مهم‌تر از ترافیک اداهای “ایسمی” و انتلکتوئل مابانه، پرهیز می‌کند و این با هدفی که گفته مشهور برشت: “هنر یعنی ساده‌سازی و نه مبتذل‌سازی” برای تئاتر تعریف کرده است، خویشاندوی نسبی دارد.