مسعود باستانی روزششم بهمن ماه از زندان اوین به مخوف ترین زندان جمهوری اسلامی منتقل شد؛رجایی شهر.این زندان در انتهای شهری است که در 40کیلومتری تهران قرار دارد. در حاشیه اما دور از چشم، اینگونه است که مدیریت داخلی این زندان به عهده خلافکاران با سابقه ومجرمین خطرناک گذاشته شده که نظام قضایی ایران به هر دلیل نخواسته در زندان اوین باشند.مسعود یک روزنامه نگار است وامروز در آنجا.طبق آنچه همسرش به خبرگزاری ها گفته یک روز قبل در زندان به او حکمی را نشان میدهند که قاضی صلواتی دستور داده او به رجایی شهر منتقل شود.علت این کار، «آموزش روزنامه نگاری در زندان» بوده که مسعود چند هفته ای آن را شروع کرده است.
مسعود باستانی در روز 14تیرماه وقتی برای پی گیری بازداشت همسرش مهسا امرآبادی به دادگاه انقلاب مراجعه کرده بود بازداشت شد.علت بازداشت او فعالیت در سایت خبری جمهوریت بود که در زمان انتخابات ریاست جمهوری در ایران یکی از منابع معتبر خبری بود وافشاگری های گسترده ای علیه دولت احمدی نژاد انجام داد.باستانی از سردبیران این سایت بود ودر راهبری این سایت موفق نقش به سزایی داشت. او پس از گذراندن ماهها زندان انفرادی در تاریخ سوم شهریور ماه در یک دادگاه گروهی که علیه اصلاح طلبان برگزار شده بود دیده شد.درست یک روز پس از آزادی همسرش مهسا امرآبادی.او در این دادگاه به تبانی برای اغتشاش وتبلیغ علیه نظام متهم شد.مسعود تا آن تاریخ وکیلش را ندیده بود، در آن جلسه هم از دیدار وکیلش محروم شد.اولین دیدار باستانی با وکیلش در دادگاه تجدید نظر بود که وکیلش در آنجا توانست برای اولین بار پرونده مسعود را مطالعه کند.این روند غیر قانونی نهایت به این ختم شد که باستانی در تاریخ 28مهرماه به شش سال حبس تعزیری محکوم شود.حکمی کم نظیر برای روزنامه نگاران.پس از ان هم به بند 350 اوین .تا اینکه هفته پیش دوباره به بند امنیتی 240منتقل و از آنجا به رجایی شهر منتقل شد.
باستانی، روزنامه نگاری را از زمان دانشجویی در شهرستان اراک با نشریه ندای اصلاحات شروع کرد و بعد از چندی سردبیر همین نشریه شد.فعالیت های اصلاح طلبانه وی در پی گیری حقوق دانشجویان وکارگران موجب این شد که در سال 84به 6ماه حبس در زندان اراک محکوم شود؛البته به اتهام تبلیغ علیه نظام .علاوه بر این باستانی برای اولین بار در بین این نسل از روزنامه نگاران به خوردن شلاق محکوم شد.گویا اولین ها در سرنوشت این روزنامه نگار ثبت شده چنانچه او اولین روزنامه نگاری است که پایش به رجایی شهر بازشده است.
در طول این سالها او هماره درکنار روزنامه نگاری، دیده بانی حقوق بشری را نیز انجام داده است .بسیاری به یاد دارند وقتی اکبر گنجی از پس اعتصاب غذایش در تابستان 84در بیمارستان میلاد بستری بود مسعود برای پوشش اخبار گنجی چه تلاش هایی کرد که در نهایت در بیمارستان میلاد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.همینطور پیگیری های وی در جریان برخورد با فعالین کارگری وسندیکای کارگری شرکت واحد ودستگیری اصانلو ومددی از خاطره ها نرفته است.این فعالیت ها باعث شد مسعود بارها توسط نهادهای امنیتی احضار ومورد بازخواست قرار گیرد که در نهایت در تیرماه 88به دستگیریش منجر شد.
گزارشگر در رجایی شهر
از زندان رجایی شهر تاکنون خبر وسخن چندانی جز روایت های تلخ وناهنجار بیرون نیامده عکس چندانی از این زندان در بین نیست.هراز گاهی خبری از شورش واعتصاب زندانی ها شنیده میشود.رعایت حقوق زندانی در این زندان زیر استاندارهای خود جمهوری اسلامی به نسبت دیگر زندانها است.مدیریت داخلی زندان به دست خلافکاران سنگین حکم یا اعدامی ها است.مواردی چون تجاوز به زندانیان کم سن وسال تر، از عادی ترین رخدادهای رجایی شهر است. گزارش ها حکایت از تجاوزهای گروهی به پسرانی داردکه از کانون اصلاح وتربیت به آنجا آورده میشوند.در واقع یک تقسیم کار نا نوشته ای میان محکومین خطرناک ومسئولین زندان برقرار است.آنها در مدیریت زندان یاور هستند ومسوولین هم در بستن چشم به روی جنایتهای آنها. باستانی اولین روزنامه نگاری است که به رجایی شهر رفته است وتیز بینی او وثبت این روایت ها بی شک این قلعه باستیل ایران را روزی به همگان معرفی میکند وپرده بر می افتد.شاید روزی که قاضی صلواتی با عصبانیت حکم انتقال باستانی به رجایی شهر را میداد نمی دانست این خود سرآغاز ریزش قلعه هایی است که او وامثال او سالها در آن لانه جستند وحقوق مشروع ملت را پایمال کردند .مسعود باستانی آرام نمی نشیند؛ او هم خوب میبیند، هم خوب به حافظه میسپاردو هم خوب مینویسد.از هم اکنون منتظر گزارش های او از رجایی شهر هستیم.