میخی بر تابوتی

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

تمام هفته دوم آبان ماه 1388 به انتظار می گذرد: سیزدهم آبان چه خواهد شد؟ فرج سرکوهی- روزنامه نگار تبعیدی- بدرستی می نویسد: “ کارکردهای امروزین آیین‌های ۱۳ آبان چندان با رخداد اصلی در سال ۱۳۵۸ فاصله گرفته است که از این دگرگونی می‌توان چون نمونه‌ای گویا از تحول معنا، پیام و کارکرد رخدادی واحد در گذر زمان و چندگانگی و گسست واقعیت در قالب مفهومی واحد یاد کرد. همه کشورهای جهان روزهایی را در تاریخ خود «سرنوشت ساز» تلقی کرده و آیین‌هایی را به مناسبت این روزها برگزار می‌کنند.این گونه آیین‌ها با گذشت زمان، به نسبت‌های متفاوت، از منشأ، رویداد اصلی و گذشته خود فاصله گرفته و رنگ «حال» را به خود می‌گیرند اما پیام و کارکردهای منشأ خود را نیز حفظ می‌کنند.”

سیزدهم آبان 1358 که  براستی “سرنوشت ساز” بود، دراین هفته، در روزگاری دیگر به روز مشابهی می رسد. سیاست داخلی و خارجی بازهم به گره گاه”آمریکا” می رسد. هم آنان که بر”آمریکای جهانخوار” می تازند و هم مخالفانشان، انتظار می کشند تا درهفته ای که پرونده اتمی هم مهلتش تمام می شود؛ چهارشنبه فرارسد و آرایش نیروهای سیاسی در پرتو یک روز مهم تاریخی شکل بگیرد.

رئیس دولت کودتا درآغاز هفته غرب را “پشه” می خواند و می گوید: “اکنون ایران از موضع قدرت با غرب بر سر فعالیت‌های هسته‌ای خود صحبت می‌کند.”

مخالفان تنها موسوی وکروبی نیستند؛ بزرگان جناح راست  هم ساز دیگری می زنند. آیت‌الله صادق لاریجانی: “اینگونه تعامل در بحث انرژی هسته‌ای به نفع کشور نیست.”

 بیات: “آلمان و فرانسه هم سوخت اتمی را از خارج می‌خرند.”

بروجردی: “با پیش‌نویس وین مخالفیم چون اعتماد نداریم.”

سخنانی که به نظر محمد رضا باهنر در هفته گذشته پیوند می خورد. او گفته بود رهبر باتوافق ژنو مخالف است.

از همین سخنان پیداست که بقول هرمیداس باوند: “بعید است مذاکرات به نتیجه برسد.”

تنها اکبر اعتماد است که با احمدی نژاد همراه است: “غرب دروغ می گوید، ایران باید هسته ای شود.” بی بی سی فارسی  اکبر اعتماد  را “پدر برنامه هسته ای ایران” می نامد و درمعرفی اش سنگ تمام می گذارد: “ او نه تنها متخصص علوم هسته ای است، بلکه طراح و پایه گذار سازمان انرژی اتمی ایران است. هم او بود که طرح برنامه های این سازمان را ریخت و با کشورهای غربی برای خرید راکتورهای اتمی و ساختمان نیروگاه های اتمی گفت و گو کرد.”

 البته ذکری از رفت و آمدهای مکرر اعتماد به ایران و رایزنی هایش با دولت کودتا نمی شود. شاید هم نباید بشود.

غرب ـ پشه ای که از موضع فیل حرف می زند- بر اساس گفته وزیر خارجه سوئد با “ترفند قدیمی” و “سیاست وقت کشی” جمهوری اسلامی آشناست.

هلاری کلینتون سه بار در هفته  اخطار می کند: “پیش از تحریم بیشتر، در انتظار نتیجه گفت‌وگو با تهران هستیم”، “صبر آمریکا محدود است”، “ایران باید به طور کامل با پیشنهاد هسته‌ای جدید موافقت کند. این پیشنهاد هیچ تغییری نخواهد داشت.”

رهبران اروپا خواستار پایبندی ایران به توافقنامه وین می شوند. وزارت خارجه فرانسه از جمهوری اسلامی ایران می خواهد تا کتبا به پیش نویس مذاکرات وین پاسخ دهد. سخنگوی وزارت خارجه فرانسه می گوید: “ایران در پاسخ شفاهی خود تغییراتی را در این پیش نویس و توافق های انجام شده، داده است، و فرانسه از ایران می خواهد تا بدون تعلل، بطور رسمی و کتبی به پیش نویس پاسخ دهد.”

آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، که به آمریکا سفر کرده در برابر اعضای مجلس نمایندگان و سنای کنگره ایالات متحده آمریکا می گوید: “باید مانع از دستیابی ایران به جنگ‌افزارهای هسته‌ای شد و به این کشور نشان داد که غرب وجود یک ایران هسته‌ای را تحمل نمی‌کند.ایران می‌داند، پیشنهاد ما چیست و از خط قرمز‌های ما هم آگاه است.”

دیوید میلیبند، وزیر خارجه بریتانیا که به روسیه رفته، پس از دیدار با همتای روس خوداز اعلام ضرب الاجلی از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی به ایران جهت اعلام پاسخ نهایی به پیشنهاد سوخت هسته ای، خبر می دهد: “محمد البرادعی، رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی 48 ساعت دیگر به ایران مهلت داده است تا پاسخی جدی در این باره ارائه کند و این چیزی است که همه ما می خواهیم شاهد رخ دادنش باشیم.”

روزنامه لوموند  اطلاعات  پشت پرده مهمی را فاش می کند: “افشاگری در مورد تأسیسات قم ضربه بدی برای مقامات روسی بود و دیپلمات های غربی امیدوارند، در صورت مؤثر نبودن سیاست آشتی جویانه آمریکا، این ضربه، مسکو را به نرمش باز هم  بیشتری در قبال تحریم های بین المللی جدید علیه ایران وادارد. واقعیت اینست که مسکو وقتی در اواخر سپتامبر متوجه شد که آمریکا و فرانسه و انگلیس از مدت ها قبل مشغول مبادله اطلاعات مربوط به تأسیسات قم بوده اند و در مورد استفاده ای که در عرصه سیاسی می توانند از این اطلاعات کنند به اشتراک نظر رسیده اند به شدّت ناراحت شد زیرا این مسئله حداقل چیزی را که ثابت می کرد وجود «نقطه کور» در شبکه امنیتی روسیه در ایران بود و این در حالی است که روسیه از سال 1990 در بخش هسته ای ایران فعال بوده و مرکز اتمی بوشهر در جنوب ایران با بهره گیری از تکنولوژی روسیه ساخته شده است. موضع رسمی دولت روسیه تا امروز تأکید بر عدم وجود شواهد و مدارک دال بر دنبال کردن اهداف نظامی هسته ای از سوی ایران بوده است.”

 پیداست که مقامات بسیار زرنگ جمهوری اسلامی، خواسته اند روسیه را هم دور بزنند.

همه این اتفاقات مربوط به روز دوشنبه است. دراین روز سایت”سلام” می نویسد هاشمی رفسنجانی درنامه ای مخالفت خود را با توافق ژنو به اطلاع رهبر رسانده است. سلام روی نکته مهمی دست می گذارد: “گفتنی است در روزهای اخیر علاوه بر جامعه روحانیت مبارز و رئیس قوه قضائیه، رئیس مجلس شورای اسلامی نیز نسبت به تحویل دادن همه دستاورد هسته ای کشورمان به غرب هشدار داده‌اند و برخی منابع هم می گویند که شخص رهبری نیز مخالف این اقدام است اما دولت بر آن اصرار دارد.”

صحت خبر را می شود در سخنان دست اندرکاران مذاکره اتمی یافت.نماینده دائم ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درهمین دوشنبه 11 آبان می گوید جمهوری اسلامی خواهان مذاکرات بیشتر درباره پیش‌نویس وین و همین طور ضمانت برای دریافت سوخت رآکتور تهران است.

رهبر جمهوری اسلامی روز سه‌شنبه در مراسمی به مناسبت روز ۱۳ آبان آمریکا را به تهدید و توطئه “بر ضد ملت ایران و نظام اسلامی” متهم می کند. او می گوید : “نیت آنها عوض نشده است. مسوولانی که فریب آمریکا را بخورند ساده لوحند.”
خبرگزاری‌های خارجی می‌گویند: “گفته‌های امروز آیت‌الله علی خامنه‌ای باز هم از احتمال پاسخ مثبت ایران به پیش‌نویس توافق‌نامه وین می‌کاهد و میخی دیگر است بر تابوت کنار آمدن جمهوری اسلامی با آمریکا و متحدان اروپایی‌اش.”

صاحب نظران بیاد می آورند که به تصریح حسن روحانی، رهبرجمهوری اسلامی با توافق پاریس موافق بود، اما در سرنوشتی مشابه وقتی هیات مذاکره کننده به تهران برگشت، جناح نظامی- امنیتی موفق شد نه تنها آن توافق را منتفی کند، حتی مذاکره کنندگان را به “وادادگی”، “خیانت” و “جاسوسی” متهم کرد.

این بار چه خواهدشد؟ کدام جناح سرنوشت را رقم خواهد زد؟ آیا سپاه که موافق مذاکرات کنونی است “رهبر” را دور می زند؟

پاسخ دادن به این پرسش ها وقتی دشوارتر می شود که آیت اله منتظری در سخنانی که نشان دهنده شجاعت، درایت وواقع بینی سیاسی است، می گوید: “اشغال سفارت آمریکا در بدو پیروزی انقلاب که مورد حمایت اکثر اقشار انقلابی و مرحوم امام خمینی بود، مورد تایید اینجانب نیز بود؛ ولی با آن عوارض منفی و حساسیت شدیدی که بین مردم آمریکا بوجود آورد که هنوز آثار آن باقی است، معلوم شد که کار درستی نبوده. سفارت یک کشور به منزله جزئی از آن کشور است. کشوری که در حال جنگ رسمی با ما نبود اشغال سفارت آن به منزله اعلان جنگ با آن کشور است و کار صحیحی نمی باشد.”

اوباما پیام دوستی پرو پیمانی می فرستد: “روابط دیپلماتیک میان واشنگتن و تهران پس از واقعه 13 آبان 1358 قطع شد اما به وضوح می گویم که ایالات متحده به دنبال روابط با جمهوری اسلامی ایران بر اساس منافع دوجانبه و احترام متقابل است و در مسیر حرکت ماورای رویدادهای گذشته است. هم اکنون زمان ایجاد روابط جدید میان تهران و واشنگتن فرا رسیده است.” درست در روز سیزدهم آبان دو سیاست متضاد درکنارهم قرار می گیرند.

و آمریکا تنها مشکل سیاست خارجی دولت “انقلابی” نیست. این هفته معلوم می شود: “پلیس عربستان سعودی امسال از همه زائران ایرانی چهره‌نگاری و انگشت‌نگاری می‌کند. کارت واکسیناسیون زائران هنگام ورود به فرودگاه های عربستان کنترل می شود.”

شیخ عبدالعزیز آل شیخ، مفتی اعظم عربستان به ایران در باره سیاسی کردن مراسم حج امسال هشدار می دهد. اودر گفت و گویی با روزنامه الشرق الاوسط، مطرح کردن ادعاهای نادرست در باره حج را موجب سردرگمی زائران و آن را خلاف [تعلیمات] اسلام می خواند.

رئیس دولت کودتا درانتقاد به دانشجوی نخبه ای که در برابر آیت اله خامنه ای از سیاست های جمهوریی اسلامی انتقاد کرده، می پرسد: “کسی که سمت های شلیک خود را درست انتخاب نمی کند، چطور می تواند نخبه باشد؟”

و کودتاچیان می کوشند همه چیز را با “شلیک” حل کنند. خبر می دهند که روحانیون بطور همیشگی درمدارس مستقر خواهند شد. تهدید می کنند که روز سیزده آبان سه میلیون دانش آموز بسیجی را به خیابان می آورند. دم و دستگاهی بنام “سبز علوی” علم می کنند که افشای خبرش باعث لغو امتیاز روزنامه سرمایه می شود.

معلوم می شود که اتهام “بهزاد نبوی” اختلال در ترافیک است.محمد قوچانی و هنگامه شهیدی آزاد می شوند. به جایشان، همان شب اعضای شورای مرکزی تحکیم وحدت را که به دیدار کروبی رفته اند، می گیرند.

قرار بازداشت عیسی سحرخیز و فریبا پژوه تجدید می شود. دو فعال کمپین را احضار می کنند.

کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران می‌گوید مقامات قضایی جمهوری اسلامی در ۱۰ روز گذشته به کیان تاجبخش که در دادگاه حوادث انتخابات به ۱۵ سال زندان محکوم شد حق تجدیدنظرخواهی نداده‌اند.خبر بازداشت روحانیون سیستان و بلوچستان به اتهام کمک به طلاب غیرمجاز پخش می شود.

مجید محمدی می نویسد: “دستگیری کروبی و موسوی در ترازوی نظام” است. شاید تیتر اول کیهان که خاتمی و موسوی را بر اساس اطلاعات دریافتی خبرنگارخود در”منامه” مامور آمریکا خوانده، سبب این نظر شده است. شاید هم دیدار مهدی کروبی با شورای مرکزی ادوار تحکیم وحدت  که شیخ  اصلاحات گفته است: “نتایج انتخابات سهمیه بندی بود.” و نشان داده که کلام رهبردیگر برایش”فصل الخطاب” نیست.

در اقتصاد هم مانندسیاست اوضاع “شیر توشیر” است. امار رسمی می گوید که در شش ماه نخست امسال واردات دو برابر صادرات بوده است. چه کیفی کرده اند تجار موتلفه.

معلوم می شود ماجرای خریدنیمی از سهام شرکت مخابرات به ارزش هشت میلیارد دلار به شرکت های وابسته به سپاه پاسداران در مجلس گیر کرده است.

کمیسیون ویژه پیگیری و نظارت بر اصل 44 قانون اساسی مجلس اعلام می کند: “از توضیحات وزارت اقتصاد در باره نحوه واگذاری شرکت مخابرات ایران به چند شرکت وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قانع نشده است.”

لایحه یارانه ها هم درمجلس گیر می کند. رئیس دولت کودتا ناگهانی و با تهدید به مجلس می رود. اختیار مطلق می خواهد. کلاهش هم کمی با لاریجانی توی هم می رود.

 در هفته ای که فرمانده سپاه صاحب “فتوا” شده و “حفظ نظام را از نماز” واجب تر دانسته است، نظامیان مرتب برای راهپیمایان غیر دولتی خط و نشان کشیده اند. همه جور تهدید کرده اند.

و سرانجام سیزدهم آبان می رسد. از شب قبل صدای الله واکبر شهرهای بزرگ را می لرزاند. صبح در تهران و چند شهر دیگر عملا حکومت نظامی است. دولتیان را مقابل سفارت سابق آمریکا جمع میکنند. با تمام بسیج نیرو و بکار گیری صدها اتوبوس، اما نه از 24 میلیون رای دهنده به احمدی نژاد خبری هست ونه از 13 میلیون بسیجی. شاید رقم 13 هزار هم مبالغه باشد.

حداد عادل هم می آید همان حرفهای دیروزپدر شوهر دخترش را تکرار می کند.تنها فایده اش این است که آب پاکی می ریزد روی دست دولت که امروز- پنج شنبه- مهلتش تمام می شود. باید به جهان جواب بدهد.

کودتاچیان مردم راسرکوب می کنند. نمی گذارند موسوی از محل کارش خارج شود. مهدی کروبی را که به هشدار شورای امنیت ملی محل نگذاشته و دلاورانه به خیابان آمده است، سخت مورد حمله قرار می دهند. پیرمرد سرسخت زخمی می شود. همین کاررا هم با دکتر حبیب اله پیمان و مردم می کنند.پاسخ مردم یک شعار است:

شبکه های اجتماعی فیلم های سرکوب تظاهرات مسالمت آمیز مردم را پخش می کنند. در شهرهای بزرگ دنیا ایرانیان فریاد هموطنان زخمی خود راپژواک می دهند. این صدا دیگر خیلی زود بگوش می رسد. قدرت های بزرگ جهان سرکوب تظاهرات مسالمت آمیز مردم را محکوم می کنند.

علی کشتگر می نویسد: “جهان فریاد آزادیخواهی امروز ایران را شنید، خامنه ای بازهم نشنید!”

هفته دوم آبان تمام می شود. جنبش سبز زنده است. تاریخ را ورق دیگری می زند. نگاه کنید میخی دیگر بر تابوت استبداد کوبیده شده است.