ماه گذشته حسن روحانی به عنوان رییس جمهور ایران انتخاب شد. معنای سیاسی این رویداد چیست؟ آقای روحانی کیست؟ آیا انتخاب او باعث ایجاد تحولات مثبت برای ایران، مردم ایران و مدافعان حقوق بشر خواهد شد؟ برخی رسانه ها انتخاب او را به مانند روزنه امیدی برای بهبود روابط میان غرب و آیت الله های ایران، به ویژه در زمینه حقوق بشر و برنامه اتمی، تلقی کردند.
با این حال، این مسأله محرز است که انتخاب یک نامزد “اصلاح طلب” به واقع شرایط را پیرامون پرونده ایران تغییر نخواهد داد. این چندمین ترفند سران جمهوری اسلامی برای ایجاد تعدیل در مواضع غربی هاست؛ به ویژه در زمانی که ایران به شدت متحمل تحریم های مختلف، ازجمله قطع خرید نفت ازسوی اتحادیه اروپا، شده است. ازسوی دیگر، اسراییل نیز به طور مرتب تهدید به مداخله نظامی می کند و این کشور را که هرگز دولت یهود را به رسمیت نشناخته، درتلاش برای دستیابی به بمب اتمی می بیند.
آقای روحانی طی دهه ها یکی از ستون های جمهوری اسلامی محسوب می شده. او به مدت ۱۵ سال دبیر شورایعالی امنیت ملی بوده و همچنین معاونت ریاست جمهوری دراین زمینه را برعهده داشته است. قابل ذکر است که در آن زمان، یعنی در اواسط سال های ۱۹۹۰، سوءقصدی علیه مرکز فرهنگی یهودیان در بوئنوس آیرس انجام شد و پلیس بین الملل، جمهوری اسلامی را مسؤول آن دانست؛ تا جایی که حتی حکم جلب بین المللی آقای هاشمی رفسنجانی، رییس جمهور سابق را صادر کرد. تا امروز این جنایت همچنان مسکوت باقی مانده و قاتلان آن آزادانه در گردش اند.
حسن روحانی همچنین مذاکرات هسته ای ایران را بین سال های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵ هدایت کرده و به نظر می رسد که او جامعه بین المللی را درخصوص نیات واقعی ایران در این زمینه و واقعیت تأسیسات هسته ای این کشور فریب داده است. احتمالاً او از ابتدا در جریان برنامه مخفی ایران برای دستیابی به بمب، که در سال ۲۰۰۲ برملا شد، بوده است. درحالی که گفته می شود مرکز هسته ای دیگری در دماوند در نزدیکی تهران کشف شده، رفتار و واکنش رییس جمهور جدید در صورت ازسرگیری مذاکرات، جالب توجه خواهد بود، چرا که او وعده “شفافیت بیشتر” در این زمینه را داده.
بالاخره اینکه حسن روحانی همواره خود را یکی از طرفداران رهبر انقلاب علی خامنه ای نامیده و در سال ۱۹۹۹، در زمان شورش های دانشجویی، تهدید کرد که “عناصر فتنه گر”، که شخص رهبر را مورد توهین قرار دادند، باید سرکوب شوند.
در ایران، نقش رییس جمهور اجرای سیاست های دیکته شده رهبر است. رهبر فرماندهی کل قوای مسلح را برعهده دارد و می تواند رییس جمهور را از سمت خود خلع نماید. رهبر به دنبال ماجراهای احمدی نژاد ترجیح داد فردی انتخاب شود که بتواند رأی دهندگان را به پای صندوق های رأی بکشاند. اکنون نامیدن حسن روحانی به عنوان یک شخصیت “اصلاح طلب” و “میانه رو” قدری مبالغه آمیز و توهم گرایانه است. و محتمل است که این انتخاب باعث تقویت مواضع “دیکتاتوری” یک گروه خاص شود؛ همان طور که چند روز قبل از انتخابات، در یکی از گزارشات لوموند به این موضوع اشاره شده بود.
و اکنون جامعه مدنی ایران و ایرانیان خارج از کشور که در تمامی کشورهای جهان حضور دارند، باید مراقب باشند و با شهامت به مقابله علیه این تبلیغات حکومتی بپردازند؛ درحقیقت حاکمیت جمهوری اسلامی درتلاش است تا بیلان فاجعه آمیز خود را طی ۳۰ سال اخیر پنهان کند و نشان دهد که مردم خواستار تغییر در روند سیاسی اند، درحالی که خواست اصلی مردم ایران تغییر حکومت است. همچنین جامعه بین المللی باید نسبت به این کشور با قاطعیت عمل کند و در برابر سیاست های سازش گرایانه آن که به شکل قراردادهای پرمنفعت بازرگانی و به هدف پنهان نگاه داشتن ملزومات دموکراتیک یا ابتدایی ترین اصول اخلاقی نمود پیدا می کند، پشت کند. دیگر باید به همکاری های شرم آور میان دستگاه های اطلاعاتی غربی و نهادهای مخفی ایرانی که باعث سیاه نمایی در صحنه بین المللی شده است خاتمه دهیم. بی شک از این طریق است که مردم ایران خواهند توانست راهی باورپذیر به سوی دموکراسی و تحول بیابند.
منبع: مدیا پارت، ۲۴ ژوئیه