دروغ های میلیاردی

هادی کحال زاده ‏
هادی کحال زاده ‏

خبرگزاری فارس در گزارشی از پنجاه و سومین سفر استانی احمدی نژاد در اصفهان، به نقل از وی اعلام کرد که” دولت بیش از 3 سال بر روی مدیریت منابع عمومی به ویژه در عرصه انرژی مطالعه کرده و به نتایجی دست یافته است[1]” از جمله نتایجی که در این گزارش به آن اشاره شده این است که “هر ایرانی سالانه هزاران هزار دلار انرژی مصرف می‌کند که بخش مهم آن تلف می‌شود و باید مصرف انرژی در کشور را مدیریت کرد” چنانچه به گفته ی ریس دولت نهم مقدار مصرف انرژی سرانه هر ایرانی را فقط هزار هزار دلار در نظر بگیریم، به اعتقاد ریس جمهور، ایرانیان در هر سال باید معادل 70 هزار میلیارد دلار انرژی مصرف نمایند. این در حالی است که کل GDPجهان(کل مصارف) در سال 2008 فارغ از رشد منفی سال 2009 معادل 62 هزار میلیارد دلار بوده است. اما با اغماض از چنین بیانات غیر علمی و با فرض اشتباه لفظی ریس دولت، یا اشتباه تایپی خبرگزاری فارس، بررسی آمار ارائه شده از سوی آقای احمدی نژاد در این سخنرانی، بی شباهت به آمار فوق نیست و روند در حال تشدید ادعاهای غیر واقعی دولت در آستانه انتخابات را بازگو می کند. به طور فرض اشاره احمدی نژاد به مصارف انرژی و پرداختی بابت گاز مصرفی و مقایسه ی آن با آمار منتشره از سوی دستگاه های اجرایی ، فاصله ی عمیق با واقعیت و خلاف گویی و یا بی اطلاعی وی را از شرایط کشور مشخص می سازد.

وی  با اشاره به مصرف گاز در کشور مدعی مصرف روزانه  معادل 4 میلیون بشکه نفت در کشور شد و گفت” با فرض قیمت 50 دلاری برای هر بشکه، رقمی بالغ بر 200 میلیون دلار و ماهانه 6 میلیون دلار هزینه مصرف گاز در کشور می شود که  ]از این محل[ به هر نفر از 70 میلیون جمعیت 85 هزار تومان ماهانه می‌رسد”.

 براساس گفته احمدی نژاد، ایران باید روزانه 672 میلیون لیتر مکعب گاز (هر 168 متر مکعب معادل 1 بشکه نفت فرض می شود) مصرف کند، این در حالی است که بنا به اعلام اخیر خبرگزاری مهر و به نقل از مقامات شرکت گاز ایران، روزانه معادل 368 میلیون متر مکعب گاز در ایران مصرف شده  و آقای احمد نژاد 1.8 برابر بیشتر از مصرف واقعی گاز یا معادل 2 میلیون بشکه نفت بیشتر اعلام مصرف کرده است.

از 368 میلیون متر مکعب گاز مصرفی روزانه (معادل 2.2 بشکه نفت) کمتر از نیمی از آن مربوط به مصارف خانگی(38%) و نزدیک به 25% از آن صرف تزریق به چاه های نفت، 15% صرف پتروشیمی و حداقل 12% آن صرف دستگاه های دولتی و مابقی مصارف تجاری بوده است. براین اساس ایرانیان صرفا معال2.2 میلیون بشکه نفت، از گاز استفاده کرده اند که خانوارهای ایرانی و بخش خصوصی کمتر از معادل 1 میلیون بشکه آنرا مصرف کرده اند. به علاوه ظاهرا آقای ریس جمهور اطلاع ندارند که قیمت گاز براساس قیمت سایه ی آن محاسبه می شود و براساس آخرین پیشنهادی خرید گاز از ایران از سوی پاکستان این قیمت معادل 60 درصد[2] قیمت نفت خام در نظر گرفته می شود، نه معادل قیمت نفت خام [3] . بنابراین با اغماض از فاصله بهای نفت ایران از سبد اوپک و فرض 50 دلاری برای آن ، بهای هر بشکه گاز می بایست معادل 30 دلار فرض شود که در این صورت کل مصرف خانوارها و بخش غیر دولتی در ماه حدود 30 میلیون دلار  و کل مصرف گاز ایران ماهانه 66 میلیون دلار خواهد شد و  نه 200 میلیون دلار، لذا اگر دولت بخواهد بهای گاز را به قیمت سایه ی آن محاسبه نماید، به هر ایرانی صرفا 28 هزار تومان خواهد رسید نه 85 هزار تومان، مشخص نیست چگونه آقای ریس جمهور  57 هزار تومان سرانه هر ایرانی را از این محل جبران خواهد کرد؟ این موضوع فارغ از امکان عملی شدن آن و فرضی کاملا انتزاعی است.

اگرچه شنیدن آمارهای از این دست به امری کاملا عادی در ایران بدل شده و حساسیت گذشته خود را از دست داده  است. اما این رویه اعتماد به دولت را در سطح کارشناسی کاملا مخدوش کرده و  ادعاهای دولت مدت هاست که فاقد ارزش ارجاعی شده است. وقتی که نتیجه کار کارشناسی سه ساله دولت در زمینه منابع ، فرضا مصرف گاز را دو برابر واقعی آن برآورد و یا میزان پرداختی به هر ایرانی را 3.5 برابر محاسبه می کند. و میزان سهم گاز مصرفی بجای 24 میلیارد دلار، 74 میلیارد دلار محاسبه می شود، چگونه می توان به توان کارشناسی، شفافیت مالی و صداقت و توان اجرایی آن اعتماد کرد. ارائه نتایج سه ساله کارشناسانه دولت ، با اختلافی چنین فاحش از واقعیت در زمانی رخ می دهد که ایشان با تشکیل گروه G2 از پایان را سرمایه داری و آغاز دورانی جدید به رهبری G2 در جهان خبر می دهد.

نتیجه تلاش های کارشناسانه دولت و تجربه ریس دولت در حالی عرضه می شود که کل میزان یارانه های آشکار و پنهان نهایتا بین 60 تا 65 میلیارد دلار در سال خواهد بود.(12 آشکار+23 گاز+ 30 نفت) که با فرض متسامحانه اجرای لایحه هدفمند کردن یارانه ها به هر ایرانی(معادل 60 درصد کل یارانه ها) ماهیانه 45 هزار تومان با قیمت کنونی نفت خواهد رسید، و ریس دولت صرفا از محل درآمد حاصل از گاز 85 هزار تومان پیش بینی نموده است. بنابراین مبتنی بر فرض دولت باید از محل کل یارانه ها ماهیانه معادل 210 هزار تومان به هر ایرانی پرداخت کند. فاصله میان 210 هزار تومان ادعای دولت و 45 هزار تومان را چگونه می توان توجیه نمود؟

متاسفانه عدم امکان باز و خواست از ریس دولت در ایران، امکان هر گونه ادعا و طرح هر گونه آمار با اختلافات فاحش و غیر واقعی را مهیا کرده و به نظر می رسد میزان انحراف از واقعیت و صداقت در آمارهای دولتی در نزدیکی انتخابات افزایش بیشتری نیز پیداکند. بی شک به میزانی که به انتخابات ریاست جمهوری در ایران نزدیک شویم، شدت دروغ ها و حیرت جامعه افزایش خواهد یافت و باید منتظر ادعاهای عجیب و تازه ی در زمینه های گوناگون باشیم.

[1] ) www.farsnews.com/newstext.php

[2] ( غلامرضا سلامی، دنیای اقتصاد 5 بهمن 87:

[](/persian/news/newsitem/article/-94f632f569.html#_ftnref3)www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp