علی اکبر ولایتی، مشاور امور بین الملل آیت الله خامنه ای، هنگامی که دولت مستعجل اخوان المسلمین به ریاست محمد مرسی در قدرت بود گفته بود: “ما با اخوان المسلمین دوست هستیم و به آنها کمک می کنیم و در بین گروه های اسلامی اخوان المسلمین از نظر عقیدتی از همه به ما نزدیکتر هستند.”
در هنگام حضور پنج ساعته محمد مرسی در تهران برای واگذاری ریاست جنبش عدم تعهد به ایران، ولایتی از نادر کسانی بود که باب سخن و گفتگوی رو در رو را با مرسی گشود. عکس به جا مانده از آن دیدار دقیقا بازتاب دهنده سخنان بالاست که ولایتی قرابتی خاصی را با او به نمایش گذاشته است.
اینک محمد مرسی در مصر به سرنوشتی دچار آمده که سران جنبش سبز در ایران، با این فرق که دادستانی مصر چند جلسه محاکمه برای مرسی برقرار کرده و در یکی از محاکمات او را منتسب به اتهامی دانسته که پای جمهوری اسلامی و متحد استراتژیک آن، حزبالله لبنان را به میان کشیده است. اتهام مزبور، اتهامی است سنگین مبنی بر اینکه مرسی برخی اسرار ملی مصر را به ایران تحویل داده است؛ اتهامی که به گفته وکیل مدافع مرسی در صورت اثبات می تواند حکم اعدام را برای وی به همراه داشته باشد.
ابوالفضل قدیانی و محمد مرسی
بر خلاف موضع ملتمسانه جمهوری اسلامی برای نزدیکی به دولت اخوان المسلمین، ابوالفضل قدیانی عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی طی نامه ای سرگشاده به محمد مرسی نوشته بود: “متاسفانه طی دیدار کوتاه شما، نمایندگان واقعی ملت ایران (رهبران جنبش سبز) نتوانستند با شما صحبتی داشته باشند چون در حبس اند… در اجلاسی که شما شرکت کردید فردی که در جایگاه رهبری کشور ایران نشسته است، در آن سخن راند و از دموکراسی و عدالت و مقابله با ظلم در سطح جهانی و مجامع بین المللی سخنانی بر زبان راند که جا دارد به وی گفته شود: «لم تقولون مالا تفعلون»، الحق که او از مصادیق بارز این کلام خداوند است. تمامی بینندگان و شنوندگان شاهد بودند که حاکم مستبد ایران و دیگر مستبدان چگونه مفاهیم شریفی چون عدالت و دموکراسی را قلب کرده و آنان را به تمسخر می گیرند.”
قدیانی در ادامه با پند و اندرزی که امروز می توان ژرفای آن را درک کرد به محمد مرسی توصیه کرد که امانتدار آرا مردم باشد و موجباتی را فراهم آورد که نگذارد قدرت در مصر مصادره شود. او نوشت: “امیدوارم شما و انقلابیون و ملت بزرگ مصر از تجربیات انقلاب اسلامی ایران و سرنوشت ملت شریف ایران درس بگیرید و اجازه ندهید که انقلاب مصر همانند انقلاب ایران توسط مستبدین مصادره و آمال و آرزوی آزادیخواهان را به باد فنا بدهد…آرزومندم که جنابعالی و انقلابیون مصر، نلسون ماندلا را الگوی خود قرار داده و به هیچ وجه من الوجوه اجازه ندهید که در مصر حکومت مادام العمر برای کسی برقرار شود و در موعد مقرر قدرت را تحویل منتخب واقعی مردم دهید…کاملا آگاهید که استبداد و خودکامگی بخصوص در جوامع خاورمیانه زمینه های وسوسه انگیز دارد.”
اینک بازخوانی نامه سراسر پندآموز قدیانی در حالی عبرت آموز است که اشتباهات دولت اخوان المسلمین (همانطور که مرسی خود در روزهای آخر معترف به اشتباهاتش شد) بهانه کافی به دست مخالفانشان داده تا در سرکوب اخوان از هیچ اقدامی کوتاهی نورزند.
حمدین صباحی، ژنرال السیسی و اخوان المسلمین
طرفه حکایتی است که به رغم تفاوت های حمدین صباحی و ژنرال السیسی (دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری مصر) هر دو بر مخالفت با اخوان اشتراک نظر دارد.
حمدین صباحی گفته بود که “در صورت پیروزی هیچ جایی برای اخوان به عنوان یک سازمان سیاسی وجود نخواهد داشت و چنانچه مبادرت به اقدام تروریستی کنند با شمشیر قانون با آنان برخورد خواهد شد.”
از سوی دیگر ژنرال السیسی مرد قدرتمند این روزهای مصر نیز گفته: “در صورت پیروزی هیچ مجالی برای “بازگشت” اخوان المسلمین وجود ندارد.”
بدین ترتیب اجماعی در میان دو نامزد ریاست جمهوری مصر برقرار است که مشاور رهبر جمهوری اسلامی را در برابر پرسشی بزرگ قرار می دهد و آن اینکه اگر چنان قرابت و نزدیکی بین اخوان المسلمین و جمهوری اسلامی وجود دارد که ولایتی مدعی بود، موضع تهران زین پس در برابر دولت آتی مصر که قائل به عدم موجودیت و هویت سیاسی برای اخوان المسلمین است، چیست؟
به عبارت دیگر جمهوری اسلامی در میان دو گزینه دشوار قرار دارد: یا حمایت بی دریغ از اخوان المسلمین (مشابه حمایت از بشار اسد) که در این صورت به تشدید اختلافات تهران- قاهره دامن خواهد زد و یا چشم پوشی از هر سرنوشتی که برای اخوان در مصر رقم بخورد که در آن صورت، متهم خواهد شد به اینکه به همفکران خود (به قول ولایتی) پشت کرده است.
مرور مواضع جمهوری اسلامی در یک سال گذشته پس از برکناری مرسی، که سالی بس دشوار و سهمگین برای اخوان بوده، نشان می دهد که تهران گزینه دوم را برگزیده و به جز اندک اعتراضات سطحی و گذرا، آنچنان که باید به کمک اخوان المسلمین نیامده است.
گرچه این رفتاری جمهوری اسلامی در جهان سیاست قابل فهم است ولی علی اکبر ولایتی به عنوان دبیرکل مجمع جهانی بیداری اسلامی که مدعی بود انقلاب های منطقه (از جمله در مصر) بنا به الگو پذیری از انقلاب اسلامی شکل گرفته اند، در برابر این پرسش قرار می گیرد که چرا “انقلاب اسلامی” از مولود خود (انقلابی که اخوان را در مصر به قدرت رساند) حمایت نمی کند و راضی به سرکوب آن شده است؟