جشنوارهی فیلم فجر که از ابتدا دولتی بوده، در دورهی اخیرش بیش از هر زمان دیگر حضور همهجانبهی نهادهای دولتی و حکومتی را تجربه کرد. دیگر نهادهایی چون سپاه و وزارت اطلاعات به صورت علنی فیلم میسازند، جایزه میگیرند و ستایش میشوند؛ و در مقابل، سینمای مستقل و نیمهمستقل، اگر از هفت خوان هیات انتخاب و بخشهای دیگر بگذرد، در گوشهی رینگ منتقدان و رسانهها و داوران دولتی و سیستم اکران از هستی ساقط میشود؛ گویا که از ابتدا نبوده.
امکان مینا
فیلم تازهی کمال تبریزی. محصول رسمی وزارت اطلاعات. فیلمنامهنویس که با نام مستعار اصفهانی در سینما حضور پیدا کرده، طبق گفتهی بهروز افخمی، کارمند بازنشستهی وزارت اطلاعات است. همان فردی که پیش از این فیلمنامهی “روباه” و “ سریال “تعبیر وارونهی یک رویا” را با تم فعالیتهای هستهای نوشته. و حالا در دوران پسا برجام، که دیگر انرژی هستهای، نرخ و قیمتی ندارد؛ از تم تازهای رونمایی شده. پرداختن به سازمان مجاهدین خلق. امکان مینا که از سوی منتقدان و کارشناسان مستقل با انتقادهای فراوان مواجه شد، در میان بهت همه، در نه رشته کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین شد. و البته، با کارتِ سبز وزارتخانه، کارگردان فیلم میتواند یکی از تابوهای سینمای جمهوری اسلامی را بشکند؛ به تصویر کشیدن زن و مرد در یک بستر.
سیانور
دومین فیلم تولیدی وزارت اطلاعات. با همان تم تعیین شده. داستانی حول محور فعالیتهای سازمان مجاهدین خلق در پیش از انقلاب. کارگردان فیلم: کارگردانِ فیلم تبلیغاتی محمدباقر قالیباف. تهیهکننده: مشاور فرهنگی محمدباقر قالیباف. حامیان و ستایشگران فیلم از اهالی سینما و هنر نیستند. فهرست چنین است: روحالله حسینیان، عزتالله ضرغامی و عبدالرضا هلالی. جملهی مداح اهل بیت، بهترین معرف اثر تولیدی وزارت اطلاعات است: “سیانور نمایندهی جوانان مومن انقلابی در جشنواره فیلم فجر بود.”
بادیگارد
تازهترین ساختهی کارگردانِ نظام: ابراهیم حاتمیکیا. فیلمی که در موسسهی اوج- از زیرمجموعههای قرارگاه عمار- تولید شده. پرویز پرستویی که نقش محافظ یکی از افراد مهم نظام را بازی میکند، برای ایفای این نقش توسط محافظ حسن روحانی، رئیس دولت، آموزش تیراندازی دیده. حاتمیکیا با ورود به جشنواره، کماکان کاراکتر همیشه طلبکارش را به نمایش میگذارد. از فیلمهای موفق در جشنوارههای بینالمللی انتقاد میکند، فرش قرمز جشنواره فجر را حرام میداند و در پایان، وقتی کاندیداهای دریافت سیمرغ اعلام میشود، معتقد است در حق فیلماش جفا شده. منتقدان، کیفیت هنری فیلم را، به خصوص در بخش فیلمنامه، نازل میدانند؛ اما بادیگارد حاتمیکیا محافظان و ستایشگران خود را دارد. رجانیور و خبرگزاری فارس، فیلم حاتمیکیا را قربانی دولت “تدبیر و امید” دوران “پسابرجام” معرفی میکنند! قربانیای که فقط سیمرغ کم گرفته!
ایستاده در غبار
محصول دیگرِ موسسهی اوج. موسسهای که جوانان مستعد در زمینهی گرافیک و فیلمسازی را جذب میکند تا بتوانند دوران سربازیشان را با کار در این موسسه و تولید آثار ارزشی سپری کنند. ایستاده در غبار روایتیست از زندهگی احمد توسلیان. منتقدان فیلم را ستارهباران میکنند. تم نقدها و نوشتهها یکسان است. نوآوری در روایت تصویری! بدون اینکه نظر و نقدی دربارهی این منتشر بشود که این نوآوری در خدمت چه مضمونی قرار گرفته و محصول کدام بخش و موسسه است. فیلم البته گرفتار دردسرهایی هم میشود. خانوادهی توسلیان تهدید کردهاند که جلو نمایشاش را خواهند گرفت تا از فیلم استفادهی جناحی نشود.
جشنوارهی فجر که همیشه زیر سایهی دولت بوده و سیمرغهایاش با بودجههای دولتی رشد کردهاند، حالا محصولاتاش را هم مستقیما از سوی دولت و نهادهای حکومتی دریافت میکند. تماشاگران فیلمها هم دیگر اهالی سینما نیستند. از روحالله حسینیان تا عبدالرضا هلالی روی صندلیهای سینما نشستهاند تا ارزشهای نظام روی پردهی نقرهای رژه بروند و بعد تکنسینهای نظام روی صحنه بیایند و با سیمرغ بلورین عکس یادگاری بیاندازند. تیرِ خلاص را هم نیروی انتظامی شلیک میکند. سخنگوی ناجا دربارهی پوشش هنرمندان حاضر در جشنواره گفته: “قانون برای همه افراد به صورت یکسان اجرا میشود و حاشیه امنی برای هنرمندان از نظر پوشش وجود ندارد و ما در طول جشنواره از حضور افرادی که پوشش نامناسبی داشتند جلوگیری کردیم.” سینما بهانه است. جشنواره برای پاسداشت ارزشهای نظام برگزار میشود.