گپ

نویسنده
یوسف محمدی

“اینجا چراغی روشن بود” نگاهی دارد به مقوله تئاتر سنتی و تخت حوضی ایران و بزرگان این بخش که سال هاست به ورطه فراموشی سپرده شده اند.علی موسویان در نمایش خود به این موضوع پرداخته و درگفتگویی کوتاه با روز از چند و چون کار گفته است…

 

گفت و گو با علی موسویان

شکست سنت دربرابررویکردهای مدرنتیه

 

انگیزه نگارش چنین متنی چگونه در شما به وجود آمد؟

 در بسیاری از مشاغل،فعالان مرتبط،صاحبنظران و سردمداران عرصه کاری خود را می شناسند ،اما متاسفانه در هنر تئاتر بدین شکل نیست و هنرمندان قدیم ناشناخته اند.این بی مهری ها درباره تئاتر هم از سوی خانواده هنرهای نمایشی مرسوم است و هم از طرف مدیران.بنابراین تصمیم گرفتم در روزگاری که نامی از پیشکسوتان تئاتر ایران بر زبان ها نیست این نمایشنامه را نوشته و به اجرا درآورم.

 

ودرمیان آن ها به سراغ هنرمندان تخت حوضی  و سیاه بازی رفته ای.

بله.بسیاری از هنرمندان پیشکسوت که در دهه 20 و 30، از نخستین متولیان نمایش تخت حوضی و در کل سنتی بودند،امروز به فراموشی سپرده شده اند؛زیرا بیشتر هم دوره ای هایشان،در قید حیات نیستند و یا در دسترس نیستند که بتوان از آنها اطلاعاتی در این رابطه کسب کرد.

 

به نظرتان چه عناصری باعث می شود که هنرمندان تئاتر سنتی این چنین رو به فراموشی سپرده شوند؟

ورود مدرنیته و تکنولوژی به تئاتر امروز و نسل حاضر،هنرمندان و پس از آن مردم را از شناخت هرچه بهتر و بیشتر پیشکسوتان دور کرده است.به همه این ها عدم پیگیری و جویایی احوال از یکدیگر در خانواده تئاتر را هم اضافه کنید.پس از دهه 40 و اوایل دهه 50، در حق هنرمندان قدیم تئاتر کشور کم لطفی شده است و به نظرم این شرایط، مطلوب نیست.

 

از همان ابتدا تصمیم بر این داشتید که چنین نمایشی را با حال و هوای آئینی و سنتی و با این محتوا  این مهم دست پیدا کنید؟

درون مایه های اصلی این نمایشنامه از همان ابتدا با ساختاری سنتی و با موضوعی این چنین سرو کار داشته است یعنی مجموع نمایش در رابطه با نسل 30 و 40 تئاتر ایران سخن می گوید.در واقع سبک کار هم از همان نخستین تمرینات  تخت حوضی بود.داستان،قصه مهندسی بودکه برای ساخت برجی تجاری،وارد خیابان لاله زار می شد و در این بین با یکی از سالن های قدیمی تئاتر روبرو شده و تصمیم به خرید ملک می گیرد.پس از این رویداد و در آن مکان، با تعدادی بازیگر در حال تمرین روبرو می شد. این نمایشنامه اوج شکوفایی تئاتر لاله زار و مشکلات موجود در آن را بیان می کند.

 

شخصیت های این نمایش تا چه اندازه بر آمده از تخیل شما هستند؟

متاسفانه امروزه هیچ اسم و یا عکسی از هنرمندان آن زمان در دست نیست،در صورتی که آنها پرچمداران این هنر بودند.تمامی شخصیت های این نمایش،حقیقی هستند و در کنار تحلیل شخصی من،به این شخصیت های داستانی بدل گشته اند.

 

بنابراین در نگارش متن اولیه با منابع علمی موثقی سر و کار داشته ای؟

تا به امروز در زمینه نمایش آیینی سنتی،فعالیت نداشتم و هنوز علم نگارش در این وادی را پیدا نکرده بودم ؛اما این علاقه همیشه در من وجود داشت به این خاطر، 2 پایان نامه دانشگاهی در این رابطه و 3 کتاب به تألیف صاحبنظرانی چون محمدحسین ناصربخت و مرتضی احمدی را مطالعه کردم.به نظرم شخصی چون مرتضی احمدی در زمینه ترویج و شناساندن هنر تخت حوفی،در این زمینه زحمت  فراوانی کشیده؛اما متأسفانه بسیاری از این موضوع خبر ندارند.امیدوارم وی بتواند برای تماشای این نمایش حضور پیدا کند،زیرا من قصد دارم، نمایش را به مرتضی احمدی تقدیم کنم.