متون کلاسیک دانشگاهی که دیپلماسی و راهکارهای مذاکرات بین المللی را آموزش می دهند تاکید دارند که شرائط داخلی کشورها از جمله اوضاع سیاسی اقتصادی آنها نقش تعیین کننده ای درقدرت چانه زنی در مذاکرات بین المللی بر عهده دارد. یعنی کشورها هر قدر از وفاق عمومی، شکوفایی اقتصادی، و آزادی احزاب برخوردار باشند و انتخابات آزاد مبنای کارکرد قوه مقننه و مجریه آنها باشد در مذاکرات بین المللی از وزن واعتبار بیشتری برخوردارند.این کشورها را نمی توان مجبور به پذیرش تعهدی کرد، با تهدید از آنان خواست در روابط داخلی کشور خود دست به اقدامی بزنند یا از فعالیت خاصی دست بکشند. زیرا هیات های نمایندگی چنین کشورهایی نماینده یک اراده سیاسی داخلی هستند که به نیابت از یک توافق عام در مذاکرات بین المللی شرکت می کنند. نمایندگان این کشورها حتی اگر در جریان مذاکرات و رایزنی های دیپلماتیک مغلوب تکنیک های فنی حقوقی طرف مقابل هم شوند نتیجه آن مذاکرات ضمانت اجرایی نخواهد داشت، زیرا بدنه نظامی که همه اجزای آن با راهکارهای دمکراتیک و انتخابات چیده و به هم بست شده قابلیت آن را دارد تا نتایج یک دور از مذاکراه یا یک توافق بین المللی را نپذیرد و زیر بار آن نرود.
برعکس، کشورهایی که با بحران های اقتصادی مواجه اند، توافق عمومی بر سر مسائل داخلی در شرائط حداقلی است، احزاب آزاد و پارلمان و قوه قضاییه مستقل و شفاف ندارند یا احیانا در سطح بین المللی متهم و مشهور به نقض حقوق بشر هستند در مذاکرات بین المللی به عنوان شهروندان درجه دو جامعه جهانی مورد ارزیابی و معامله قرار می گیرند.
جمهوری اسلامی ـ- و کره شمالی –ـ از معدود کشورهایی است که که از قاعده خاص خود در مذاکرات بین المللی پیروی می کند وبر خلاف قواعد فوق، نابسامانی سیاسی اقتصادی داخلی نه تنها نقطه ضعف تیم مذاکره کننده محسوب نمی شود بلکه حتی به عنوان یک اهرم فشار یا نقطه قوت در مذاکرات بین المللی مورد تاکید قرار می گیرد. نقطه قوت بدین لحاظ که طرف ایرانی شرکت کننده در مذاکرات بین المللی موفق به قبولاندن این مفهوم در طرف مقابل شده است که رکود مطلق اقتصادی ناشی از تحریم های بین المللی چیزی را در روابط داخلی کشور تغییر نداده و فقط منجر به وارد آمدن فشار بر طبقه متوسط و طبقات پایین تر شده است که محلی از اعراب ندارند. و اینکه : اگر تحریم ها را بر نمی دارید، اگر نفت ایران را نمی خرید، اگر ایران به ذخائر ارزی خود دسترسی ندارد، اگر تولید کنندگان ایرانی در حال ورشکست شدن هستند و همه این عوامل منجر به تورم حداقل 30 درصد و رشد اقتصادی صفر درصد شده است و میلیون ها ایرانی به فلاکت دچار می شوند، هیج معادله سیاسی در ایران تغییر نمی کند و موازنه قدرتی را که ما نماینده آن هستیم تغییر نمی دهد.
تحربه صدام حسین نیز حاکی از این بود که یک نظام سیاسی بی انعطاف، متمرکز و سرکوبگر توانایی آن را دارد که تحریم های اقتصادی و تهدید نظامی را در خود حل کند. زیرا این فشارها بر جان و مال شهروندانی سرازیر می شود که رای و نظر آنان در شکل گیری معادلات کلان کشور تاثیری ندارد. در ایران نیز مانند عراق مردم با ادامه تحریم از گرسنگی نمی میرند، اما با گذشت هر شش ماه بیشتر از بهداشت، آموزش، پرورش،آسایش و تغذیه مناسب فا صله می گیرند. این مردم توان یا سازمانی برای اعتراض به مدیریتی که تحریم های بین المللی را به سفره آنان وصل کرده ندارند ولی آمار صعودی مربوط به طلاق، اعتیاد،تجاور به عنف،سرقت های مسلحانه، تلفات تصادف های جاده ای، فرار مغزها، و شمار اندک روزهایی را که مردم شهر های بزرگ در هوای پاک گذرانده اند تاثیر تحریم ها را بر زندگی مردم نشان می دهد.
مذاکرات استانبول اولین دور مذاکرات پیرامون بحران اتمی ایران نیست که با لبخند و مصاحبه مطبوعاتی مشترک به پایان رسید ولی در دور بعدی گفت و گوها ممکن است دوباره به نقطه صفر بازگردد. حتی این احتمال از نظر دور نیست که کشورهای 1+5 با مطالعه و تحلیل گفتار و رفتار نرم هیات نمایندگی ایران که این بار با قصد توافق وارد مذاکره شدند درخواست های جدیدی را در بغداد مطرح کنند که معنای آن نقض توافق های مذاکرات استانبول است. برای مثال برخی از منابع مستقل گفته اند که اوباما ابتدا نتایج دور قبلی مذاکرات در استانبول با وساطت برزیل و ترکیه را پذیرفت و از آن استقبال کرد، اما اندکی بعد آن را انکار کرد.
در حال حاضر تبلیغات پیرامون فعالیت هسته ای ایران از درخواست برای ریشه کن کردن هر آنچه که در هر نقطه ای ساخته شده به این سطح تقلیل یافته است که غنی سازی 20 درصد متوقف شود، اما غنی سازی تا حدود 5 درصد برای مصارف داخلی ادامه یابد.طرف ایرانی هم در عوض برای کم کردن حساسیت کشورهای 1+5 بر حرام بودن ساخت و استفاده از سلاح هسته ای تاکید کرده و به عنوان یک محور مهم با توضیح اینکه حرام در جامعه مذهبی ایران چه معنایی دارد روی آن مانور داده است. با این حال شاید بتوان به این کور سو امیدوار بود که با پایان یافتن مذاکرات استانبول و توافق در بغداد دستگاه سیاست خارجی ایران به هر ترتیب و جدای از اینکه چه کسی آن را اداره می کند در حال خارج شدن از بن بستی است که احتمال وقوع جنگ در آن قابل توجه بوده است.دور شدن شبح جنگ خود نقطه مثبتی است که اهمیت آن را نمی توان نادیده گرفت.
در صورت نهایی شدن مذاکرات و توافق نهایی ایران و گروه 1+5 در مذاکرات بغداد می توان به این نتیجه رسید که موضوع Regime Change یا تغییر رژیم ایران هم از دستور کار اعلام نشده غرب خارج شده و نقض حقوق بشر در ایران هیچ ارتباطی با پرونده هسته ای ایران پیدا نکرده است. شاید هم پراکندگی اپوزیسیون بی برنامه و ناهماهنگ ایران و نیز ذهنیت غیر منطبق آنان با واقعیات پیچیده جامعه منفعل منکوب و سرکوب شده ایران، و البته بر گزاری انتخابات اخیر مجلس در شکل گرفتن چنین موضعی از سوی آمریکا و غرب موثر بوده است.
در این صورت و از این به بعد، نه شمار اعدام های اعلام شده و نشده در ایران دیگر حساسیتی در غرب ایجاد می کند و نه شمار زندانیان سیاسی و تعداد ناراضیان در تبعید و روزنامه نگاران جلای وطن کرده توجهی را جلب می کند. هر چند لاوروف وزیر خارجه روسیه بارها تاکید کرده بود که تحریم ها و برنامه مهار فعالیت هسته ای ایران پوششی برای تغیییر رژیم ایران است، در صورت نهایی شدن توافق در بغداد بعید به نظر می رسد شرائط سیاسی ایران نیز به همان روال سابق ادامه یابد.زیرا شمار قابل توجهی از تحصیل کردگان و روشنفکران که طی سالیان اخیر به هیچ گرفته شده اند خواهند گفت : اگر می توان با آمریکا و اروپا توافق کرد که حامی تاریخی اسراییل هستند چرا با مردم ایران توافق نشود چرا زندانیان سیاسی را آزاد نکنند و دست از سر مطبوعات اصلاح طلب برندارند. مذاکره و کنار آمدن با میر حسین موسوی و مهدی کروبی و تاج زاده،یعنی نخست وزیر سابق، رییس مجلس سابق، و معاون سابق وزارت کشور که همگی در زندان یه سر می برند نباید از توافق با لابی آمریکایی اروپایی هوادار اسراییل دشوارتر باشد.
به عنوان نوری در انتهای تاریکی عمیقی که از سه سال پیش ایرانیان را به انفعالی دردناک کشانیده است شاید بتوان امیدوار بود که حذف تنش از سیاست خارجی ایران زمینه ساز بروز آثاری از عقلانیت مدنی و کمی باز شدن فضای سیاسی کشور شود.جنبش سبز مردم ایران نتوانست معادلات جدیدی را بر کشور حاکم کند هر چند که سرکوب جنبش هیچ حیثیت و اعتبار اخلاقی برای سرکوب کنندگان مردم باقی نگذارده است..امید است سگ ها را ببندند و سنگها را آزاد کنند، سفارش های جدید برای با توم های برقی را پس بگیرند و در پادگان ها از شستشوی مغزی آن جوانان ریشو پیراهن سفید پایین شهری که مردم را در خیابان لت و پار می کنند دست بردارند.
در صورتی که پروند اتمی ایران از شورای امنیت به آژانس بازگشت حاکمیت سیاسی ایران باید از عواقب یک تصمیم مهم آگاه باشد و آن اینکه تبدیل ایران به پاکستان بدترین الگوی ممکن برای آینده کشور است.در مدل توسعه پاکستان اتمی کل کشور در اختیار نظامیان واطلاعات ارتش و یک دستگاه اطلاعات امنیت عریض و طویل هزار سر قرار دارد که باورهای ایدئولوژیک اسلامی شاکله آن را تشکیل می دهد.نظامیان اسلامگرا همه کشور بخصوص سر پل های سیاسی اقتصادی پاکستان را با سر انگشت خود اداره و حیف و میل می کنند. روئسای جمهور و نخست وزیر و شخصیت های سیاسی یا به اراده نظامیان عزل و نصب می شوند یا در اثر انفجار بمب کشته می شوند. مدل پاکستان بدترین انتخاب ممکن است، زیرا بسیاری از کارشناسان پنجاه سال است که پیش بینی می کنند امسال یا چند سال دیگر پاکستان سقوط می کند یا تجزیه می شود.اما پاکستان اتمی، ولی فقیر و فئودالی هنوز سر پاست چون این کشور به اغتشاش تمام عیارخو گرفته است.