مدتی است نامهای بسیاری در پایین بیانیههای اعتراضی درج میشوند. چه داخلی و چه خارجی. اغلب بیانیههای که با عناوین فعالان مدنی- اجتماعی- سیاسی و روزنامه نگار منتشر میشوند.
چندی پیش در آستانه انتخابات ۹۲ حسین شریعتمداری بیانیهای با بیش از ۱۰ هزار امضای دانشجویان و اساتید حقوق و وکلا منتشر کرد که طبق گفته خودش امضاها همچنان در حال اضافه شدن بودند.
بیانیهای با حضور افرادی که اسمشان به عنوان امضا درج شده بود و روحشان نیز از این مساله خبر هم نداشت. البته این نوع رفتار از کیهان و حسین شریعتمداری دور از انتظار نیست.
اما متاسفانه عرصه بیانیه نویسی با گسترش شبکههای اجتماعی مانند عرصه میرزا بنویسها شده و هر کسی به هر بهانهای، دست به تولید و ساخت بیانیه میزند. بیانیههایی با متنهایی ضعیف و امضاهای مجهول.
بیانیه نویسی برای برخی از فعالان به ویژه حوزه مجازی فضایی برای مطرح کردن آنها به عنوان یک فعال حقیقی فراهم کرده تا بیانیهای به نام دیگران یا یک موضوع یا زندانی سیاسی-عقیدتی اما به کام شخص تهیه کننده تهیه شود.
در این بیانیهها شاهد اسامی افراد بسیاری هستیم که نه فعالیت خاصی در عرصه عمومی و مدنی داشتهاند و نه فعالیت سیاسی شناسنامه دار و مشخصی داشتند و نه روزنامه نگار بودهاند.
متاسفانه مهم جلوه دادن فرد از خود باعث شده است که نه تنها از خود هویت سازی جعلی کند بلکه بدون حرکتی خاص تنها با یک حس درونی اعتراض، خود را فعال سیاسی یا اجتماعی بداند.
متاسفانه این دروغ و عمل غیر اخلاقی به شیوه حسین شریعتمداری در بین مدعیان دموکراسی اشائه پیدا کرده تا این حد که بیانیههایی تولید میشوند همراه با امضاهایی تنها برای ایجاد سروصدا و مهم جلوه دادن بیانیهشان با سوء استفاده از اسامی فعاالان عرصههای اجتماعی-سیاسی، بدون اطلاع و کسب اجازه از این فعالان.
مدتی است شاهدیم که این کار عمومیت پیدا کرده و باعث ایجاد دردسر برای فعالان حقیقی این عرصه شده است. متاسفانه تولید کنندگان این نوع بیانیهها بدون توجه به تبعات کارشان، نسبت به درج نام یک فعال در پای یک بیانیه در کنار اسامی پ افرادی دارای اختلافات فکری-سیاسی عمده با یکدیگر اقدام میکنند.
به ویژه در شرایطی که اکنون با حکومت بیقانونی سر و کار داریم، حکومتی که خانوادهها را گروگان میگیرد. چندی پیش انتشار یکی از همین بیانیهها باعث دردسرهای فراوانی برای خانواده یکی از فعالان حقیقی شد و به خاطر امضایی که کوچکترین اطلاعی از وجود آن نداشت خانوادهاش را بارها به اداره اطلاعات احضار کرده بودند.
جعل کردن نام یک شخص نیز بخشی ازهمان رویکردهای نادرستی است که به دنبال واژگانی نظیر سانسور، محدود کردن حوزه گفتمان سیاسی، عدم آزادی و سرکوب اندیشه میآید.
زمانی که بیانیه ساز برای ایجاد یک حاشیه امن سیاسی برای خود، کنشی سیاسی را به زور به نام کسی الصاق میکند و برای بالابردن راندمان کاری فعالیتهای سیاسی خود از هویت اجتماعی و سیاسی شخصی حقیقی استفاده میکند این نیز همان جعل و درحقیقت، تقلیل میدان سیاسی است نه بسط و توسعه آن.
چگونه در کنشهای سیاسی برخی از به اصطلاح فعالان سیاسی، جایگاهی برای مصادره اسامی افراد و استفاده از هویت آنها و اساساً چنین پنهان کاری باز شده است؟ وقتی اساساً دموکراتیزه کردن ساختار سیاسی و برپاکردن جایگاه مردم سالاری و بالابردن مشارکت سیاسی، بدون تغییر نگرشها و ایجاد ارزشهای دموکراتیک امری محال است.