چهارسال پسرفت داشتیم

امید معماریان
امید معماریان

» کارنامه جنسیتی دولت نهم در مصاحبه با شادی صدر

شادی صدرروزنامه نگار، فعال حوزه زنان و وکیل دادگستری، درگفت وگویی تفصیلی با روز و در تشریح عملکرد دولت نهم درحوزه زنان می گوید: “چهار سال گذشته جز عقبگرد و پسرفت در همه حوزه های مربوط به زنان، چیزی به همراه نداشته است”. به گفته این عضور گروه “میدان زنان “که برای ایجادقانونی بدون سنگسار تلاش می کنند “وقتی صحبت به مساله زنان در ایران می رسد درحالا حاضر به هر طرف که نگاه می کنی، ویرانی است”. وی تاکید دارد: “در این میان مثلا موضوعاتی مانند لایحه حمایت خانواده، سهمیه بندی جنسیتی  یا گشت های ارشاد خیلی عمومی شد در سطح جامعه اما عقبگرد و بازگرداندن زنان به صد سال قبل، به این موضوعات محدود نمی شد. مثلا در حوزه اشتغال و اقتصاد، آمار اشتغال دولتی زنان به شدت پایین آمده است”. با این حال شادی صدرمعتقد است که جنبش زنان دراین مدت فارغ از حوزه حکومت بالنده و زنده بوده است. این گفت وگو را می خوانید.

و اکنش کاندیداهای ریاست جمهوری به موضوع همگرایی زنان برای ریاست جمهوری تا  کنون چه بوده است؟ درواقع چه میزان از مباحث شما در برنامه های کاندیداها مطرح  شده است؟

اساسا در عالم سیاست در ایران هیچیک از مقامات، شخصیتها و احزاب از اینکه مستقیما ابراز کنند که وعده ای که می دهند یا تغییری که در سیاست هایشان اعمال می کنند به دلیل مثلا طرح مطالبات از سوی گروهی از مردم و یا مثلا فشارهای اجتماعی است دارند خوششان نمی آید. آنها علاقه دارند همه چیز را طوری بیان کنند انگار اولین کسانی هستند که موضوعی به فکرشان رسیده که این اتفاقا اصلا به نفع آنها نیست. پرونده رکسانا صابری مثال خوبی در این زمینه است.

به جای اینکه به افکار عمومی احترام بگذارند و بگویند به دلیل مخالفت افکار عمومی با این رای و انتقادات مردم نسبت به آن پرونده را با ملاحظه بیشتر بررسی کردند، از همکاری رکسانا و رافت اسلامی حرف می زنند و به گمانشان اینطوری شانشان بیشتر حفظ می شود. همگرایی جنبش زنان نیز مثال خوب دیگری در این زمینه است. در حالی که می بینیم برخی از کاندیداها و اطرافیانشان مستقیما دارند درباره خواسته ها و مطالباتی حرف می زنند که از سوی همگرایی بیان شده، در عین حال آنها اصرار دارند بگویند که ما خودمان خالق این خواسته ها بوده ایم! به هر صورت برعکس سیاستمداران، برای فعالان جنبش زنان این موضوع کوچکترین اهمیتی ندارد.

هم این است که ما دو خواست اساسی داشته ایم:  پیوستن ایران به کنوانسیون رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان و بازنگری و اصلاح قانون اساسی برای گنجاندن اصل برابری و عدالت جنسیتی. در مورد خواسته اول تا به حال هر دو کاندیدای اصلاح طلب یا اطرافیانشان موضع مثبت گرفته اند و وعده پیوستن ایران به کنوانسیون را داده اند. در مورد اصلاح قانون اساسی اما در برنامه مربوط به حقوق زنان،  آقای کروبی، تنها بازخوانی قانون اساسی که به معنای بازتفسیر آن است به شکلی که برابری و عدالت جنسیتی از آن استخراج شود را مطرح کرده  که البته به گمان ما این امر تنها با بازنگری ممکن خواهد شد.

 

مطالبات زنان در ایام انتخابات ریاست جمهوری تا چد میزان در اولویت مطالبات جامعه ایرانی است؟ یعنی برای چه میزان از مردم مساپل زنان به عنوان یک اولویت اصلی برای رای دادن به شمار می رود؟

برای جواب دادن به این سئوال، باید امکان یک نظر سنجی ملی را داشت که ما نداریم. برای جنبش زنان، به عنوان یک نیروی اجتماعی، مهم این است که بتواند از فرصتهایی مثل انتخابات برای بیان منسجم و سازمان یافته مطالبات خود هم در میان مردم و هم در سطح جامعه مدنی و کاندیداها استفاده کند. در این روند، ما از یکسو با مردم گفت و گو می کنیم تا آنها را با خود در این مطالبات همراه سازیم و هم از سوی دیگر به قدرت می گوییم این، مطالبات بخشی از مردم است. طبیعی است هرچه تعداد بیشتری با ما همراه باشند، قدرت ما در طرح این مطالبات هم پشتوانه وسعیتری خواهد داشت. در همگرایی جنبش زنان ما سعی کردیم این قدرت را از طریق تنوع طیفهای فکری و اجتماعی که شرکت دارند، افزایش دهیم.

 

مهمترین مطالبات زنان که اگر کاندیدایی انتخاب شد باید روی آنها تمرکز کند چیست؟

به نظرم مهمترین مطالبه، و پایه ای ترین آن، رفع تبعیض جنسیتی است که بدون اصلاح قانون اساسی و پیوستن به کنوانسیون محقق نمی شود. در واقع برای کاندیدایی که انتخاب می شود رفع تبعیض جنسیتی باید یک اصل باشد که در همه برنامه ها و سیاستگذاری های خود به عنوان رییس جمهور، به آن توجه کند. این در واقع مانند یک فانوس دریایی است که راه درست را نشان می دهد. البته منظورم در سطح حکومتی است.

 

چه تغییراتی طی چهارسال گذشته در حوزه زنان به وقوع پیوسته؟ امروز با چهار سال پیش چه تفاوت هایی دارد؟

 چهار سال گذشته جز عقبگرد و پسرفت در همه حوزه های مربوط به زنان، چیزی به همراه نداشته است. به هر طرف که نگاه می کنی، ویرانی است و این را بدون اغراق می گویم. در این میان مثلا موضوعاتی مانند لایحه حمایت خانواده، سهمیه بندی جنسیتی  یا گشت های ارشاد خیلی عمومی شد در سطح جامعه اما عقبگرد و بازگرداندن زنان به صد سال قبل، به این موضوعات محدود نمی شد. مثلا در حوزه اشتغال و اقتصاد، آمار اشتغال دولتی زنان به شدت پایین آمده است در این چهارسال. اما در سطح جنبش زنان و نیز سطح مردم، به همین نسبت و به طرز شگفت انگیزی ما پیش رفته ایم. جنبش رشد عجیبی داشته است هم از حیث فراگیر تر شدن در حوزه جامعه و هم از حیث بلوغ و استقلال. با وجود تمامی فشارهای فزاینده سالهای اخیر، به نظرم زنها خوب نشان داده اند که به این سادگی ها از رو نمی روند! با وجود این مشکلات، همه ما امیدواریم این روزهای فشار و سرکوب تمام شود یا حداقل ضرب آن کاهش پیدا کند و بدیهی است که این امید رابطه مستقیمی دارد با نتیجه انتخابات. همه ما می دانیم که برای جنبش زنان اگراحمدی نژآد دوباره رییس جمهور شود، در بر همان پاشنه خواهد چرخید.

 

اگر قرار باشد به دولت نهم در خصوص عملکردش درحوزه زنان یک نمره بدهید این نمره چیست؟ وچرا؟

به گمانم اگر نمره ندهم بهتر است. وقتی قرار است از بیست نمره بدهی و طرف بیشتر از بیست تا غلط داشته است، نمره اش چند می شود؟

 

 زنانی که در دولت نهم به عنوان مسوول . از وزیر ووکیل و مقامات وزارتخانه ها- مشغول به کار بوده اند تا چه اندازه به مطالبات حوزه زنان حساسیت داشتند وچقدرهمگام عمل کرده اند؟ اصولا آیا تعداد حضور زنان در قدرت برای شما ملاک مشارکت است تا تاثیری که روی مساپل این حوزه دارند؟

به نظرم هم کیفیت و هم کمیت مهم است. تئوری های جدید مشارکت سیاسی زنان هم همین را می گویند. در این دوره، بارها و بارها در مواجهه با عملکرد یا موضع گیری های زنانی که سرکار بودند، از خودم پرسیدم: آیا واقعا اینها زن هستند؟ دفاع از چند همسری و صیغه، دفاع از سیاستهای خانه نشین کردن زنها، دفاع از برخوردهای خشن با زنان در خیابان و… همه دستاوردی بود که حضور این زنان در قدرت برای ما داشت. تا وقتی زنانی مثل زهره طبیب زاده بر سر کارند که قسم خورده اند نگذارند کنوانسیون رفع تبعیض تصویب شود یا زنانی مثل فاطمه آلیا نماینده مجلس اند که از تعدد زوجات دفاع می کنند، من آرزو می کنم کاش همین اندک زنان هم در قدرت نبودند! کاش همین چند تا نماینده زن را هم نداشتیم. عملکرد این زنان در چهارسال گذشته به خوبی نشان می دهد که ضمن اینکه باید از حضور بیشتر زنان در عرصه تصمیم گیری دفاع کرد اما باید مدام بر برنامه ها و نگرشهای جنسیتی آنها را نظارت کرد و به عبارت دیگر مدام از خود و آنها پرسید: کدام زنان؟

 

به نظرشما فضای انتخاباتی این دوره مانند دوره های قبل فضای کافی برای طرح مطالبات زنان به وجود آورده است؟

خیلی روشن است که فضای انتخاباتی در این دوره به اندازه دوره های قبل باز نیست. مثلا ما در دوره قبل، از باز بودن نسبی فضا استفاده کردیم و یک تجمع بزرگ جلو دانشگاه تهران سازمان دادیم و دو تجمع کوچک، یکی مقابل استادیوم آزادی و دیگری مقابل نهاد ریاست جمهوری. در این دوره چنین فعالیتهایی بسیار دشوار و شاید غیر ممکن می نماید. اما از طرفی به همان دلیل که جنبش زنان، قوی تر شده است، با وجود بسته تر بودن فضا، توانسته با ائتلافی برای طرح مطالبات که نام همگرایی به خود گرفته، روزنه هایی به وجود بیاورد و موجی ایجاد کند که صدای زنان و مطالبات آنها به هر شکل در فضای عمومی شنیده و مطرح شود.

 

سرانجام مجازات سنگسار به کجا خواهد کشید؟ آیا این امیدواری را دارید که موارد کمتری را در خصوص این مجازات در دوره بعدی ریاست جمهوری شاهد باشیم؟

می دانید که در ظاهر، اجرا یا عدم اجرای مجازات سنگسار ربطی به قوه مجریه و رییس جمهور ندارد. هرچند این فقط ظاهر ماجراست. ما زمانی کمپین قانون بی سنگسار را شروع کردیم که حدود یک سال از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد

می گذشت و بعد از چند سال توقف اجرای سنگسار، یک زن و یک مرد در مشهد سنگسار شده بودند و فهرست بلندبالایی از منتظران سنگسار نیز وجود داشت. در آن شرایط ما ارتباط مستقیمی میان روی کار آمدن احمدی نژاد و اجرای سنگسارها برقرار نمی کردیم. اما بعد از سنگسار جعفر کیانی در خرداد ۸۶  در تاکستان، و بعد، ادامه سنگسارها در مشهد، رشت و … متوجه شدیم که وقتی یک دولت بنیادگرا بر سر کار است، سیاستها و رویکردهایش در همه روندهای حکومتی نفوذ می کند و به بنیادگرایانی که در سایر دستگاههای دولتی و حتی غیردولتی وجود دارند، قدرت و مشروعیت می دهد برای اعمال کنترل بر روی روابط خصوصی افراد با شدیدترین و خشن ترین شیوه ها. در واقع گفتمان دولت حاکم، بر روی تمامی سازو کارهای متاثر از قدرت تاثیر می گذارد. با این همه، در خصوص اجرای این مجازاتها در دوره بعدی ریاست جمهوری، من بیش از اینکه به نتیجه انتخابات امیدوارم باشم به نتیجه بخش بودن تلاشها و مبارزات جنبش زنان برای لغو این مجازات که تا همین امروز هم باعث نجات چندین نفر از سنگسار و نیز تغییراتی در لایحه جدید مجازات شده است، امید بسته ام.