مرگ درپاریس به یاد جنوب تهران

نویسنده

farrokh_ghaffarib.jpg

بهار ایرانی

فرخ غفاری، از پایه گذاران سینمای ایران در غربت بیمارستانی در پاریس در گذشت و بعد از چند دهه سرگذشت نیای خود کمال المک غفاری نقاش بزرگ ایران را به یادها آورد.

پژوهشگر، نویسنده و پایه گذار فیلمخانه ملی ایران و سازنده فیلم های شب قوزی و جنوب شهر بعد از ظهر یکشنبه 26 آذر 1385 در سن 85 سالگی در پاریس درگذشت. درهمان شهری که صادق هدایت، غلامحسین ساعدی، اسلام کاظمیه، شاهرخ مسکوب، دکتر مهدی سمسار، هوشنگ وزیری و فرهاد مهراد در غربتش بی یاد وطن روی درنقاب خاک کشیدند.

فرخ غفاری در سال 1300 در تهران به دنیا آمد. در نوجوانی برای تحصیل به اروپا رفت و ابتدا در بلژیک و سپس در فرانسه تحصیل کرد. آقای غفاری در اواخر در دهه 1320 خورشیدی به ایران بازگشت. سینمای ایران سالها بود که در دوران فترت و خاموشی بسر می برد و عملا او نتواست فعالیتی در زمینه ساخت فیلم داشته باشد. هرچند او در زمینه های دیگر این رشته مشغول شد که پایه گذاری کانون فیلم ایران و فیلمخانه ملی ایران از مهمترین فعالیتهای او در این سالها بود.

او بار دیگر به فرانسه بازگشت. او علاوه بر نوشتن نقد سینمایی در نشریات سینمایی اروپا، به نگارش فیلمنامه و ساخت فیلم نیز مشغول بود.

غفاری در دهه 1330 دوباره به ایران آمد. و در سال 1337 “جنوب شهر” را ساخت. فیلمی که بیش از چند شب روی پرده دوام نیاورد و توقیف شد. [یکی ازایرادات اداره سانسور این بود که چرا دکمه یقه پاسبان فیلم بازاست!] درسال 42 “جنوب شهر” با حذف صحنه هایی ازتوقیف خارج شد و به نام “رقابت درشهر” به نمایش در آمد. فیلم نامه “جنوب شهر”را جلال مقدم نوشت و فیلمبرداری آن به عهده ناصررفعت و رضا انجم روزبود. دراین فیلم، که موسیقی متن آنرا هرمز فرهت ساخت، فخری خوروش، فرهنگ امیری، ابراهیم باقری، بدیع، فرهاد عماد، لیلی سروش و عبدالعلی همایون ایفای نقش کردند. “جنوب شهر” از بسیاری جهات برفیلم های فارسی برتری داشت. فرخ غفاری می کوشید راهی میانه فیلمفارسی وسینمای روشنفکری بیابد.

فیلم بعدی او “شب قوزی” بود که بر اساس داستانی از افسانه های هزار و یک شب در سال 1343 ساخته شد.غفاری که خود در این فیلم بازی کرده بود، افسانه ای را با عناصر مدرن و امروزی ساخت که مانند فیلم نخستش باز هم شرایط اجتماعی روز را زیر سئوال برد. از “شب قوزی” به عنوان یکی از برجسته ترین آثار سینمای ایران یاد می کنند.

فیلم بعدی او “زنبورک” نام داشت. در این فیلم عوامل زیر با او همکاری داشتند: تهیه کننده: پرویزصیاد، فیلم بردار: هوشنگ بهارلو، موسیقی متن: فریدون ناصری، بازیگران: پرویزصیاد، پوری بنائی، شهنازتهرانی، نوذرآزادی، صادق بهرامی و جهانگیرفروهر، محصول تل فیلم و گروه آزاد نمایش.

داستان این فیلم فرخ غفاری حدود دویست سال قبل رخ می دهد. یک زنبورکچی گریخته ازسپاه [زنبورک توپ کوچکی بود که برپشت شترمی نهادند و به جنگ می رفتند] و یک پهلوان و یک جوان ماجراجو طی حادثه ای دریک دوره پرهرج و مرج باهم آشنا می شوند. هدفی مشترک می یابند و ازسه مسیرمختلف به راه می افتند. درراه برای هریک حوادثی پیش می آید که درعین حال بیانگرطرز زیست و خصوصیات قومی ایرانیان دو قرن پیش است. اما هدف مشترک هرسه را بازهم بهم می رساند. هرسه با هم به گنجینه ای که توسط گروهی نظامی دفن شده دست می یابند، اما درآخرین لحظه جنگجویانی ازراه می رسند و دفینه را ازآنان بازمی ستاند.

“زنبورک”، پرداخت طنزگونه فرخ غفاری ازآمال و آرزوهای انسانها درگذشته ای نه چندان دوراست. دراین فیلم که شکل گزارش گونه ای دارد، قصه با بیان سیای موارد با کارهای “پازولینی” شباهت دارد. درکلیت، “زنبورک”، فیلمی بدون ادعاست که به خواست اکثریت تماشاگران نزدیک است، بدون آنکه درورطه سینمای بازاری و مبتذل افتاده باشد.

فرخ غفاری سپس به کارهای اجرایی رو آورد.مسئولیت در برگزاری جشن هنر شیراز، معاونت تلویزیون ملی ایران و برگزاری جشنواره فیلم تهران از جمله فعالیتهایی اجرایی اوست.

او در سال 1354 پس از سالها که از ساخت آخرین فیلمش می گذشت بر اساس داستانی طنز نوشته خودش فیلم “زنبورک” را با بازی و تهیه کنندگی پرویز صیاد ساخت.

بسیاری از کارشناسان سینمای ایران فرخ غفاری را در کنار ابراهیم گلستان و فریدون رهنما پایه گذار سینمای متفاوت و جریان روشنفکری ایران می دانند.

فرخ غفاری کمی پیش از انقلاب از ایران خارج شد، در پاریس اقامت گزید و دیگر به ایران بازنگشت. تا به یاد ایران به خواب ابدی رفت.