فردای انتخابات چه می کنیم؟

حسین باستانی
حسین باستانی

بگذارید در بحبوحه بحث های داغ انتخاباتی، اتفاقات پس از برگزاری انتخابات را با هم مجسم کنیم. این کار، حتی اگر ‏تنها یک خیالپردازی باشد، احتمالا ضرری نخواهد داشت. با عرض پوزش از تمام دوستانی که این خیالپرداری را، ‏زشت، ناشایست یا سیاه خواهند یافت. ‏

فرض کنید شمارش آرای کاندیداهای ریاست جمهوری رو به پایان است. از میان نشریات اصلاح طلب، 2 – 3 تایی که ‏باقی مانده اند، هشدارهای پیاپی شخصیت های سیاسی را در مورد اهمیت “سلامت انتخابات” بازتاب می دهند. سایت ‏های داخل کشور، اندکی بی پرواتر از روزنامه ها، پر شده اند از اخبار مشخص تر در مورد تخلفات انتخاباتی. سایت ‏های خارج کشور، علاوه بر انعکاس اخبار رسیده از داخل، مطالبی پیاپی را نیز در مورد مخدوش بودن اصل انتخابات ‏به چاپ می رسانند. نشریات بین المللی هم، احتمالا بعد از اخبار داخلی و اقتصادی و هنری، در صفحات مربوط به ‏خاورمیانه، اخبار جسته و گریخته ای را در زمینه تخلفات انتخاباتی در ایران بازتاب می دهند. همچنین، چند مقام غربی ‏گلایه هایی را از نحوه برگزاری انتخابات در ایران بیان می کنند.‏

در کنار همه اینها، وزارت کشور ایران اعلام می کند که انتخابات با مشارکت بالای شهروندان (مثلاً 62 ممیز 37 دهم ‏درصد) برگزار شده؛ که چند مورد شکایت کاندیداها به نحوه شمارش آرا در این یا آن شهر وجود داشته که رسیدگی شده ‏و مورد خاصی نبوده؛ که سرانجام، آقای ‏X‏ (آقای احمدی نژاد یا فرد دیگری مانند ایشان) با ‏Y‏ میلیون رای، رقیب خود ‏را با اختلاف ‏Z‏ رای شکست داده و در این میان، درصد مختصری هم رای مخدوش هم وجود داشته است. ‏

همزمان، منتقدان دولت (قدیم و جدید) در 2-3 روزنامه و نیز سایت های باقی مانده دارند بر سر خود می کوبند که به ‏این دلیل و آن مدرک، دراین و آن شهرستان و استان و حوزه انتخاباتی تخلف شده؛ که چطور ممکن است فلان کاندیدای ‏‏”شکست خوده”، در این تعداد از حوزه ها “صفر” رأی آورده باشد؛ که – همه اینها به کنار – چطور ممکن است ‏کاندیدای پیروز، در شهرستان های کذا و کذا بیش از 100 در صد آرای واجدان شرایط رای دادن را به خود اختصاص ‏داده باشد؟

اما از سوی دیگر را رادیو و تلویزیون و دیگر رسانه ها دولتی، بدون آن که خیلی خود را نگران پاسخگویی به انتقادها ‏و ایرادات فوق بکنند، مملو هستند از اخبار تبریک های مقامات رسمی و نیز تحلیل های گوناگون در مورد “پیروزی ‏درخشان” اصولگرایان و “نه مردم به اصلاح طلبان” و “وزن کشی انتخاباتی” و مقاله این روزنامه لبنانی و آن ‏روزنامه آمریکایی و آن یکی روزنامه روس در مورد “قدرت واقعی” در ایران. معدود غرغر های مقامات بین المللی ‏در مورد نحوه برگزاری انتخابات هم، یا با بی اعتنایی کامل وزارت خارجه ایران رو به رو می شوند و یا حداکثر، ‏پاسخی کوتاه از تهران می گیرند که بر “اطلاعات ناقص” غربی ها از ایران و “درصد بالای” مشارکت در انتخابات ‏ریاست جمهوری دهم تأکید دارد. ‏

رادیو و تلویزیون و نشریان همسو با آنان، اگر هم خود را ملزم بدانند تا در مورد اعتراضات این کاندیدای ایرانی یا آن ‏مقام غیرایرانی در مورد تخلفات انتخاباتی خبری بدهند، حداکثر چند خط خبر – که چند جای آن هم به دلخواه سردبیران ‏عوض شده – به همراه علامت های تعجب های فراوان و با به کارگیری عباراتی همچون “جرزنی انتخاباتی” و ‏‏”تبلیغات مذبوحانه” و “دست و پا زدن های ناامیدانه” و … خواهد بود. در این میان، البته از هر 10 پاسخ کسانی که ‏سخنانشان تحریف شده، پاسخ یکی – دو تا از آنها (آن هم نه البته در رادیو و تلویزیون، که حداکثر در برخی مطبوعات ‏اصولگرا) به صورت تقطیع و تحریف شده منتشر خواهد شد، که این بار، جواب مجدد تحریف شدگان (اگر حوصله ای ‏برای جوابیه نوشتن باقی مانده باشد) اساسا به چاپ نمی رسد.‏

به این ترتیب با گذشت چند ماه، “افشاگری های” منتشرشده در رسانه های منتقد در مورد تخلفات انتخاباتی هم به تدریج ‏فروکش خواهد کرد (البته منظور انتقادات منتشر شده در وب سایت ها ست، چون از میان روزنامه های باقی مانده، 1-‏‏2 شان بعد از انتخابات توقیف شده و بقیه حساب کار دستشان آمده است). در حالی که طرفداران تحریم و شرکت در ‏انتخابات، همچنان که طرفداران کاندیداهای اصلاح طلب رقیب، دلایل باز هم بیشتری برای متهم کردن یکدیگر به ‏مجموعه وسیعی از موضوعات (از سازشکاری و فرصت طلبی گرفته … تا آلت دستی و خیانت) پیدا کرده اند و تا ‏مدت ها، در وب سایت ها و وبلاگ های خود به تشریح و تحلیل این دلایل خواهند پرداخت. نشریات جناح “پیروز” ‏انتخابات نیز، به طور مستمر حملات متقابل “شکست خوردگان انتخابات” (اعم از تحریمی یا غیر تحریمی) را در ‏ستون های ویژه و غیر ویژه خود و کماکان با استفاده از علامت های تعجب های بی شمار، پوشش خواهند داد… و تمام ‏این ها، ادامه می یابد تا یک سال بعد که زمان انتخابات بعدی فرا برسد و دوباره تمام بازی های فوق شاید با کمی تفاوت ‏برای چندمین و چندمین بار تکرار شوند… پایان سناریو.‏

سوال 1: احتمال وقوع سناریویی شبیه آنچه در بالا مطرح شد تا چه حد است؟ آیا تجربه انتخابات های 4 سال پیش، ‏اجازه منتفی دانستن امکان وقوع چنین اتفاقاتی را به ما می دهد؟ آیا ویژگی های دولت آقای احمدی نژاد، که در صورت ‏باختن در انتخابات باید از قوه مجریه خداحافظی کند، به گونه ای هستند که فرض بروز سناریوهایی از نوع فوق را ‏اندک بدانیم؟‏

سوال 2: در صورت وقوع تخلفات گسترده در انتخابات ریاست جمهوری، اصلاح طلبان حاضر در رقابت (اعم از ‏طرفداران آقایان نوری، خاتمی، کروبی یا… ) چه خواهند کرد؟ طرفداران هر (یا تنها) کاندیدای اصلاح طلب، اساساً ‏چگونه ثابت خواهند کرد که تقلب اتفاق افتاده؟ به عنوان نمونه، در شرایطی که شمارش آرا به صورت متمرکز و در ‏ساختمان وزارت کشور (که توسط آقای کردان یا مشابه ایشان اداره می شود) و نه در حوزه های انتخاباتی صورت ‏بگیرد و اجازه نظارت ناظران کاندیداها بر نحوه شمارش آرا هم داده نشود، و بعد اعلام شود که آقایان ‏X ‎‏ و ‏Y‏ از جناح ‏محافظه کار، از باب مثال با 7 و 5.5 میلیون رأی به مرحله دوم راه یافته اند و آقای ‏Z‏ از جناح اصلاح طلب یا شبه ‏اصلاح طلب فرضا با 5 میلیون رأی در جایگاه سوم و چهارم قرار گرفته اند، برای اصلاح طلبان چه امکانی وجود ‏خواهد داشت برای اثبات این که مثلا رأی اقایان ‏X‏ و ‏Y‏ در واقع 5 و 4.5 بوده و آقای ‏Z‏ در واقع 8 میلیون رأی آورده؟ ‏

سوال 3: در صورت برگزاری انتخابات مطابق سناریوی فوق، تحریم کنندگان انتخابات چگونه ثابت می کنند که اساساً ‏دعوت آنها به رأی ندادن، تأثیر معنی داری بر انتخابات داشته تا بعد بر مبنای آن بخواهند چیزی را به کسی ثابت کنند یا ‏اتمام حجتی را صورت دهند؟ به عنوان نمونه اگر درصد مشارکت در انتخابات واقعاً 55 درصد باشد ولی وزارت ‏کشور (که در انتخابات مجلس هشتم، اصلاً نگران نبود که آماری متفاوت با حتی مرکز آمار ایران را برای واجدان ‏شرایط شرکت در انتخابات اعلام کند، و شبهه های مطرح شده در مورد صحت این آمار هم صدالبته به جایی نرسید) آن ‏را 65 درصد اعلام نماید، هواداران تحریم چه خواهند کرد؟ دولت را در وب سایت ها افشا خواهند کرد؟ برای که افشا ‏خواهند کرد؟ برای مردم ایران؟ آیا از نظر مردم دیگر چیزی باقی مانده که نیاز به افشا شدن داشته باشد؟ برای جامعه ‏بین المللی؟ اگر تحریم کنندگان در انتخابات مثلا 1000 مقاله بنویسند که نشان دهد در ایران 50 درصد بیشتر در ‏انتخابات مشارکت نکرده اند، آیا دنیا، در بحبوحه بحران هسته ای، تهران را زیرفشار خواهد گذاشت که چرا جوری ‏رفتار کرده که به نوشته وب سایت ها 50 درصد بیشتر در انتخابات شرکت نکنند؟ ‏

طرح یک نگرانی: به نظر می رسد که ما، گذشته از آن که کدام کاندیدا را بپسندیم یا اساساً موافق شرکت در انتخابات ‏باشیم یا خیر، در حال جدل بر سر نحوه موضع گیری در یا راجع به انتخاباتی هستیم که در درجه اول حتی هیچ امکانی ‏برای “اطلاع” از میزان و ترکیب رأی دهندگان و رأی ندهندگان آن نداریم.‏

این عدم شفافیت اتاق انتخابات، هم امکان کسب نتیجه در آن و هم حتی امکان بهره برداری از تحریم آن را از فعالان ‏سیاسی می گیرد. البته، اگر طرفداران کاندیداهای مختلف و نیز طرفداران تحریم، امکان تأثیر گذاری بر میزان شفافیت ‏انتخابات را آن قدر دشوار می بینند که آن را از جمله اهداف در دسترس خود خارج می دانند، می توان درکشان کرد. ‏اما این که فعالان سیاسی، ترجیح بدهند به جای پرداختن به این هدف مشکل، به اهداف ساده ای – چون مقاله نوشتن علیه ‏یکدیگر یا کامنت گذاشتن زیر مقالات همدیگر- بپردازند و تصور “فعالیت سیاسی” را نیز داشته باشند، چندان قابل درک ‏نخواهد خواهد بود.‏

به نظر می رسد، حتی اگر طرفداران هر یک از کاندیأاهای اصلاح طلب بتوانند کاندیداهای دیگر را “نابود” هم بکنند و ‏‏”متوهم بودن” این، “قدرت طلب بودن” آن یا “تدارکاتچی” بودن آن یکی را مثلا در هزار مقاله شدید اللحن برای یک ‏میلیون نفر به اثبات برسانند، یا کسان دیگری در دو هزار مقاله شدید اللحن دیگر دیگر ثابت کنند که طرفداران تحریم یا ‏شرکت در انتخابات چقدر فرصت سوز یا خائن یا خود فروخته هستند، … تمام اینها کوچکترین تأثیری بر فضای ‏‏”عینی” سیاسی کشور – که گویی در آن، تخلفات انتخاباتی دارد به یک مساله فرعی تبدیل می شود- نخواهد گذاشت. ‏

خلاصه کنیم: در انتخابات آینده، اگر گروه های سیاسی بتوانند با بسیج نیروهای خود، یک درصد بر میزان شفافیت ‏انتخابات تأثیر بگذارند، کاری بزرگ را انجام داده اند. و اگر در غیاب چنین تأثیرگذاریی، جریانات هوادار شرکت یا ‏تحریم در انتخابات یا کاندیداهای اصلاح طلب رقیب را “منهدم” هم بکنند، تنها دستاوردشان ایجاد اندکی کینه بیشتر در ‏مقایسه با گذشته بوده است…‏

بترسیم از روزی که در شرایط در گیر بودن اصلاح طلبان و تحول خواهان به زدن یکدیگر، فضای انتخابات به جایی ‏برسد که ارقامی چون “درصد مشارکت” یا “درصد آرای کاندیداها” در آن، بدون هیچ هزینه ای برای مجریان و ‏ناظران انتخابات، قابل تعیین باشند. ‏

زمانی، یکی از تحلیل گران جناح محافظه کار می گفت (قریب به مضون): انتخابات را هر طور که برگزار کنیم، بعدش ‏تمام می شود، گیریم دو ماه هم غری زنند، اما بعد باز آرام می شوند یا به جان هم می افتند.‏

‏ این سخن، پیشتر راجع به گزینش کاندیداها مصداق داشت، بعداً در زمینه نحوه برگزاری انتخابات موضوعیت یافت و ‏الان، مصداق آن به شیوه شمارش آرا هم رسیده است. تا فردا نوبت چه تجربه جدید – و کماکان بی دردسری – برسد…‏

‏——-‏

پی نوشت:‏

‏ البته یک راه فرار از واقعیت، پناه بردن به این استدلال است که تخلف های انتخاباتی همیشه وجود داشته. اما آیا به راستی نیاز به اثبات است ‏که فرضاً شیوه برگزاری انتخابات مجلس هشتم، در برگیرنده چه نوآوری هایی بوده است؟