بالا گرفتن مجادله میان جناح های مختلف در ایران بر سر ریاست احتمالی اکبرهاشمی رفسنجانی در خبرگان رهبری، نشانه دور خیز جناح حامی مصباح یزدی برای کنترل مجلسی است که هنوز تندروها آن را کاملا تصرف نکرده اند.
این دور خیز به فاصله اندکی بعد از اعلام رسمی مرگ محمد مهدوی کنی رییس سابق خبرگان صورت گرفته است. اما توجه عمومی و واکنش سریع هاشمی رفسنجانی به آن شاید نتیجه کمرنگ شدن امید میانه رو ها برای کارآمدی دولت حسن روحانی بدون همراهی نهاد هایی مانند مجلس شورا و خبرگان رهبری باشد.
بنا بر روال قانونی انتخاب رییس خبرگان باید در اسفند ماه برگزار شود اما این امکان قانونی وجود دارد که قبل از آن موعد نیز انجام شود. در هر صورت اگرچه خبرگان رهبری اهمیت اندکی در مناسبات سیاسی و امور اجرایی کشور دارد اما به نظر می رسد سه جناح عمده می خواهند از جدال بر سر ریاست خبرگان در شش ماه آینده برای تثبیت موقعیت خود در فضای سیاسی و به طور خاص در سال منتهی به انتخابات مجلس شورا و خبرگان بهره ببرند:
بخش عمده ای از روحانیون اصولگرا و سنتی در جامعه روحانیت مبارز(چنانچه مصباحی مقدم سخنگوی آن اشاره کرده است) ترجیح می دهند چهره معتدلی مانند هاشمی شاهرودی به ریاست خبرگان برسد تا بتوانند ادعا کنند که رهبری اصولگرایان مخالف دولت در دست تندروها نیست.
فراکسیون تندروها در خبرگان رهبری که به گرد سه منتقد همیشگی هاشمی رفسنجانی یعنی مصباح یزدی و محمد یزدی و احمد جنتی گرد آمده اند می کوشند با زمینه سازی برای کنار نهادن هاشمی رفسنجانی چهره ای مانند احمد جنتی یا محمد یزدی را به ریاست برسانند. شروع مجادله توسط احمد خاتمی که عنصر عملیاتی تندروها در خبرگان است گواهی بر این گمانه هاست. روشن است که کسانی مانند احمد خاتمی می خواهند همان فضایی را بر خبرگان حاکم کنند که یک سال بعد از اعتراض به تقلب در انتخابات سال ۸۸ سبب شد هاشمی رفسنجانی به نفع مهدوی کنی از صحنه کنار برود. کناره گیری ( که اگرچه بازتاب دهنده اعتراض رفسنجانی به فضای سیاسی و سرکوب بعد از انتخابات بود) تا حدی نشانه تمایل رفسنجانی برای آسوده کردن خاطر رهبر جمهوری اسلامی و ایجاد امکانی برای شکل گیری نوعی مصالحه در میان روحانیون عالی رتبه نظام بود. در چنین موقعیتی سخنان هاشمی رفسنجانی در مورد قصد چهره های ناصالح برای ریاست خبرگان اشاره ای به سه چهره مورد حمایت تندرو هاست.
سومین جناح در میان خبرگان، روحانیونی هستند که سابقه انقلابی بیشتری دارند و در دوره هایی در کنار رفسنجانی بوده اند. سخنان هاشم زاده هریسی و حایری شیرازی در حمایت از رفسنجانی بازتاب دهنده نگاه این جناح است. این گروه امیدوار هستند فاصله گرفتن از فضای آمیخته با تنش سال های ۸۸ تا ۹۰ و از سکه افتادن دولت تندروها امکان بازگشت رفسنجانی را فراهم ساخته باشد.
اگرچه روحانیون اصولگرا ادعا می کنند که رهبری آنان در دست تندرو ها نیست اما موقعیتی که در همایش اصولگرایان برای مصباح یزدی ایجاد شد و سابقه عقب نشینی روحانیون اصولگرا در برابر حملات لفظی و تهدید های امنیتی چهره های تندرو این فرصت را فراهم کرده است تا تندرو ها برای نخستین بار برای به دست گرفتن ریاست خبرگان دور خیز کنند.
این موقعیت بر نگرانی رفسنجانی افزوده و او را وادار کرده است تا با ناصالح خواندن رقبای تندرو خود عملا وارد مبارزه برای تعیین ریاست خبرگان شود؛ مبارزه ای که عملا با مصالحه ای در بطن خود همراه است. رفسنجانی تلویحا روحانیون اصولگرایی را که مایل به فاصله گرفتن از تندروها هستند، به نوعی اتحاد بر سر کاندیدای میانه ای مانند هاشمی شاهرودی فراخواده است. اما مساله این است که آیا رفسنجانی می تواند به چنین قولی اعتماد کند؟ آیا این امکان نیست که تندروها در آخرین لحظات رای گیری برگ های نهان خود را رو کنند؟ همان برگ های نهانی که به صدور رای عدم صلاحیت هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری منجر شد. برگ های نهانی که بدون اذن آشکار یا نهان آقای خامنه ای نمی توانست موثر باشد.
بازگشت هاشمی رفسنجانی به ریاست خبرگان می تواند نشانه ای از تمایل آقای خامنه ای برای دادن فضای متعادلی به جناح برنده در انتخابات ریاست جمهوری و سیاست های میانه روانه آقای روحانی باشد. همچنین می تواند تا حدی نگرانی های جناح های درونی روحانیون حاکم برای حفظ ثبات حکومت در درازمدت را کاهش دهد.
توافق دو جناح بر سر ریاست هاشمی شاهرودی که محتمل ترین گزینه به نظر می رسد به نوعی به معنای ادامه وضعیت موجود و موقعیت خنثای خبرگان رهبری باشد. اما واگذار کردن زمام ریاست خبرگان به یکی از سه گزینه تندرو ها به معنای تنگ تر کردن حلقه محاصره دولت روحانی و توافقی نهانی در میان روحانیون حاکم برای تثبیت موقعیت تندروها در انتخابات آینده خبرگان و مجلس شورا و به انزوا راندن بیشتر میانه رو ها و شخص هاشمی رفسنجانی است؛ برنامه ای که بدون اذن آقای خامنه ای امکان تحقق آن بعید است. به این ترتیب شاید گزاف نباشد اگر تعیین ریاست خبرگان را آزمونی برای اهداف آینده خامنه ای بدانیم.